حیران ماندهام که از کجا شروع کنم؟ برو توکل به خدا از غزنی شروع میکنم. وزارت امور داخله اخیراً حدود 300 نفر از تشکیلات امنیتی این ولایت کم کرده. البته باید ذکر کنم که ما میگوییم کم کرده اما خود وزارت شله است که تنقیص صورت گرفته. حالا دلیل این تنقیص چیست؟ من نمیدانم. اما قوماندان امنیه ولایت غزنی میگوید که اینجا هشت ولسوالی با تهدید شدید امنیتی مواجه است. تهدید شدید یعنی ممکن یک شب در حالی صبح شود که کنترل ولسوالیها بهدست طالبان افتاده است، چیزی شبیه فاجعهای قندوز. حالا مرغک حق بر شانهی کدام طرف این اختلافنظر نشسته نوای دلکش سر میدهد و بر شانهی کدام طرفش رفع حاجت طایرانه میکند، با آنکه معلوم نیست اما از قراین و شواهد معلوم میشود که نگران کننده است. نتیجه این اختلاف نظر از همین حالا معلوم است. ممکن بعد چند ماه به راهاندازی یک عملیات گستردهی نظامی منجر شود که معلوم نیست چقدر تلفات مالی و جانی داشته باشد. (رفع حاجت طایرانه به عملی گفته میشود که مرغک از هوا انداخت میکند و از شانس بد کسی، میافتد بر شانهاش. اما اینجا چون مسئله برحقی یا ناحقی است، مرغک ما دیگر از روی شانس کسی انداخت نمیکند، بلکه یک راست میاندازد بر شانهی طرفی که واقعیتها را نادیده میگیرد یا از شکمبهاش آمار میکشد).
حالا از غزنی بیاییم سمت کابل، اختلاف نظر در کابل بیشتر از هر ولایت دیگریست. برای مثال، رییس جمهور فرمان تقنینی صادر کرده و به کمیته گزینش صلاحیت داده تا 27 فرد عیار را انتخاب کرده بفرستد خدمت آقای رییس جمهور و رییس جمهور از آن 27 فرد عیار، 9 تن تواناتر را به عنوان کمیشنران جدید کمیسیون مستقل انتخابات برگزیند. در همین حال آقای نورستانی از قانونی بودن کمیشنران فعلی سخن میگوید و ادعا دارد که اگر افراد جدید به جای کمیشنران برحال شروع به کار کنند، کارهای شان غیرقانونی خواهند بود. خدا گردنم را نگیرد، اگر به لفظ وطنی سخن کنیم به این معناست که آقای رییس جمهور کمیشنران فعلی کمیسیون مستقل انتخابات را افراد مفید، بدردبخور و شایسته نمیداند اما آقای نورستانی شله است که ما شایستهایم. نتیجه احتمالاً این میشود که کمیشنران جدید به کمیسیون میروند و انتخابات به این زودیها، یعنی طبق وعده برگزار نخواهد شد. جا دارد از همین حالا برای شماری از وکلای مجلس تمدید زمان وکیلبودن شان را تبریک عرض کنم، تبریک باشد بدون شیرینی! و تسلیت عرض کنم برای آقای نورستانی و بقیه کمیشنران، غم آخرتان باشه، انشاءالله که شما هم بهحیث سفیر مقرر شوید! حالا بیایید فواید این اختلاف را برشماریم:
1- وکلا تا زمان نامعلوم همچنان وکیل میمانند و از باب احتیاط میتوان گفت چشم بخیل تنگ باد!
2- اگر آنگونه که تا حالا لطف برکناری شامل حال شماری از مقامات برکنار شده یا مستعفی شدهاست؛ شامل حال کمیشنران کمیسیون مستقل انتخابات و رییس این کمیسیون شود، آنها سفیر مقرر میشوند. خُب چه بهتر!
3- حکومت و خصوصاً آقای رییس جمهور دیگر با چیزی بهنام بودجهای انتخابات مواجه نمیشود. دلیلش هم طولانیشدن انتخاب و تعیین کمیشنران جدید، خود کمیشنران جدید و جیب خالی حکومت است.
4- انتخابات برگزار نمیشود، در نتیجه جمعیت کلانی از مردم افغانستان از اینکه در انتخابات شرکت کرده و به نامزدان مورد نظر خویش رای دادهاند، مجبور نمیشوند بعد از سه ماه اظهار ندامت کنند که والله چرا به این رذیل رای دادم؟ کاش به فلانی رای میدادم که حداقل رقم گپزدن خود را بلد است.
5- شما چقدر به دلیل علاقه دارید؟ بس است من دیگر دلیل ملیل ندارم.
نمونهی دیگر از اختلاف نظر در کابل، بزرگانیاند که فعلاً در حکومت نیستند و یک عالم وقت برای سخنرانی و کنفرانس دارند. هر روز کنفرانس، هر روز نمایش، هر روز سخنان عالمانه. یکی نیست بگوید قربان تک تک شما! تا همین دو سال پیش شما همهکاره مملکت بودید، چرا آنروزها عَلَم علم شما شرمنده بود و هیچ اهتزاز نمیکرد که حالا یک تکه بندری و قرصک میاهتزازد؟ کمتر از سقوط هم قناعت ندارید! فایدهی این اختلاف نظر البته خیلی کم است. در نهایت امر به معرفی بهتر خودشان میانجامد. البته اگر صفحات فرمایشی و اسپانسر شدهی فیسبوکی اجازه بدهند.
اختلاف نظر دیگر همین صلح است. حکومت به طالبان میگوید بیایید صلح کنیم، طالبان نمیآید. ما هم که هر روز خبرهای بد میشنویم. بیشتر از ده سرباز، نزدیک به صد روز است که اسیر طالبان است، اما هیچ خبری از آنها نیست. هم خودشان به عذاب، هم خانوادههای شان، هم مردم، هم حکومت!
به نظر من مطلب تمام شد، شما را دل تان!