هند پنجمین کمککنندهی بزرگ افغانستان است. چند روز قبل، آقای نرندرا مودی، نخستوزیر هند از رییسجمهور افغانستان، آقای محمد اشرف غنی دعوت کرد که قدم به هند رنجه نماید. غنی دعوت او را پذیرفت و از خوشحالی به سوی هند پرواز کرد. اگر بخواهیم از ادبیات حاکم میان غنی و عبدالله استفاده کنیم، ملاقات آقای غنی با نرندرا مودی در یک فضای سالم و دوستانه برگزار شد و هر دو کشور به دو توافقنامه دست یافت. یکی اینکه هردو دولت قرارداد استرداد مجرمین را امضاء کرد. به این معنا که مجرمین خدازده خیلی هوشیاراند. همینکه مرتکب جرمی میشوند و آوازه میشود که فلانی چنان جنایتی را مرتکب شده، فوراً به کشورهای دیگر فرار میکنند. یکی از کشورهایی که مجرمین افغانستان خیلی زود به آن فرار میکنند، هند است. برای همین این قرارداد امضاء شده تا از این پس، مجرمین قید هند را بزنند و در جستوجوی کشورهای دیگری باشند. اگر احیاناً به هند رفت، حکومت هند مکلف است بر اساس توافقی که با افغانستان امضاء کرده، او را دستگیر و به حکومت افغانستان تحویل دهد.
توافقنامهی دوم که میان هند و افغانستان امضاء شده، کمک یک میلیارد دالری هند به افغانستان است. کمکی که به هدف ایجاد ظرفیت در زمینههای آموزش، صحت، زراعت، انرژی و زیربناها اعطا شده. اما این یک میلیارد دالر، یک میلیارد مسأله و نگرانی برای مردم افغانستان خلق کرده. خیلیها پیش از اینکه تصور کنند با یک میلیارد دالر چند کیلومتر سرک را میتوان قیر کرد یا چند شفاخانهی مجهز ایجاد کرد یا چهقدر تجهیزات آموزشی خرید و به مکاتب ارسال کرد، به این فکر میکنند که هر وزیر دهها مشاور دارد و هر مشاور صدها هزار افغانی ماهانه معاش دریافت میکنند. تازه خدا خویش و قوم این وزیران و مشاوران و روسا و مدیرهای بلندرتبه را نگیرد، آنها هم خود را سهامدار درجهدوم این کمکها فکر میکنند. به این معنا که در قدم اول، نفرهای درجه اول که همانا وزرا و مشاورین و تشکیلات خوشذایقهی گروهی تیم حاکماند، لقمههای چرب از این کمکها بر میدارند. در قدم دوم، تعلقات فامیلی و مناسبات ذهنی-مقدس خونی، یک اردوی مکمل دیگر را در لیست مستحقین برداشت از کمکها قرار میدهند. تازه وقتی چاره نمیماند و حاضر میشویم که این سهامداران باید به حقشان برسد، نوبت به شرکتها، گروهها و کارتلهای دیگر میرسد که در مقام دست سوم به این بستههای کمکی دست پیدا میکنند و سر خویش را نیز بلند میگیرند که از کمکهای بلاعوض برای افغانستان پروژه ایجاد و اجرا کردهاند. آنهم چه پروژههایی، یک ماه که بگذرد، باید از نو یک میلیارد دالر دیگر هزینه کرد تا آن پروژهها را از نو بسازند تا چند ماه دیگر دوام بیاورند.
ممکن شما بگویید این حرفها، شبیه سخن همان مولوی تازهبرگشته از عربستان که خوردن بول شتر را ثواب میداند، چرت و مزخرف است، اما من از شما یک سوال دارم؛ چرا قرارداد این کمک یک میلیاردی توسط وزیر خارجهی هند و وزیر مالیهی افغانستان امضاء شد؟ وزیر خارجهی ما را چه شده بود؟ میدانم که ظاهراً فرقی نمیکند کدام وزیر ما این قرارداد را باید امضاء میکرد، اما یادمان نرود که وزیر غنی با وزیر عبدالله فرق دارد. ما هرقدر تلاش کنیم این تفاوت را نادیده بگیریم و همه را بهعنوان وزیر احترام کنیم، عالیجنابان این فرق را قایل میشوند. شاید اگر قوانین دیپلماتیک اجازه بدهد، وزیر خارجهی افغانستان مصروف بازدید هفتهوار از بدخشان و تخار و پنجشیر شود و بهجایش، تمام روابط خارجی توسط آدمهای نظیر اکلیل حکیمی برقرار شود. چون اینگونه خاطر غنی بیشتر جمع میشود و میزان التهاب ذهن کوچک عبدالله هم بیشتر خواهد شد.
به هر صورت، چیزی که اکنون مطرح است، حیفومیل احتمالی یک میلیارد دالر کمک هند است. گاهی رقابت میان دو کشور، منجر به ایجاد بستری فاسد و ناامن در کشور سومی میشود. البته این «گاهی» در این اواخر خیلی نزدیک به 100 فیصد شده است.