سخنرانی هیجان برانگیز مودی را چه تفسیر می‌کنیم؟

نرندرا مودی، نخست وزیر هند روز جمعه به کابل آمد و ساختمان پارلمان جدید را که به کمک هند ساخته شده است، افتتاح کرد. سخنرانی مودی اما بازتاب گسترده‏ای در رسانه‏ها و شبکه‌های اجتماعی در افغانستان داشت.
به لحاظ تاریخی، هند کشوری است که همیشه از نظام‏های رسمی افغانستان حمایت کرده است. در زمان جنگ سرد که غرب به همکاری پاکستان و عربستان گروه‌های مسلح تحت نام مجاهدین را بر علیه حکومت چپ‏گرای افغانستان حمایت می‏کرد، هند از حکومت رسمی آن زمان افغانستان حمایت کرد. در زمان که طالبان نود فیصد خاک افغانستان را تحت کنترل گرفت، هند از حکومت مجاهدین بر علیه طالبان حمایت کرد. پس از سقوط طالبان، هند یکی از حامیان مهم دولت افغانستان در برابر هراس‏افگنی بوده است. نخست وزیر هند در سخنرانی خود یک بار دیگر با صراحت تاکید کرد که از دولت افغانستان حمایت می‏کند.
سخنرانی روز جمعه نرندرا مودی چاشنی‏های سیاسی فراوان داشت و همین‌گونه مخاطبان مشخصی را در ذهن تداعی می‌کرد. مودی در این سخنرانی به‌صورت واضح دو مخاطب داشت: مخاطب اصلی این سخنرانی در داخل افغانستان، نخبگان پشتون بود. برای همین، نرندرا مودی در این سخنرانی از سمبول‌های سیاسی متعلق به پشتون‌ها برای ارائه هدف سیاسی خود استفاده کرد و در همین چارچوب همکاری‌های هند با افغانستان را توضیح داد. مثلاً اشاره او به عبدالغفار خان، یک اشاره بی‌جا و بی‌مورد بود و اصلاً ربطی به افغانستان ندارد. عبدالغفار خان درست است که پشتون است، ولی او در شبه قاره هند که تحت استعمار انگلیس قرار داشت، مبارزه می‌کرد و ربطی به افغان بودن و افغانستان ندارد. اما مودی می‌داند که اشاره به عبدالغفار خان برای قوم‏گراهای پشتون جذابیت دارد همان‌گونه که برای پاکستان حساسیت برانگیز است. مودی به شاعران فارسی زبان که مکتب هندی در شعر کلاسیک فارسی را بنیاد گذاشته‌اند اشاره نکرد و همین‏طور او به حکمران‌های مسلمان که از افغانستان در آن‌جا رفته بودند، نیز اشاره نکرد. وقتی به مشترکات تاریخی اشاره شد، به سلسله تیموری‌ها و غزنوی‌ها و غوری‌ها اصلاً اشاره نشد. او در صحبت‌های خود، به شیرخان، بازی‌گر یکی از فیلم‌های هندی اشاره کرد که ریشه قومی در پتان‌های شبه قاره دارد و کدام ربطی به افغانستان ندارد. این روایت مودی از مشترکات تاریخی دو کشور، برای اشرف غنی جذاب واقع شد و او نیز به مشترکات تاریخی واقعی دو کشور مثل سلسله غوری‌ها، غزنوی‌ها و تیموری‌ها اشاره نکرد.
چرا مودی و اشرف غنی تنها به وجه سیاسی با محوریت پشتون‏ها در این سخرانی‌ها بسنده کردند؟ دلیل این است که مخاطب اصلی سخنرانی مودی در داخل افغانستان، پشتون‌ها بود و این حساب شده و سیاسی بود. اما از اشرف غنی، انتظاری غیر از آن‌چه رخ داد، نمی‌رفت و نمی‌رود. دلیل این که چرا مخاطبان مودی در داخل افغانستان نخبگان پشتون بود، در ادامه این نوشته توضیح داده می‌شود.
مخاطب دوم سخنرانی مودی پاکستان بود. در میان موج نفرت از پاکستان و ویرانی که پاکستان بر افغانستان تحمیل کرده است، سخنرانی مودی در داخل افغانستان مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفت. علاوه براین، هند کشوری است که هزاران بورسیه تحصیلی به افغان‌ها داده است، در بازسازی افغانستان نقش بسیار برجسته‌ای بازی کرده است، حمایت فوق‌العاده از دیپلوماسی افغانستان انجام داده است. واضح است که برای کشوری مثل افغانستان، داشتن چنین دوستی در منطقه کاملاً قابل درک است و باید مورد استقبال قرار بگیرد. این دوست هند است که دشمنِ دشمن ما است و بایستی برای دشمن ما پیامی محکم و امیدوار کننده‌ای بدهد.
هند در حالی با افغانستان دوست نزدیک است که دشمنی دیرینه با پاکستان دارد. سه جنگ متعارف میان دو کشور رخ داده است. کلاهک‌های هسته‌ای دو کشور بالقوه به سوی هم نشانه رفته است و جنوب آسیا آبستن یک فاجعه اتومی است. از سوی دیگر، افغانستان هنوز مرز دیورند با پاکستان را به رسیمت نمی‌شناسد. به‌صورت تاریخی حکومت‌های افغانستان برای ناسیونالیسم پشتون در داخل پاکستان مداخله کرده است. ابعاد این منازعه حالا پیچیده شده است. در این منازعه، افغانستان بازنده اصلی در تاریخ شد و همه چیز خود را از دست داد. نه تنها که شهرهای افغانستان ویران شد، بلکه برای چندین نسل افغانستان ویران و به عقب زده شد. در شرایط کنونی بازهم، از یک طرف افغانستان در رقابت میان هند و پاکستان گیر افتاده است و از طرف دیگر، منازعات کهنه میان افغانستان و پاکستان حل ناشده باقی مانده است. علاوه براین، پاکستان از شاخه‌های مختلف طالبان حمایت‌های همه جانبه استخباراتی و نظامی می‌کند. پاکستان به‌صورت سازمان یافته برای چند دهه است که جنگ‌جو و بمب‌گذار و انتحاری به افغانستان می‌فرستد که در نتیجه‌ی آن ده‌ها هزار نفر در افغانستان کشته شده‌اند. در چنین شرایطی، مودی سخنرانی پرچاشنی ایراد کرد که برای نخبگان درمانده افغانستان جذاب و دل‏گرم کننده بود.
مودی غیر مستقیم به پاکستان اشاره کرد که حضور هند در افغانستان را نمی‌خواهد ولی هند برای ساختن زندگی در افغانستان است. برای همین گفتم که بخش دوم مخاطبان سخنرانی مودی، مخاطبان منطقه‌ای، به‌خصوص پاکستان بود. مودی به‌صورت محکم و واضح گفت از افغانستان در برابر پاکستان حمایت می‌کند. اما سوال این است که این حمایت هند در عمل تا کجا است و قیمت این حمایت چه است؟
ما افغان‌ها می‌فهمیم که با پاکستان در جنگ قرار داریم. این را هم می‌فهمیم که هند تنها دوست به رضای خدای ما نیست. حالا حرف‌های مودی را باید در چارچوب جنگِ پاکستان با افغانستان ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، برداشت و تحلیل ما از جنگ با پاکستان و آینده آن چیست؟
برای پاسخ به این سوال دو سناریو متحمل است:
سناریوی اول. فکر کنید افغانستان می‌خواهد در جنگ تاریخی که با پاکستان قرار داشته است، باید برنده شود و در این جنگ عقب نشینی هم نمی‌کند. اما ابعاد این جنگ پیچیده و دل‏گیر کننده است. افغانستان نسبت به پاکستان ادعای ارضی دارد؛ کینه‌های عمیق تاریخی دارد و خون‌های فراوان در راه این جنگ رفته است. از آن طرف، پاکستان تروریست می‌فرستد و افغانستان را به‌عنوان عقبه جنگی خود در برابر هند تعریف می‌کند. پاکستان اصلاً نمی‌خواهد یک حکومت دموکراتیک و مستقل در کابل به‌وجود بیاید. این سناریو خون‌بار است و اما در آن راه حل وجود ندارد. حالا اگر تعریف افغانستان از نبرد با پاکستان این گونه است، پس هرگونه دوستی با هند ظاهراً درست است و منطقی این است که ما دوست همه فصول پیدا کرده، امکانات به‌دست بیاریم. حاصل این نبرد یا مرگ است و یا پیروزی. انتخاب دیگری نیست. ولی مشکل این سناریو این است که بازنده‌ای منطقی آن افغانستان است.
