افغانستان در سالهای اخیر، حوادث غمانگیز و تهاجم و ترورهای وحشتناکی را تجربه کرده است. حاصل جنگ برای مردم ما، غم، رنج و فقر بوده است و برای کشور ویرانی و بیثباتی. از حملات تروریستی بر جان افراد ملکی و حملات سازماندهی شده بر مراکز دولتی تا گلولهباری افراد غیر نظامی توسط طالبان، پیامدهای اخلاقی و سیاسی سنگینی برای این گروههای تروریستی داشته است. انزجار مردم از تروریسم، نفرت مردم از امارت اسلامی و خاطرات تلخ رژیم طالبان، نشان دهندهی شکست اخلاقی و سیاسی طالبان است. اما طالبان همچنان میداندار نبرد و شمشیرداران قتل و کشتار اند. تهاجم این گروه بر شهر قندوز و جنایاتی که این گروه در دو شبانه روز در قندوز مرتکب شدند، از یک طرف نشان میدهد که این گروه همچنان هیچ تغییری در باورهای شان ایجاد نشده و از جانب دیگر شکست اخلاقی و سیاسی طالبان را برجستهتر کرد.
سقوط قندوز و اعمال و جنایاتی را که طالبان مرتکب شد، منجر به افزایش نفرت مردم از طالبان و تحریک انگیزههای ضدطالبانی در میان مردم شده است. پس از سقوط قندوز، مردم در شماری از ولایات برای مقابله با طالبان با همدیگر جلسه و مشورت و فرماندهان سابق جهادی جلسات منظم و سازماندهی شده را برگزار کردند. نکتهی مهمتر اینکه: سقوط قندوز و جنایات طالبان در این ولایت، بسیج گستردهی مردمی را برای حمایت از نیروهای امنیتی و تقدیر از عملکرد آنها، رقم زد.
علیرغم اینکه حکومت وحدت ملی حامیان مردمی خود را از دست داده و جبهه مخالفان سیاسیاش هر روز قدرتمندتر میشود، اما سقوط قندوز فرصت استثنایی را برای مقامات حکومت وحدت ملی ایجاد کرده است. مردم افغانستان با قدرت تمام از نیروهای امنیتی در برابر طالبان حمایت میکنند و مخالفان سیاسی حکومت حاضرند که برای کمک به بقای دولت، نیروهای دفاع مردمی تشکیل بدهند. حمایت افکار عمومی از نیروهای امنیتی و هماهنگی و تلاش رهبران سیاسی بیرون از حکومت برای شکلدهی جبهات مردمی در برابر طالبان، فرصت طلایی برای سرکوب تروریستان و بازگرداندن امنیت و ثبات در افغانستان است.
هرچند که عملکردها و تصامیم یک سال گذشته مقامهای حکومت وحدت ملی نشان میدهد که مقامهای این حکومت، توانایی مدیریت چنین قدرت بالقوه را ندارند، اما از جانب دیگر وضعیت شکنندهی امنیتی و بیثباتی عمیق سیاسی پیام روشناش این است: بیتفاوتی مقامات حکومت وحدت ملی نسبت به فرصت پیش آمده و بیتوجهی به وضعیت ناخوشایند سیاسی و امنیتی میتواند حکومت وحدت ملی را به سقوط نزدیکتر و مردم را برای شورش علیه حکومت آماده کند.
از اینرو، حکومت بایستی با اعتراف به ناکامی و درک این واقعیت که مردم از این حکومت ناراض اند و بیزار، از فرصت پیش آمده برای احیای اقتدار از دست رفته و محبوبیت کاهش یافتهاش، اقدامات عاجل و عاقلانهی روی دست گیرد. اقدامات دولت برای برون رفت از وضعیت شکنندهی امنیتی و بحران سیاسی با توجه به حمایت گستردهی مردم از نیروهای امنیتی و شکل گیری ائتلافهای ضد طالبانی، متمرکز بر دو قدرت بالقوهی شکل گرفته مردمی باشد:
اول: جنگ قندوز، جنگ مسلحانه و نظامی بود. اما این جنگ در کنار گزینه نظامی، جنگ تبلیغاتی و اطلاعاتی نیز بود. طالبان در روز اول جنگ، تمامی نهادهای اطلاع رسانی و سخنگویی دولت را زمینگیر کرد و جنگ تبلیغاتی در قندوز را بُرد. هر چند که گزارشهای لحظه به لحظه خبرنگاران محلی، داخلی و خارجی باعث احیای دوباره جنگ تبلیغاتی علیه طالبان شد و به بسیج افکار عمومی علیه طالبان کمکهای چشمگیری کرد؛ اما عملکرد نهادهای اطلاع رسانی و تبلیغاتی حکومت ناامید کننده بود. نهادهای تبلیغاتی و اطلاع رسانی حکومت هیچ اقدام قابل ستایش برای بسیج افکار عمومی علیه طالبان انجام داده نتوانست و این نهادها سعی کرد با موضع گیریهای خشک و بیروح، جلو تبلیغات طالبان را بگیرند. اما عملکرد رسانههای داخلی و گزارشگران بینالمللی باعث شد که افکار عمومی علیه طالبان بسیج شود و مردم در سراسر کشور به حمایت از نیروهای امنیتی حرف بزنند و دیگران را نیز تشویق به حمایت از این نیروها نماید.
حالا دولت مسئول است که با استفاده از این حمایت مردمی، با فعال کردن نهادهای اطلاع رسانی و تبلیغاتی، طالبان را در میان مردم به چالش بکشند و حامیان سنتی آنها را منزوی کند. با توجه به ذهنیت بوجود آمده نسبت به طالبان، بهره برداری از چنین فرصتی آسان و موثر است. حکومت میتواند از این همبستگی مردمی برای تقویت مواضع نیروهای امنیتی و به بن بست کشاندن اندیشههای طالبانی درسراسر افغانستان استفاده کند.
دوم: سقوط سریع قندوز و کشتار بیرحمانهی مردم ملکی در این ولایت بدست طالبان، رهبران اسبق جهادی را وادار به تشکیل جلسه کردند. حاصل جلسات و گفتوگوهای این رهبران توافق بر سر همکاری با نیروهای امنیتی در برابر طالبان بود. انگیزه دفاع از تهاجم طالبان و حفظ امنیت جفرافیا، کسب و کار و دفاع از ناموس در اکثریت ولایات افغانستان و در میان باشندگان آن به گونهی بی سابقه افزایش یافته است. حالا نوبت مقامات حکومت وحدت ملی است که با پیگیری این تلاشها و گفتوگو، رهبران جهادی و نیروهای مردمی که حاضرند در برابر طالبان بایستند را گردهم آوردند و این انگیزهها را به برنامههای منظم و هماهنگ شده در راستای مبارزه با طالبان و همکاری با نیروهای امنیتی تبدیل کنند.
حکومت باید با سنجش برنامهی عاقلانه و موثر، از تلاشها و خیزشهای مردمی در برابر طالبان استفاده کند و با شکلدهی نیروهای مردمی در برابر تهاجم طالبان، حاکمیت متزلزل دولتی در شماری از ولایات را تحکیم و با تقویت نیروهای امنیتی شبکههای تروریستی را در سراسر افغانستان از بین ببرد.