شماری از رهبران جهادی و مقامهای پیشین دولت «شورای حراست و ثبات افغانستان» را ایجاد کردهاند تا به زعم شان از کشور حفاظت و حراست کنند. اعضای این شورا تاکید دارند که کشور در آستانهی فروپاشی است و برای جلوگیری از آن باید کاری انجام داد. رویکرد این شورا به مسائل رویکرد اصلاحی است و قصد «اسقاط» نظام را ندارد. اینکه شورای حراست و ثبات افغانستان قصد اصلاح نظام را دارد و درصدد براندازی نیست، نیت خوبی است، اما در سخنان دو روز قبل اعضای شورا هیچ طرح اصلاح گرانهای وجود ندارد و فراتر از آن جزئیات بیشتری هم در اختیار مردم قرار نگرفته است. چند نقد جدی در این زمینه وارد است:
اول، شورای حراست و ثبات افغانستان ظاهراً برنامه چهارسالهای را طراحی کرده که در آن بیشترین تاکید و تمرکز بر اصلاح نظام انتخاباتی، برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالیها شده است. در بخشی از سخنان اعضای این شورا همچنان بر اجرایی شدن برخی مواد موافقتنامه تشکیل حکومت وحدت ملی از جمله برگزاری لویه جرگه و تعیین سرنوشت ریاست اجرایی، تاکید شده است. تا اینجا سخنان اعضای شورا جالب و شنیدنی است. تمام موارد فوق در موافقتنامه تشکیل حکومت وحدت ملی گنجانیده شده، اما زمان کافی و عزم جدی برای اجرایی شدن آن وجود ندارد. سران حکومت وحدت ملی تاکنون کاری در این زمینه انجام نداده، بنابراین طرح آن برای عموم مردم افغانستان جذابیت دارد. اما برای عمل، این شورا نیز حرف تازهای برای مردم ندارد. انجام هرکاری در زمینههای فوق نیازمند اجرای یکی از بزرگترین و سرنوشت سازترین برنامه ملی است. این برنامه بزرگ ملی که ایجاد هرگونه اصلاحات و اقدامات قانونی بدان وابسته است، برنامه توزیع تذکره الکترونیک است. توزیع تذکره الکترونیک در حکومت وحدت ملی با چالش مواجه شده و اختلافات موجود باعث شده این برنامه ملی کاملاً معلق شود. در حالی که توقع میرفت شورای حراست و ثبات افغانستان به شکل واضح در این زمینه اعلام نظر کند، هیچ یک از اعضای شورا حاضر نشد اشارهای هرچند کوتاه به این مسئله مهم بکند. به نظر میرسد این شورای نیز درگیر اختلافات مشابه در درون حکومت در این زمینه میباشد. بنابراین، معلوم نیست شورا بدون ارائه سند معتبر شناسایی به شهروندان چهگونه اصلاحات مورد نظر خود را اعمال میکند.
دوم، صلح با طالبان یکی از فاکتورهای مهم ثبات افغانستان است. در حال حاضر طالبان عامل عمدهی ناامنی در افغانستان پنداشته میشود و حکومت برنامه مصالحه با طالبان را پیشکش کرده و در عمل در این راستا تلاش میکند. اما شورای حراست و ثبات افغانستان از یک طرف این برنامه را مورد انتقاد قرار میدهد و از سوی دیگر بر ضرورت آن تاکید میکند. اعضای این شورا در عین انتقاد از برنامه مصالحه حکومت، چیزی فراتر از آن به زبان نمیآورند. هیچ یک از اعضای شورا بهطور مشخص طرح بدیلی برای این روند بیان نکردند. مثلاً وقتی انتقاد میکنند که طرف صلح حکومت مشخص نیست، خود نیز با تمام تاکید شان بر ضرورت مصالحه، نمیگویند که با چه کسانی باید صلح شود.
سوم، این شورا رسالت خود را حراست و ثبات از افغانستان تعریف کرده است. اکنون که کشور در معرض انواع تهدیدات قرار دارد، شورا میکانیزم برخورد خود با این مسائل را توضیح نداده است. اعضای شورای به صراحت گفتند که «شیپور نابودی کشور به گوش میرسد»، گفتند که «قرار است افغانستان به پایتخت تروریسم مبدل شود» و گفتند که «توطئههای خارجی زیادی وجود دارد»، اما نگفتند راههای مواجهه با این مشکلات چیست؟ آنچه از زبان اعضای این شورا شنیده شد، مجموعهای از جملات و خبرهایی ناگواری بود که مردم افغانستان هر روز با دل و جان آنرا احساس میکنند. بیان محض این ناامیدیها و دشواریها لزوماً به معنای حل آن نیست. در شرایط حاضر این درک عمومی وجود دارد که ما در وضعیت بحرانی به سر میبریم. آنچه اهمیت دارد راه حل دقیق و عملی برای حل این معضلات است. بدون شک هریک از اعضای شورا با توجه به نفوذی که در میان مردم دارند و با توجه به امکانات خود، توانایی حمایت از ثبات در کشور را دارند، اما وقتی مجموعهای بزرگی با رسالت و داعیههای بلندپروازانه به میدان میآیند، بیان محض دشواریها کافی نیست و بایست طرح روشن و قابل اجرایی را برای مردم ارائه کنند.
