یک هفته از فاجعهیی که در میدان شهدای روشنایی اتفاق افتاد و دهها انسان روی جاده زیر پای لجاجت حکومت لِه شدند و صدها نفر دیگر زخمی، میگذرد. دستهای زیادی در مسیر نامطلوب تبعیض و لجاجت کار کرد تا دادخواهی مردم با انفجار و شلیک گلولهها مواجه شود. یکی از این دستها، دست ستمگر شرکت برشنا است.
نمیتوان گفت بمب را شرکت برشنا به محل فرستاده، اما این شرکت دولتی در آن فاجعه سهیم است. چرا؟ ذیلاً کوتاه اشاره میکنم.
شرکت برشنا مسیر اصلی ماسترپلان برق افغانستان را تغییر داد. با این استدلال که مسیر بامیان-میدان-کابل اندکی بیشتر از مسیر سالنگ هزینه میبرد، بر ماسترپلان اصلی برق ستم کرد و به حق برحق مردم بامیان و میدان وردک تبعیض روا داشت. حکومت وحدت ملی بدون درنظر داشت مقاصد سیاسی غرضآلود نهفته در تغییر مسیر اصلی ماسترپلان برق، به آن تمکین کرد و آن را به تصویب رساند. هرچند که از همان ابتدا اعتراض علیه این تصمیم از سوی مردم شروع شد، اما شرکت برشنا با لجاجت و ارایهی آمار و ارقامی که منافع ملی در آن متصور نبود و صرفاً منافع آنی در آن گنجانده شده بود، حکومت و تمام جریانهای حکومتی را متقاعد به لجاجت در برابر خواستها و مطالبات برحق مردم کرد.
صدها هزار انسان با آگاهی کامل و با نیت مبارزه علیه تبعیض سیستماتیک، در بیستوهفتم ثور به جاده آمدند و صدای خویش را بلند کردند. حکومت صدای آنها را نشنید. شرکت برشنا و همکاران حکومتیاش، شروع به شیوع تفرقه میان مردم افغانستان کردند و هر آن بیم تقابل قومی و سمتی در افغانستان میرفت. دستگاه حکومت، از هیچ تلاشی برای خفهکردن صدای مردم دریغ نکرد و از هیچ فشاری برای لِه کردن جنبش روشنایی در جاده ابا نورزید. اما مردم در محور جنبش روشنایی، همچنان از حکومت خواهان حق و عدالت شدند و خواستند که از اعمال تبعیض بر شهروندان افغانستان و ناقص کردن ماسترپلان برق دست بکشند. ما دیدیم، شما دیدید که حکومت و مخصوصاً شرکت برشنا چهگونه علیه این مطالبه و صدا ایستادند.
شرکت برشنا به عنوان یک نهاد اجرایی، پا را فراتر از فلسفهی وجودی خویش گذاشت، مسیر را با نیات و اهداف سیاسی مغرضانه از بامیان-میدان-کابل به پروان-کابل تغییر داد. این شرکت شاید هرگز تصور نمیکرد که مردم به این کار ضد ملی این شرکت معترض شوند و به جاده بیایند. شرکت برشنا به عنوان یک آدرس مسئول، به جای پرداختن درست به مسأله و تمکین در برابر ماسترپلان اصلی و خواست شهروندان، با تمام توان علیه ماسترپلان و مردم ایستادند. شرکت برشنا از این حیث که آغاز کنندهی ستم و لجاجت در حکومت است، مقصر است. چرا باید شرکتی که مسئول تطبیق و تعقیب ماسترپلان برق افغانستان است، آن را مطابق میل فردی و گروهی خویش تغییر دهد؟
اکنون بعد از یک هفته، آیا متولیان امور در شرکت برشنا میتوانند از نقش خویش در رویداد خونین دوم اسد در میدان شهدای جنبش روشنایی چشمپوشی کنند؟ بلی، از آنها که پا روی منافع ملی میگذارند، هیچ جنایتی بعید نیست. اما خوش به حال این شرکت و متولیان متعصب امور در این شرکت که از شر تحقیقات بیطرف و بررسی همهجانبه در اماناند. شاید اگر این مسأله از آغاز تا اکنون بهصورت درست بررسی شود و همهی دستها در خلق فاجعه آشکار شود، شرکت برشنا بهعنوان متهم درجهیک مورد مواخذه قرار گیرد. حالا که حکومت بهعنوان متهم، کمیسیون ساخته تا در مورد تهمتی که بر خود آنها وارد است تحقیقات کند، زیاد امید نمیرود که شرکت برشنا حتا در فهرست مواردی که باید به آنها پرداخته شود، جایی داشته باشد.
نتیجهی کار هیأت حقیقتیاب را میتوان از حالا حدس زد، همانطوری که خیال منحرفکنندهگان مسیر اصلی و بانیان این جنجال و آن رویداد خونین راحت است، حقیقت هرچه باشد، به نفع حکومت و شرکت برشنا خواهد بود. اما مردم به یاد خواهند داشت که شرکت برشنا چهگونه بر حق آنها پا گذاشت و چهگونه حکومت را به لجاجت واداشت تا اینکه کار به انفجار در دهمزنگ بیانجامد. آگاهی هرچه بیشتر شود، تقصیر شرکت برشنا سنگینتر خواهد شد. شرکت برشنا توانست مسیر را تغییر دهد، توانست حکومت را متقاعد به ایستادگی علیه شهروندان کند، ممکن بتواند از حالا تا همیشه برق غرب کابل را قطع کند، اما هرگز نخواهد توانست از شیوع آگاهی و خرد در جامعه جلوگیری کند. شیوع آگاهی و خرد در جامعه مایهی امید است، همانگونه که اکنون علیه استبداد مستمر قدعلم کرده، روزی از شرکت برشنا هم خواهد پرسید که چرا زمینه برای انفجار در میان هزاران نفر را فراهم کردی؟ چرا مسیر ماسترپلان اصلی را تغییر دادی و چرا بر خیانتی که انجام داده بودی، ایستادگی و پافشاری کردی؟ چرا به عدالت و منافع ملی تن ندادی تا امروز هیچ یکی شرمندهی آن هشتاد و یک نفری که شهید شد، نباشیم.