حکمتیار چیست؟

به‌لحاظ ادبی، سوال اشتباهی مطرح شده. از منظر ادب، باید پرسید که حکمتیار کیست؟ اما شما می‌دانید که حکمتیار را همه می‌شناسیم. او مشغول فراگیری دروس انجنیری بود که هوای جهاد مغاره‌های تنفسی‌اش را تسخیر کرد و رایحه‌ی مجاهدت به اندازه‌یی عمیق و غلیظ در ذهن او نشست که جنگ و جهاد را بر همه چیز ترجیح داد. این‌گونه شد که او دستکول کتاب و قلم را از شانه به زمین گذاشت و راکت و کلاشینکوف را به شانه انداخت. چه سال‌هایی که محاسبات او صرفاً گلوله و خانه و انسان بود. نمی‌توان محاسبه کرد که او برای این سرزمین چه کرده، اما می‌توان گفت که دست‌های زیادی را از انجام کار برای وطن کوتاه کرد و پله‌های بسیاری از مردم گرفت تا بالا نروند.
اما این‌جا بحث ادبی نیست، این‌جا مسأله یک رقم دیگر است. حالا که قرار است حکمتیار به کابل بیاید، باید پرسید که حکمتیار چیست؟ آیا او پهپاد سیاسی خواهد شد برای ترساندن و حمله بر رقیب‌های سیاسی غنی؟ آیا او سنگری علیه پاکستان خواهد شد؟ آیا او مخزن بحران خواهد شد (چرا که اشرف غنی از وجود بحران به آرامش می‌رسد)؟ آیا او گودال عبور ناپذیری در مسیر توزیع تذکره‌های الکترونیک خواهد شد؟ آیا او مرجع تقسیم اختلافات سمتی-قومی-مذهبی خواهد شد؟ آیا او رهبر دیگری در کنار رهبران اعلی‌درجه‌ی صفر کیلومتر فعلی خواهد شد که از حکومت و قدرت و خدمات اجتماعی، تصرف چند وزارت و ریاست و معاونیت و مدیریت و تشکیلات امنیتی و تجملات تردد را می‌فهمند؟ آیا او، کمیته‌ی اضطرار غنی خواهد شد؟
او از میان این گزینه‌ها یکی خواهد شد. او را نمی‌توان در قالب دیگری تصور کرد. خیلی دشوار است فرض کنیم که حکمتیار به کابل بیاید و مشاور رییس‌جمهور شود و کاری هم به کار دیگران نداشته باشد. محال است او کابل بیاید و شهر را پر از آدم و آدم‌ها را مصروف زندگی ببیند و خونش به جوش نیاید، حتماً می‌آید. خیلی بعید است آن‌هایی‌که با حکمتیار می‌آیند، به معنای واقعی کلمه فهمیده باشند که جنگ، راه‌حل نیست. همین‌طور خود این بزرگوار. او که از بدو وداع با قلم و کتاب و مشق و دانش، مدام علیه دیگران قرار داشته، نمی‌تواند کاری غیر از «علیه بودن» انجام دهد. این‌جاست که باید مطرح کرد که حکمتیار چیست؟ پاسخ به این سوال سخت است و بستگی به ترس غنی از جریان‌های رقیب دارد. از هر کسی یا جریانی که غنی بیشتر بترسد، حکمتیار غنی در همان زمینه کمک خواهد کرد. مخصوصاً که قصه‌ی داکتر عبدالله و معاونین باوفایش روزبه‌روز مفت‌تر می‌شود.
این‌که شورای عالی صلح می‌گوید تاخیر در امضای توافق‌نامه‌ی صلح میان حکومت وحدت ملی و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار به‌دلیل اختلافات کوچک است، همان‌قدر راست است که توافق‌نامه‌ی سیاسی میان غنی و عبدالله بود. توافق‌نامه‌ی روی کاغذ صلح گلبدین و اشرف غنی، همان‌قدر اجرایی خواهد بود که از غنی و عبدالله بود. تاخیر در امضای این توافق‌نامه، اختلاف‌های کوچک نیست، بلکه این است که هر دو طرف به توافق نرسیده که آقای حکمتیار در آینده چه باشد؟ هر روزی‌که مشخص شود آقای حکمتیار از میان موارد بالا کدام یکی باشد، شب همان روز، او در جای غیر از ارگ نخواهد بود.
حالا اگر بخواهیم جواب جمع‌تری به این سوال بدهیم که حکمتیار چیست؟ می‌توان گفت که حکمتیار برای غنی نعمتی خواهد بود، برادری خواهد شد، منبعی خواهد شد، مرجعی خواهد شد،… بلا به رنگ بقیه!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *