حادثه‌ی تورخم: چرا افغانستان و پاکستان آتش ردوبدل می‌کنند؟

دیپلمات/ روهان جوشی ترجمه: معصومه عرفانی

یک هفته درگیری میان نیروهای پاکستان و افغانستان در تورخم، مشکلات ریشه‌دارتری را ایجاد کرده است که وخامت روابط دو کشور همسایه در جنوب آسیا را تشدید کرده است. رویدادهایی که به بن‌بست تورخم انجامید، منطقه‌یی که بیشترین رفت‌وآمدها میان دو کشور از آن‌جا صورت می‌گیرد، روشن هستند.
از حمله‌ی تروریستی ماه دسامبر 2014 بر مدرسه‌ی دولتی ارتش در پیشاور، مقامات پاکستانی که ادعا می‌کنند شبه‌نظامیان از طریق مرز تورخم وارد پاکستان شده‌اند، تلاش کرده‌اند تا نظارت بیشتری بر عبور افراد و کالاها از این مرز به عمل بیاورند.
در تاریخ 1 اپرل، پاکستان و افغانستان به توافقی رسیدند که براساس آن شهروندان افغانستان نیاز داشتند پیش از ورود به پاکستان از طریق مرز ترخم، مدارک معتبر و قانونی برای سفر ارایه دهند.
در تاریخ 2 اپریل، کمیته‌یی با حضور رییس ارتش پاکستان راحیل شریف، درخواست کرد که سازوکارهای عبور از مرز، در تمام نقاط مرزی به‌ویژه در تورخم به اجرا درآیند. در تاریخ 8 اپریل، پاکستان اطلاعیه‌یی صادر کرد و از تمام شهروندان افغانستان که ساکن تورخم هستند خواست تا این منطقه را تخلیه کنند.
بیش از 300 خانواده از شهروندان افغانستان، هفته‌ی بعد از این شهر مرزی اخراج شدند. تنش‌ها زمانی افزایش یافت که مقامات پاکستانی خانه‌های شهروندان افغانستان در تورخم را تخریب کردند. تا تاریخ 18 اپریل، بیش از 300 خانه با خاک یکسان شده بود.
سپس در تاریخ 11 می، در جواب اعتراضات بی‌وقفه‌ی افغانستان نسبت به ساخت حصارهایی از سیم خاردار توسط پاکستان در تورخم، پاکستان این مرز را بست. در تاریخ 13 می، سفیر افغانستان در پاکستان با جنرال راحیل شریف ملاقات داشت. در پی این دیدار، فرمانده‌ی ارتش دستور بازگشایی گذرگاه تورخم را صادر کرد. به‌نظر می‌آمد که این درگیری حل‌وفصل شده است.
بااین‌همه، حمله‌ی هواپیماهای بدون‌سرنشین ایالات متحده که منجر به کشته‌شدن رهبر طالبان ملا منصور در خاک پاکستان در تاریخ 23 ماه می شده بود، ظاهرا وضعیت را آشفته ساخت. زمانی که سوالاتی ناخوشایند در رابطه با این مساله مطرح شد که ملا منصور در خاک پاکستان چه می‌کرده است و چرا او با یک مدرک جعلی پاکستانی سفر کرده است، بحث‌های شدیدی در رابطه با مدیریت پناهندگان افغانستان و سهولت دستیابی به مدارک جعلی با هویت پاکستان برای شهروندان افغانستان صورت گرفت.
در همین‌حال، ساخت دروازه‌یی در تورخم توسط پاکستان به‌نظر می‌‌آید که دولت افغانستان را خشمگین ساخته بود. هر دو طرف یکدیگر را برای آغاز مبارزه‌یی سرزنش می‌کردند که در تاریخ 12 جون آغاز شد. در طی یک درگیری کوتاه، پاکستان و افغانستان تیراندازی‌های کوتاه و خمپاره‌هایی ردوبدل کردند. همچنان که تنش‌ها تشدید شد، هر دو کشور با عجله نیرو به مرز فرستادند و تانک‌ها و ماشین‌های زرهی در آن‌جا مستقر ساختند.
زمانی که در تاریخ 15 جون بر سر قرارداد آتش‌بس میان پاکستان و افغانستان توافق شد، چهار سرباز (شامل یک پولیس مرزی افغانستان و یک افسر ارتش پاکستان) کشته و حداقل 40 نفر دیگر زخمی شدند.
راه‌های زیادی برای درک جنگ تورخم وجود دارد. از چشم‌انداز تمایل پاکستان برای پایان‌بخشیدن به شورش تحت رهبری تحریک طالبان پاکستان، و پاسخ به نگرانی‌ها در رابطه با تعداد زیادی از پناهندگان افغانستان که بدون مدرک قانونی در پاکستان زندگی می‌کنند، تصمیم پاکستان برای تضمین امنیت مرزهایش و سازمان‌دادن به جریان انتقال افراد و کالاها از افغانستان، کاملا مشروع است.
بااین‌حال، چالش اصلی که در مقابل پاکستان قرار دارد این است که بخش زیادی از مرز 1500 مایلی میان پاکستان و افغانستان، غیرقابل‌کنترل است. هر دو کشور تنها تعداد انگشت‌شماری ایست‌های بازرسی دارند که از آن میان، تورخم و چمن بزرگ‌ترین این پست‌ها هستند، اما بخش‌های وسیعی از قلمرو به پناهندگان، قاچاقچیان و شبه‌نظامیان به یک اندازه فرصت می‌دهد تا بدون گرفتارشدن به پاکستان وارد شوند. بنابراین، تقویت امنیت در تورخم، اگرچه امری پسندیده است، اما به احتمال زیاد چالش‌های فوری پاکستان در امتداد مرز این کشور را کاهش نخواهد داد.
به‌علاوه، این درگیری می‌تواند در زمینه‌ی گسترده‌تر روابط پاکستان و افغانستان و امتناع مداوم دولت‌های افغانستان با عقاید سیاسی و ایدئولوژی‌های مختلف از پذیرش خط دیورند به‌عنوان مرز بین‌المللی میان دو کشور بررسی شود. منشاء خط دیورند به تصمیم رهبران هند بریتانیا به‌منظور حفاظت از تاج‌وتخت امپراتوری در برابر آن‌چه آن‌ها تهدید گسترش حضور شوروی در منطقه می‌دانستند بازمی‌گردد.
اگرچه معاهده‌یی توسط بریتانیا و امیر افغانستان عبدالرحمان خان در سال 1893 به امضا رسید (و متعاقبا توسط بریتانیای کبیر و حاکمان افغانستان در سال‌های 1905، 1919 و 1921 تایید شد)، هیچ‌کدام از دولت‌های افغانستان از زمان تجزیه‌ی هند بریتانیا در سال 1947 (به دو کشور هند و پاکستان) خط دیورند را به‌عنوان مرز بین‌المللی نپذیرفتند.
حتا دولت طالبان در دهه‌ی 1990 که پاکستان آن را مورد حمایت قرار داده و به رسمیت می‌شناخت، قاطعانه از قبول خط دیورند یا دست‌برداشتن از ادعاهای خود بر قلمرو پشتون‌نشین در آن سوی خط سر باز زد. اگرچه ایالات متحده، انگلستان و کشورهای دیگر، خط دیورند را مرز بین‌المللی رسمی میان افغانستان و پاکستان می‌دانند، این مساله به‌شکل خاصی در افغانستان حساسیت‌برانگیز است، چراکه این نشانه‌گذاری مرزی از سرزمین‌های پشتون‌نشین عبور کرده و بسیاری از جوامع قبیله‌یی آن را تقسیم می‌کند.
در چنین شرایطی، افغانستان همچنان هرگونه تلاشی توسط پاکستان برای حصار برافراختن را به‌عنوان تلاشی برای مشروعیت‌بخشیدن به خط دیورند و در نتیجه تضعیف ادعاهای کابل به قلمرو آن‌سوی مرز می‌بیند. بنابراین، برخوردها در تورخم نشانه‌یی از یک مساله‌ی ارضی بزرگ‌تر است که به‌نظر نمی‌آید برای آن راه‌حل سیاسی پایدار و نزدیکی وجود داشته باشد.
بااین‌همه، راه دیگر برای بررسی بن‌بست موجود، قراردادن آن در زمینه‌ی روابط آشفته‌ی ایالات متحده و پاکستان است. ایالات متحده پاکستان را مهره‌ی اصلی در تسهیل مذاکرات میان کابل و طالبان می‌بیند، اما پاکستان قادر نبوده است از عهده‌ی این نقش برآید.
تلاش‌های گروه هماهنگی چهارجانبه در حال‌حاضر وضعیت مشخصی ندارد. ملا منصور، که تحت حمایت آی.اس.آی پاکستان قرار داشت، از شرکت در مذاکرات صلح با کابل خودداری کرده و یک‌سری حملات مرگبار در افغانستان راه‌اندازی نمود که خشم کابل را برانگیخته و موجب ناامیدی ایالات متحده شد. در دی.سی، شهرت پاکستان به‌عنوان یک شریک غیرقابل‌اعتماد باعث شد که کنگره با تلاش‌های دولت اوباما برای تامین بودجه‌ی مالی انتقال هشت اف-16 به این کشور مخالفت کند.
تصمیم پاکستان برای اعلام خروج اجباری بیش از 1.5 میلیون پناهنده‌ی افغانستان، احتمالا به‌معنای تلاش پاکستان برای یادآوری این مساله به واشنگتن و کابل باشد که این کشور هنوز کارت‌هایی برای استفاده در وضعیت در حال ‌تحول افغانستان با خود دارد.
افغانستان به‌عنوان کشوری محصور در خشکی و فقیر، به‌شدت به پاکستان وابسته است. پاکستان به‌عنوان بازار صادرات و نقطه‌ی ترانزیت به مناطق دیگر اهمیت عمده دارد. در حقیقت، پاکستان هنوز بزرگ‌ترین شریک تجاری افغانستان است و به‌عنوان یک مسیر ترانزیت اصلی برای صادرات و واردات افغانستان عمل می‌کند. برای واشنگتن و متحدانش، مسیر گذرگاه خیبر همچنان خط اصلی تامین تدارکات به افغانستان است.
پاکستان اغلب از این اهرم به‌عنوان ابزاری برای مذاکره و اجبار استفاده کرده است. در حقیقت، پاکستان مرز تورخم را در گذشته نیز در مواردی متعدد، در زمان افزایش تنش‌ها میان پاکستان و افغانستان بسته بود. همچنین این کشور مرز تورخم را از جمله پس از درگیری میان نیروهای نظامی ناتو و پاکستان در سلاله که منجر به کشته‌شدن 24 سرباز پاکستان شد، به روی نیروهای ناتو و ایالات متحده بسته بود.
در حال‌حاضر ایالات متحده در پی آن است که علیرغم بازنگری در چگونگی عملکرد این کشور در افغانستان، با کمک پاکستان یا بدون آن، پیش برود. بیانیه‌ی هفته‌ی گذشته، با تفاوت بسیار زیادی از نیت ابتدایی دولت اوباما، نقش فعال‌تری برای نیروهای ایالات متحده به‌منظور حمایت از ارتش افغانستان در نبرد با طالبان فراهم کرده است.
برای کابل، درگیری تورخم با توانایی پاکستان برای اعمال کنترل بر جریان کالاهایی که از/به افغانستان منتقل می‌شود همراه است و اهمیت شکستن چرخه‌ی وابستگی آن به پاکستان و کشف مسیرهای تجاری دیگر را برجسته می‌سازد. به‌این‌منظور، اهمیت امضای توافق‌نامه‌ی اخیر سه‌جانبه میان افغانستان، ایران و هند برای توسعه‌ی بندر چابهار، که دسترسی افغانستان به اقیانوس هند را امکان‌پذیر ساخته و به این کشور فرصت تجارت با دیگر کشورها را از مسیر کاملا متفاوت با دور زدن پاکستان فراهم می‌سازد، نباید دست‌کم گرفته شود.