افغانستان پس از سقوط قندوز

منبع: دیپلمات/ پتریشیا گوسمن
ترجمه: حمید مهدوی
مردی به‌نام حامد، معلمی که از خانه‌اش در شهر قندوز به هدف زندگی در امنیت نسبی کابل فراری شد، پرسش ساده‏ای را مطرح می‌کند: «[به قندوز] برگردم؟»
پاسخ دادن به این پرسش آسان نیست. در 28 ماه سپتامبر، شهری در شمال افغانستان که از لحاظ استراتژیکی مهم است، به‌دست طالبان سقوط کرد. از زمانی که ایالات متحده طالبان را در اواخر سال 2001 از قدرت دور انداخت، این اولین شهر کلانی است که طالبان تصرف کرده‏اند. نیروهای حکومت افغانستان برای نزدیک به دو هفته نتوانستند کنترل کامل این شهر را به‌دست بگیرند. قندوز، زمانی‌که نیروهای امریکایی در اوج جنگ برای باز پس‏گیری این شهر بر شفاخانه مربوط به سازمان کمک‏رسان داکتران بدون مرز حمله کردند، 42 تن را کشتند و ده‌‏ها تن دیگر را زخمی کردند، به سرخط اخبار جهان تبدیل شد.
یک روز پس از آن‌که طالبان این شهر را تصرف کردند، نیروهای طالبان دنبال کارمندان دولتی، رجال برجسته این ولایت و دیگر افرادی را گرفتند که امکان مخالفت آن‏‌ها را با خود می‏‌د‌ادند. آن‏‌ها حامد را پس از آن زندانی کردند که یک پسربچه محلی به فرماندهان طالبان گفتند که حامد در خانه‌‏اش اسلحه دارد. داشتن اسلحه در افغانستان نه غیرمعمول است و نه جرم؛ اما آن روز دومین روزی بود که طالبان شهر را تصرف کرده بودند و نمی‌‏خواستند چیزی آن‌‏ها را شگفت زده کند. حامد به طالبان گفت: «زنم وقتی رفت اسلحه را با خودش برد». زن او از جمله‌ی کارمندان دولتی در قندوز بود که با پیشرفت طالبان در شهر، از وحشت فرار کرد. در اوایل سال جاری طالبان کارمندان دولت و هم‌چنین افرادی که با سازمان‌‏های خارجی کار می‌‏کنند را به‌عنوان اهداف بالقوه شان شناسایی کرده بودند. اما پاسخ حامد برای طالبان قانع کننده نبود و آن‏‌ها اسلحه را می‌‏خواستند. در بقیه ساعات روز، آن‌‏ها بارها و بارها او را تهدید کردند و موجب شدند او ترس هردم کشته شدن را داشته باشد، چون او شاهد بود فرماندهان طالبان همسایه‏‌هایش را که به‌عنوان مقام‌‏های حکومتی شناسایی کرده بودند، لت و کوب می‌‏کردند. سرانجام، پس از آن که بعضی‌‏ها به طرفداری از او مداخله کردند، طالبان حامد را آزاد کردند و او به کابل فراری شد.
پس از آن که با حامد صحبت کردم، پرسش او بی‏‌پاسخ ماند: اگر او [به قندوز] برگردد، آیا نیروهای حکومتی قادر به محافظت از او و خانواده‌‏اش خواهد بود؟
من داستان‏‌هایی شبیه داستان حامد را از باشندگان قندوز که به کابل فراری شده‌‏اند، شنیدم. در حالی که کشتارجمعی یا جنایات کلان وجود نداشته است، طالبان یک سلسله اعدام‏‌ها را انجام داده بودند. در موردی، آن‌‏ها محافظ پیشین یک جنگ سالار، مردی که در یک حمله انتحاری طالبان معیوب شده بود را پس از کشاندنش به جاده و متهم کردنش به چندین مورد کشتار، اعدام کردند. قرار گزارش‏‌ها، طالبان حداقل یک تن از زندانیانی را که از زندان قندوز آزاد کردند، کشتند و تعدادی از باشندگان را به شدت لت و کوب کردند. آن‌‏ها بر داکتری که گاه‌گاهی مریضان را به درمانگاه نظامیان بین‌‏المللی بیرون از شهر انتقال داده بود، حمله کردند، او را از خانه بیرون کردند و با قنداق تفنگ به سرش کوبیدند.
ترس در میان باشندگان، به‌ویژه در میان فعالان زن که در گذشته تهدید شده بودند، ملموس بود. چندین زن به من گفتند که آن‏‌ها قندوز را ترک کردند، چون شنیده بودند که طالبان خانه به خانه می‏‌گشتند. زنی به نام لیلا گفت او موقعیت را تغییر می‌‏داد و به خانه‏‌های اقارب و دوستانش می‏‌رفت تا این که گفته شد حضور او دیگران را به مخاطره می‏‌اندازد. اکنون لیلا در کابل تنها است بدون این که توانایی کار را داشته باشد و مانند حامد، به این می‌‏اندیشد که آیا به قندوز برگردد یا خیر. زنانی که در سازمان‏‌های کمک‏‌رسان برای زنان کار می‏‌کنند، حتا پس از این‌که این ولایت را ترک کرده‏اند، هم‏‌چنان تهدید می‌‏شوند و به آن‏‌ها هشدار داده می‏‌شود، [به قندوز] بر نگردند.
قندوز نشان‌دهنده یک نمونه‌ی حاد از مشکلاتی است که نیروهای ملی امنیتی افغانستان، به‌دنبال خروج نیروهای بین‏‌المللی در اواخر سال 2014، با آن مواجه‌اند. قندوز، به‌عنوان تنها ولایت شمالی با جمعیت قابل توجه پشتون‏‌ها، آخرین سنگر طالبان در شمال در سال 2001 بود. پس از آن، سال‏‌ها قندوز از جمله آرام‌‏ترین مناطق کشور بود.
با این حال، این ولایت در سال‏‌های اخیر به نمونه‌ی زبده‌ جنگ مداوم برای قدرت محلی در میان مقام‌‏ها و زورمندان تبدیل شده است که اکثریت آن‏‌ها ادعای یک حامی در برابر طالبان را دارند و ظاهراً ملیشه‏‌های خودشان را به این منظور اعزام می‌‏کنند– هرچند، جای تعجب ندارد که مردم محل اغلب آن‏‌ها را متجاوز می‏‌دانند. آن‌‏طور که عبیدعلی از شبکه تحلیل‌‏گران افغانستان به دقت مستند ساخته است، جنگ میان این ملیشه‏‌ها، همراه با خشونت، تهدید و اخاذی از مردم محل به کشیدگی‌‏ها دامن زده و آتش تنش‏‌های قومی را شعله‌‏ور ساخته است که طالبان توانست‌ه‏اند از آن بهره ببرند.
تعدادی از این ملیشه‌‏ها به پولیس محلی افغانستان، گروه محافظ اجتماعات که شبیه ملیشه‏‌ها است و ایالات متحده در ایجاد آن کمک کرده است و آن را تأمین مالی می‌‏کند، جذب شده‏‌اند. پولیس محلی افغانستان تاریخ طولانی آزار و اذیت دارد که دیده‌‏بان حقوق بشر آن را در گزارشی در سال 2011 مستند ساخت. هرچند حکومت افغانستان اقداماتی را به‌منظور جلوگیری از پیوستن ملیشه‏‌های از قبل موجود و غیرقانونی در صف نیروهای پولیس محلی افغانستان روی دست گرفت، اما روند بازرسی ناکام بود و به پولیس محلی افغانستان اجازه داده شد به یک پوشش بالفعل برای گروه‌‏های مسلح زیادی که قبلاً در آزار و اذیت‌‏ها دست داشتند، تبدیل شود. حکومت افغانستان که پس از خروج نیروهای امریکایی به سختی از پس طالبان برآمده است، در ماه‌‏های اخیر پولیس محلی را توسعه داده است.
حامد موردی را توضیح داد: وقتی در بازداشت قرار داشت با طالب 16 سال‌ه‏ای صحبت کرد که می‌‏گفت به خاطر آزار و اذیت وحشت‏ناک از سوی پولیس در ولسوالی‌‏اش، به طالبان پیوسته است. در واقع، قوماندان امنیه در آن‏‌جا جواب‏‌گوی یک عضو برجسته پارلمان است که به تأمین مالی ملیشه‏‌هایی مشهور است که موجب آزار واذیت مردم می‌‏شوند.
جمع‏‌آوری داستان‏‌های مشابه در قندوز دشوار نخواهد بود. یک گزارش گروه بحران که در اوایل سال جاری منتشر شده است، می‏‌گوید که «بدرفتاری‏‌های واحدهای پولیس محلی افغانستان در سال‌‏های اخیر به خیزش‏ها دامن زد و هم‌چنین باعث [شکل‏‌گیری] مسیرهای نفوذی زیادی» شد که طالبان از آن‌‏ها هنگام پیشرفت شان در شهر قندوز در ماه می گذشته استفاده کردند. پس از آن، نیروهای تازه نفس اردوی ملی افغانستان اعزام شدند؛ اما صرف در شاهراه کلان شهر نه در ولسوالی‌‏ها، جایی که آن‌‏ها از گرفتار شدن در میدان جنگ ملیشه‏‌های قندوز بیزار‏اند. این ولسوالی‏‌ها، همان جایی است که نیروهای طالبان توانستند کنترل شان را تثبیت کنند و سپس به سادگی در شهر نفوذ کنند.
گستردگی برنامه‌‏ریزی پیشاپیش طالبان، در نحوه‏‌ای که آن‏‌ها کنترل شان را تثبیت کردند، مشهود بود. آن‌‏ها پیشاپیش در مورد این که کارمندان دولتی، به‌ویژه مقام‏‌های پولیس و استخبارات در کجا زندگی می‌کردند، معلومات داشتند. این که طالبان در داخل شهر چه‌قدر حامی داشتند، واضح نیست اما به گفته تعداد زیادی از باشندگان قندوز، جنگ‌جویان طالبان که چندین روز پیش در شهر نفوذ کرده بودند، با آغاز حمله فعال شدند. یک افغان که با یک سازمان کمک‏‌رسان بشردوستانه در قندوز کار می‌‏کند، به من گفت در هفته‌‏هایی که نیروهای ملی امنیتی افغانستان کنترل بخش‌‏های مرکزی شهر قندوز را دوباره به‌دست آوردند، طالبان هم‌‏چنان در مناطق دور افتاده و پس کوچه‏‌ها رفت و آمد داشتند.
نزدیک به دو هفته زمان گرفت تا نیروهای امنیتی افغانستان توانستند کنترل قندوز را دوباره به‌دست بیاورند؛ اما این شهر هم‏‌چنان ناامن است. طالبان در 13 نوامبر [از قندوز] خارج شد و گفتند تمام چیزهایی را که می‌‏خواستند، به‌دست آورده‏‌اند. نظر به ادعاهای سازمان‏‌های غیردولتی و وزارت‌خانه‏‌های افغانستان، طالبان صدها موتر، از جمله موترهای ضدگلوله و حجم انبوهی از سلاح را از ریاست امنیت ملی، پولیس، ملیشه‌‏ها و میر علم؛ زورمند محلی، باخود برده‏‌اند. آن‌‏ها هم‏‌چنین کمپیوترها و تجهیزات رادیویی – خلاصه، تمام چیزهایی را که یک طرح نظامی به منظور پیشرفت‌‏های بیشتر ضرورت خواهد داشت، با خود برده‏‌اند.
یافته‌‏های تحقیقات کمیسیون حکومت افغانستان در مورد ناکامی‏‌هایی که منجر شد قندوز از دست حکومت سقوط کند، اطمینان بخش نخواهد بود. در این گزارش آمده است که «مداخلات سیاسی غیرقانونی … فساد، ضعف‏‌های قضایی، نیروهای پولیس و نیروهای امنیتی ارواح و ناکامی حکومت افغانستان در مهار هزاران مرد مسلح زمینه را برای تسلط طالبان بر قندوز فراهم کرد». مسئله «نیروهای امنیتی ارواح» به‌طور ویژه‌‏ای مهم است. بیش از یک سوم نیروهای امنیتی افغانستان که به لحاظ تیوری به قندوز اعزام شده بودند، ترک وظیفه کرده یا سراب بوده‏‌اند. این پدیده از سال 2002 بدین‏‌سو، به نیروهای امنیتی‏ که توسط ایالات متحده تأمین مالی می‏‌شوند، آسیب زده است – گستردگی اختلاف [آمار مربوط به نیروهای امنیتی] در قندوز به روحیه [نیروهای امنیتی] صدمه زد و به این تصور که حکومت کنترل بر همه چیز را از دست داده است، کمک کرد.
رییس جمهور غنی، در اواخر ماه نوامبر، در تلاش به منظور کسب دوباره اعتماد مردم قندوز، تغییرات اساسی در مسئولان امنیتی در قندوز را راه‏‌اندازی کرد و رییس امنیت این ولایت و یک تعداد از مقام‌‏های امنیتی و استخباراتی را برکنار کرد. او هم‌‏چنین قول داد ملیشه‌‏هایی را که سبب آزار و اذیت مردم می‏‌شوند، مهار خواهد کرد، اما نگفت این کار را چه‌گونه انجام خواهد داد. این همان طرحی است که غنی یک سال پیش، هنگام انتصاب والی جدید، اعلان کرد. والی ناکام ماند و پس از سقوط قندوز برایش جانشین انتخاب شد.
آیا حامد و لیلا به قندوز برگردند؟ باشندگان این ولایت هشدار داده‏اند که طالبان برای حمله‌‏ی دیگری آماده می‏‌شوند؛ حمله‏‌ای که اگر حالا راه‏‌اندازی نکنند، در بهار سال آینده، زمانی که هوا بیشتر مساعد است، راه‏‌اندازی خواهند کرد. غنی قول داده است که دیگر به چنین ناکامی نظامی اجازه اتفاق افتادن نمی‏‌دهد و ایالات متحده گفته است از تلاش‏‌های او حمایت می‏‌کند؛ اما اگر ملیشه‏‌های قندوز هم‏‌چنان به این نمایش ادامه بدهند، آیا حامد، لیلا و دیگر باشندگان قندوز می‏‌توانند به چنین اطمینان دادن‏‌ها اعتماد کنند؟