سناریوی دوم. این سناریو می‌تواند این‌گونه ترسیم شود که افغانستان با پاکستان مشکل بنیادی ندارد؛ ولی این پاکستان است که برای افغانستان مشکل ساز است و تروریست می‌فرستد و می‌خواهد دولت افغانستان سرنگون شود. فرض اساسی این است که از جانب افغانستان با پاکستان مشکل اساسی وجود ندارد. یعنی ادعای ارضی بر علیه پاکستان وجود ندارد، از خاک افغانستان توسط هند بر علیه پاکستان استفاده نشده و نمی‌شود. فرض دوم این است که با وجود صلح آمیز بودن افغانستان، پاکستان مداخله می‌کند. هرگاه مسئله این‌گونه باشد، افغانستان جداً باید به راه حل فکر کند. تلاش کند که سوتفاهم میان دو کشور حل شود. پاکستان همسایه افغانستان است و تا آخر ممکن نیست افغانستان با پاکستان در جنگ باشد. در این سناریو، داشتن حمایت هند به این معنا است که باید بر اساس یک توازن قوا و فشار بالای پاکستان زمینه الزامیت همکاری و رفع خشونت مساعد شود. پیش فرض این است که از طریق اصول صرفاً اخلاقی ما به راه حل نمی‌رسیم و پاکستان را قانع کرده نمی‌توانیم. بنابراین، باید توازان قوا ایجاد شود. این در حالی است که پاکستان افغانستان را مصروف پروسه صلح کرده حداقل سه سال دیگر برای طالبان وقت می‌خرد. به‌خصوص که سال ۲۰۱۵ از نظر امنیتی و اقتصادی یک سال بسیار دشوار برای افغانستان بود و احتمال آن می‌رود که سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ نیز سال‌های دشواری باشند. بنابراین، برای این سال‌ها عجالتاً به کمک‌های همه جانبه هند نیاز است. ولو که هند بخواهد به اهداف خود بر علیه پاکستان از طریق افغانستان برسد. ولی افغانستان نیاز دارد که عمر خود را طولانی‌تر کرده استراتژی پاکستان را در سال‏های آینده شکست بدهد.
اما بر اساس مطالعات تاریخی و گفتمان حاکم در میان نخبگان پشتون در افغانستان، به این نتیجه می‌رسیم که مشکل افغانستان با پاکستان بر اساس سناریوی اول قابل توضیح است. هرگاه مشکل افغانستان و پاکستان بر اساس سناریوی اول مطرح باشد، دوستی همه جانبه هند با افغانستان در قالب ائتلاف افغان-هند بر علیه پاکستان، یک سناریو ناکام است و در بلند مدت برای افغانستان سودمند نمی‌باشد. افغانستان نمی‌تواند با همسایه مثل پاکستان مشکلات به این بزرگی داشته باشد و اما انتظار کبوتر صلح را بکشد. پس سیاست اصلی باید حل معضل با پاکستان باشد.
بنابراین، می‌توان از سخنرانی مودی در کابل و رابطه دوستانه افغانستان با هند، یک فهم متفاوت عرضه کرد. فهم من این است که از قرن هجده به این طرف افغانستان همواره میدان رقابت قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بوده است. از زمان رقابت میان بریتانیای کبیر و روسیه تزاری تا رقابت میان امریکا و اتحاد شوری افغانستان میدان اصلی جنگ نیابتی بود. پس از آن، باز هم افغانستان تبدیل به میدان رقابت میان هند و پاکستان شد و طالبان سر برآورد. این تاریخ، در حدود سه صد سال طول کشیده و تکرار شده است، ولی تا هنوز نخبگان سیاسی افغانستان نیاموخته‌اند که چه‌گونه کشور شان را میدان رقابت‌های قدرت‌های بزرگ نسازند. بنابراین، به‌جای هیجانی شدن از لحن تعارفاتی سخنرانی یک رهبر سیاسی (مودی)، قبل از هر چیزی نخبگان افغانستان نیاز دارند که از تاریخ درس بگیرند. اهداف ابزاری همه این رقابت‌ها جامعه پشتون بوده است. از انگلیس و روسیه گرفته تا امریکا و شوری جامعه پشتون را هدف ابزاری خود قرار می‌دادند. اکنون نیز پاکستان و هند جامعه پشتون را هدف ابزاری قرار می‌دهند و بالای این قوم شرط قمار می‌زنند. برای همین، از یک طرف پرویز مشرف و سایر جنرالان پاکستانی، در صحبت‌های خود، نخبگان پشتون را تحریک می‏کنند و از طرف دیگر نرندرا مودی.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *