چرا دلبر چنین نظری دارد؟

من از این به‌بعد کوشش می‌کنم خبرهای خوش را با شما شریک کنم، چرا که خبرهای بد را شما هر روز و هرجا که باشید، حس می‌کنید، می‌بینید و می‌شنوید. دیروز خبر اولین پیروزی دادستانی کل را با شما شریک کردم و تبریک گفتم. امروز به نام نامی خداوند (ج)، یک خبر کاغذپیج از وزارت امور زنان دارم.
بازهم طبق معمول داستان از این قرار است که وزیر امور زنان خانم دلبر نظری، از ستم گسترده بر زنان در کشور ناراحت است. او برای رفع پریشانی و بیرون راندن ناراحتی از سر خویش، همایش سه روزه‌یی را برگزار کرده که قرار است در این سه روز، راه‌های مشارکت و سهم‌گیری زنان در روند سیاسی کشور را به بحث گیرد و به زنان یاد دهد که چه‌گونه پای سیاست‌مردان را از روی گلوی خویش بردارند و خود بر گلوی مردان پا نهند. هرچند این همایش سه روزه حالا برگزار شده، اما تلاش برای نجات زنان از کام سیاست‌مداران ظالم افغانستان از مدت‌ها قبل شروع شده بود.
وقتی می‌گویم از مدت‌ها قبل شروع شده بود، به این معناست که اگر در خاطر شریف‌تان مانده باشد، خانم دلبر چندی قبل از طالبان خواهش کرده بود که عاملین خشونت علیه زن را گرفتار کرده و مطابق حکم شریعت مجازات نمایند. این خواهش خانم وزیر مثل بمب‌اتمی بر طالبان اثر کرد و طالبان را از بنیاد منقلب کرد. گفته می‌شود طالبان بعد از دریافت این خواهش، حداقل هشت زن دیگر را سنگسار کرده و اگر خداوند متعال لطف کند گردن مرا نگیرد، به خیالم که 10-15 مکتب دخترانه را هم برای زمستان خویش زغال کرده‌اند. من از تجاوز‌های جنسی و به شوهر دادن‌های اجباری چیزی نمی‌نویسم، چون نمی‌خواهم خبر ناخوش دهم. لطفاً مرا درک کنید و از من نخواهید که از گلوبریدن‌های چاقویی چیزی بنویسم. به‌خدا تاب ندارم.
اگر از حق نگذریم، زنان واقعاً سهمی در تحولات و فعالیت‌های سیاسی ندارند. همین مساله باعث شده که خانم وزیر آستین همت بالا زده و همایش سه روزه برگزار کند. البته ایشان تا کنون از طالبان به‌صورت رسمی خواهش نکرده که برای افزایش سهم زنان در فعالیت‌های سیاسی وارد عمل شوند، اما اگر احزاب سیاسی خدای نخواسته زمینه‌ی فعالیت سیاسی زنان در احزاب را فراهم نکنند، بعید نخواهد بود که خانم وزیر یک بار دیگر از طالبان خواهش کند که عاملین سهم ندادن زنان در روند سیاست افغانستان را دستگیر کرده و تیرباران کنند. به هر صورت ما امیدواریم که احزاب سیاسی افغانستان که منشاء خانواده‌گی و میراثی دارند، این باریکی را در نظر گرفته و ساختارهای کهنه‌ی خویش را نو کرده، تعدیلات لازم را در اساس‌نامه‌های خویش بیاورند و وطن ما انشاءالله گل و گلزار شود.
حالا می‌گویید کجای این خبر خوش است؟ عزیز دل برادر! حواست کجاست؟ یک کمی درست فکر کن. اول این‌که خود خانم دلبر نظری که فعلاً وزیر امور زنان است، از سهم و آدرس یکی از شش ابرمرد حکومت وحدت ملی وزیر است. حالا وزیری که وزارتش را مدیون سهمیه‌بندی حکومت میان چند ابرمرد باشد، وقتی می‌آید از همین مردان شکایت می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که به جای فرزند و یازنه و خسربره‌ی خویش به زنان سهم بدهید، به نظر شما یک خبر خوش نیست؟ دوم، همه‌ی ما می‌دانیم که این چند روز می‌گذرد، من به شما قول می‌دهم که همایش سه روزه هم می‌گذرد. روز چهارم اگر خبری از افزایش مشارکت زنان در سیاست بود، بیایید کف پای مرا پوست کنید. بناءً چه خبری خوش‌تر از این؟
می‌بینید که خبرهای خوش چه خبرهای فوق‌العاده‌اند؟! حالا خدا نکند که اعصاب همان مرتیکه که دلبرخانم از آدرسش وزیر امور زنان شده خراب شود، چون اگر اعصاب او خراب شود، تا پایان هفته باید همه با هم تقرر شایسته‌ی یک خانم دیگر را در سمت وزارت امور زنان تبریک عرض کنیم و از سوگ برکناری خانم نظری، آش غم بپزیم و بخوریم و بیمار شویم. اما این سوال هنوزهم پابرجا است که چرا دلبر چنین نظری دارد؟ چرا همیشه برای حل مسأله، از کسانی خواهش و تمنا دارد که خودشان عامل و بانی مشکلات‌اند؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *