مراحل مبارزاتی حساس جنبش روشنایی

بعد از ظهر روز گذشته، هفتم جوزا، جنبش روشنایی گردهم‌آیی بزرگ دیگری را در مصلای شهید مزاری صورت داد. به‌روایت تصویر و آن‌چه که از رهگذر گزارش‌های رسانه‌ها به‌دست آمده، نشان می‌دهد که میزان اشتراک مردم در این گردهم‌آیی به هزارها نفر رسیده و حتا از گردهم‌آیی نخست که در تاریخ هفدهم ثور صورت گرفته بود، بیشتر بوده است. بنابراین خلاف حرف و حدیث‌های پراکنده مبنی بر به سستی گراییدن مردم در پیگیری اعتراضات‌شان نسبت به روزهای نخست، چتر جنبش گسترده‌تر شده و مردم با عزم راسخ‌تری به اعتراضات و گردهم‌آیی‌های‌شان ادامه داده‌اند. بخشی از مسأله در جنبش روشنایی همین مسأله‌ی کمیت است که دیروز با اشتراک وسیع مردم بحث افت و پراکندگی آن نادرست و خلاف واقع ثابت شد.
این مسأله بیان‌گر یک دیگردیسی مهمی در تاریخ مبارزات مدنی مردم کشور است. نخست به این دلیل که مردم به آن میزان از آگاهی و عقلانیت رسیده‌اند که میان منافع مقطعی و کوتاه‌مدت و منافع حیاتی و بنیادی تفاوت قایل شوند و با درک این تفاوت دست به مبارزات درخور هریک بزنند. استمرار دادخواهی بی‌کم‌وکیف مردم در جنبش روشنایی دقیقاً بیان‌گر این است که مردم دریافته‌اند با حرکت‌های مقطعی و موج‌سوارانه نمی‌شود حقوق و منافع سلب‌شده را به‌دست آورد.
جانب دیگر قضیه، کیفیت نهفته در این جنبش است. نخستین ادعای اعتراضی که در برابر فیصله‌ی یازدهم ثور کابینه‌ی وحدت ملی صورت گرفت، این بود که آن فیصله تبعیض‌آمیز و ناعادلانه است. با پهنا یافتن و فراگیر شدن اعتراضات، این ادعا تبدیل به نقطه‌ی یورش معترضان به اقدام‌های پیش‌گیرانه‌ی حکومت شد. زمانی‌که آقای اشرف‌غنی در تاریخ بیست‌وششم ثور از ایجاد یک کمیسیون به‌خاطر بررسی قضیه سخن گفت، جنبش روشنایی آن را یک «توطئه» خواند و با قاطعیت تمام مشروعیت آن را با چالش مواجه کرد. تظاهرات صورت گرفت و وقتی مظاهره‌چیان با اقدامات ناپسند حکومت که به حرکات استبدادی نظام‌های دیکتاتوری پهلو می‌زد، مواجه شدند، دوباره گفتند حکومت عدالت و مدنیت را سرکوب می‌کند. زمانی‌که کمیسیون تشکیل شد و اعضای جنبش روشنایی دخیل در آن کمیسیون به‌نمایندگی از جنبش کمیسیون را تحریم کردند و از شرکت در آن خودداری ورزیدند، حرکت‌شان حکایت از قاطعیت آن‌ها بر موضع دادخواهانه‌ی‌شان داشت و سرانجام هنگامی که کمیسیون نتیجه‌ی تحقیقش را که در واقع تأییدی بود بر فیصله‌ی کابینه، تحویل رییس‌جمهور داد، رییس‌جمهور آن را تصویب کرد، جنبش روشنایی با استواری بیشتر در برابر آن ایستاد و بار دیگر آن را غیرمشروع و نادرست خواند. گردهم‌آیی جمعه‌روز هفتم جوزا حقیقتاً پاسخی بود به نتیجه‌ی بررسی این کمیسیون و مصوبه‌ی حکومت. مجموع این تحولات بیان‌گر یک حقیقت مهم دیگری است در جنبش روشنایی که عبارت از کیفیت موجود در جنبش است.
همسانی اعتراضات در جنبش روشنایی در طی یک بازه‌ی زمانی کوتاه و فرازونشیب‌های رویکرد حکومت در برابر این اعتراضات، تصویری به‌دست می‌دهد که با مشاهده‌ی آن می‌توان از حقانیت اعتراضات در جنبش مدنی و ناعادلانه بودن فیصله‌ی کابینه سخن گفت؛ مهم‌تر از آن اما، مسأله این است که حکومت نیز دریافته است نه فیصله‌ی درست و عاقلانه‌یی کرده بوده و نه اقدامات بعد از فیصله کارساز و مبتنی بر واقعیت‌ها بوده، چون درست و به‌جا نبوده. اما آن‌چه که قضیه را غریب‌تر می‌کند، سرسختی و پافشاری حکومت بر یک فیصله‌ی غلط و نادرست است. رییس‌جمهور با استبداد رأی در فیصله مسیر عبور لین را تغییر می‌دهد، کمی بعد از آن در کنفرانس جهان مبارزه علیه فساد در لندن، حینی که با اعتراض چند شرکت‌کننده در برنامه و افتضاح محافظانش روبه‌رو می‌شود، در پیشگاه جهانیان اقرار می‌کند که آن فیصله نادرست بوده، اما بابرگشتش به کشور، دوباره بیش‌ازپیش بر آن فیصله‌ی نادرست تأکید می‌کند و بالاخره امروزها از آغاز کار عملی آن سخن می‌گوید. اعتراف به نادرستی چیزی و اصرار بر عملی نمودن آن، اگر حکایت از فقدان خرد و منطق در نزد شخص نداشته باشد، دست‌کم دُم خروس تبعیض و تحمیل نابرابری را نمی‌توان در آن نادیده گرفت.
با این‌حال، مسأله‌ی دیگری که در این ماجرا قابل دید است، مسأله‌ی تغییر موضع عده‌یی از کسانی است که در روزهای نخست طوری از اعتراض علیه حکومتی که خود عملاً بخشی از آن بود حرف می‌زدند که در ساده‌ترین تعریف می‌توان با ضرب‌المثل «کاسه داغ‌تر از آش» آن حرکت‌شان را نشانی کرد. اما با یک چپه‌گرمک ساده قبله‌ی آمال آن‌ها عوض شد و با شتابی که خیلی هم مضحک و افتضاح‌آمیز می‌نمود، علیه مردم شوریدند و تن به سخنان عوام‌فریبانه‌ی حکومت دادند. حرکات این‌چنینی را معمولاً حرکات موج‌سوارانه و مبتنی بر منافع زودگذر و روزمره می‌خوانند. وقتی شخص یا اشخاصی بی‌توجه به خواست‌ها و منافع مردم فقط برای برآورده شدن منافع شخصی‌شان، در اندیشه‌ی ابزارسازی آن مردم باشند، در نهایت فاقد ثبات و خط راهبردی بوده و می‌توانند بر حسب این‌که در کدام زمان و از کدام سمت ماهی مقصود را صید باید کرد، هر لحظه ممکن است موضع و خط‌شان را تغییر بدهد. در مسایل اجتماعی و آن‌جاها که قضایا راهبردی و بلندمدت‌اند اصولاً نباید بالای این‌گونه اشخاص اعتماد و اطمینان کرد. در واضح‌ترین بیان این‌ها یاران نیمه‌راهی هستند که تا همان نیمه‌ی راه نیز شمشیری در آستین دارند که هرآن ممکن است آن را برای ضربه وارد کردن بر جان یاران‌شان به‌کار ببرند. ماکیاولیسم و استفاده از هر وسیله‌ی مشروع و نامشروع جهت رسیدن به هدف، بهترین تعبیری است که برای تعریف ماهیت این اشخاص می‌توان به‌کار برد.
باری، جنبش روشنایی در مرحله‌ی حساس‌تر از مراحل قبل رسیده است. قطع‌نامه‌ی گردهم‌آیی روز گذشته‌ی جنبش بر ادامه‌ی اعتراضات بر سیاق اعتراضات پیشین خود تأکید می‌نمود و از اقدامات جدی در داخل و آمادگی برای تظاهرات‌های بزرگ و گسترده در داخل و خارج از کشور خبر داد. «اگر حکومت به خواست مردم تمکین نکند، باز هم به جاده می‌آییم» و پژواک متعدد این صدا در میان جمع وسیعی از مردم جمله‌یی بود که حساسیت مبارزه‌ی مدنی در این جنبش را بیان می‌کرد؛ حساس‌تر به این دلیل که حکومت با وجود اتخاذ مواضع متعدد و گاه متناقض، هنوز به خواست مردم که همانا اجرای عدالت و نفی تبعیض است، تمکین نکرده است. لذا، باید جدیت در این جنبش را درک کرد و ماجرا را عمیق‌تر از آن نگریست که خبرنامه‌های حکومتی می‌نمایند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *