پیش‌بینی سال 1395

خیر و خیریت نیست خر و خریت است

در وصف زورگویی وکلای پارلمان هفتاد من کاغذ سند وجود دارد. از لت‌وکوب پولیس و ترافیک در جاده‌ها گرفته تا کشتن در پایتخت مملکت. از غصب زمین گرفته تا نقض قوانین در سرمایه‌گزاری‌های چون اعمار شهرک، قراردادهای لوژستیکی دولت و هرچیزی دیگری که در ذهن مبارک شما می‌رسد.
این‌جا حتا لازم نیست از قاچاق تیل، آرد، شراب و سلاح ذکری شود. خود شما همه مسایل را به خاطر دارید و آقای عمر زاخیلوال هم مست و ترنگ حی و حاضر است.
یکی از موارد زورگویی‌های وکلا، اتفاقی است که محافظین آقای سمیع‌الله صمیم بر سرباز پولیسی در جاده‌ی وزارت خارجه روا داشته است. قضیه از این قرار است که موترهای آقای صمیم می‌خواسته از سرک وزارت خارجه طرف چهارراهی زنبق برود، اما سرباز پولیس به دلیل خراب بودن دروازه (گیت) امنیتی که در شروع جاده‌ای وزارت خارجه قرار دارد، به آن‌ها می‌گویند که از مسیر دیگر بروند چون دروازه خراب است.
آقا از خرابی دروازه نگو، بلا بگو! پانزده مرد غیور و مسلح که پشت شان به وکیل پارلمان گرم است از موتر پیاده شده، آن سرباز پولیس را روی سرک فرش کرده و بزن که نمی‌زنی! جالب این‌جاست که خود آقای صمیم در گفت‌وگوی تلفنی با تلویزیون یک اذعان می‌دارد که کدام گپِ خاص نیست، قضیه حل شده. نمی‌دانم خود این وکیل جوان چقدر متوجه بوده یا نبوده، اما در یک تماس چند ثانیه‌ای هم سخنان متناقض می‌زند. مثلاً می‌گوید که من در موتر قبلی بودم و از این اتفاق خبر نشدم. خیلی خُب! تا جایی‌که ما شاهد سرعت‌پرانی‌های وکلا هنگام عبور از جاده‌ها هستیم، می‌دانیم که تمام موترهای یک وکیل به تعقیب هم حرکت می‌کنند و اگر یکی از این موترها متوقف شود، هیچ امکان ندارد که موترهای قبلی بدون دانستن علت توقفش به حرکت ادامه بدهد. پس خود آقای صمیم در همان لحظه از این ماجرا باخبر می‌شود، اما برو که نمی‌روی! بعدش آقای صمیم می‌گوید که بین محافظین او و بچه‌های امنیتی کدام جنجال شده، قضیه حل شده و کدام گپِ خاص نیست. آقا پانزده محافظ غیور و شرورت پایین شده، سربازی را لت‌وکوب کرده، گیریم که قضیه حل شده باشد؛ تو می‌گویی کدام گپِ خاص نیست؟! چه کار می‌کرد تا به نظر تو کدام گپِ خاص می‌شد؟ محافظینت چند سرباز دیگر را هم دندان باید می‌گرفتند تا گپ خاص می‌شد؟ یا نکند شما توقع داشتید همان سرباز نگون‌بخت را تکه تکه کرده و تکه‌هایش را هم شب برای شما قورمه دوپیازه می‌پختند؟
او در ادامه مکالمه می‌گوید که فعلاً در جلسه است و با اتمام جلسه خودش شخصاً به حوزه می‌رود و اگر کدام گپ باشد، همان سرباز لت‌وکوب شده را به حوزه خواسته و معذرت می‌خواهد. یکی نیست بر دست و پای این آقای وکیل بیافتد و بگوید که نه تو را خدا این کار را نکن! معذرت نخواه! خوب کردی لت‌وکوب کردی! این حق توست! تو حتا می‌توانستی آن سرباز قورت کنی! پس سرباز را به بارگاه خویش طلب کن و وادارش کن هفتاد مرتبه بر پای شما سجده کند.
از تناقض‌گویی‌های امروزی‌اش هم اگر بگذریم، او وکیل پارلمان است. شکی نیست که محافظین او جرئت بدماشی و اوباش‌گری را از او که وکیل پارلمان است، می‌گیرند. او در صورتی‌که اگر لت‌وکوب کردن سرباز پولیس سرک وزارت خارجه مسئله باشد، از او معذرت‌خواهی می‌کند. یعنی چه؟! فکر می‌کنی اگر تو از آن سرباز معذرت بخواهی، درد تنش را کم می‌کنی؟ فکر می‌کنی با معذرت خواستن از میزان شرارت و اوباش‌گری محافظینت کاسته می‌شود؟ فکر می‌کنی همه چیز حل می‌شود؟! نه آقا! این بار اولت نیست، احتمالاً آخرش هم نخواهد بود. تو این وقاحت و پررویی را از پارلمان می‌گیری.
وکیل پارلمان بودن درست است که امتیاز است و از مجموع بیشتر از سی میلیون نفوس کشور، در حال حاضر نصیب 249 نفر شده. وکیل پارلمان بودن ضمن امتیاز داشتن، دانش، ادب، شخصیت و وقار هم لازم دارد. شما از این میان تنها امتیازش را می‌گیرید و به رخ مردم می‌کشید. پیشنهاد می‌کنم ضمن این‌که از آن سرباز معذرت می‌خواهی و از تمامی همکارانش در سرک وزارت خارجه، یک کمی برای داشتن ادب لازم وکیل بودن، دانش و شخصیت‌اش هم تلاش کن. ممکن حرص امتیازات وکیل بودن دوباره شما را اغوا کند که از مردم خویش وکالت کنید. من پروای شخصیت شما را ندارم، با این‌گونه زورگویی و اوباش‌گری، شما به شخصیت و وقار مردمی لطمه می‌زنید که فعلاً از آدرس آن‌ها در پارلمان نمایندگی می‌کنید. مطمئنم موکلین شما انتظار چنین اتفاقات وحشیانه و مافیایی را از شما ندارد.
اتفاق سرک وزارت خارجه را نمی‌توان گفت «گپِ خاص نیست یا خیر و خریت است»، بل مناسب آن است که بگوییم خر و خریت است (با حفظ حرمت)!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *