کابل، افغانستان
بعد از ظهر روزی، من در صندلی عقب یک ماشین و در یک جای تنگ نشسته بودم. ماشینی که سوار آن بودم یکی از 50 ماشینی بود که پشت سر هم بدون ملاحظه با سرعت بالا از خیابانهای پایتخت عبور میکرد. مسافران (همه از اقلیتهای شیعهی افغانستان) به سمت کارتهسخی در حرکت بودند، جاییکه شب گذشته یک حملهکنندهی وفادار به داعش (گروه رادیکال سنی مذهب ) خود را در میان عزاداران منفجر کرد و باعث کشته شدن دهها عزادار شیعه شد. در جلوی ماشین سه نفر نشسته بودند که دستهای باز خود را از درهای ماشین بیرون آورده بودند. ماشینها با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند و تنها ترافیک سنگین بود که توانسته بود، راه برای عابران پیاده باز کند. در وسط خیابان هم مردان سیاهپوشی دیده میشدند که با اشتیاق تمام سینه میزدند و فریاد یا حسین (کسی که سومین امام در نزد شیعیان است) سر میدادند و پرچمها را در دستانشان تکان میدادند و بچههایی با سربند سبزرنگ را نمایش میدادند که میگفتند: عزاداران متعلق به خانهی حسین هستند (عزاداران در پناه حسین هستند). صحنهیی که بیانگر نشانههایی از یک کشمکش فرقهیی در حال ایجاد، در افغانستان است. در حقیقت چیزی که اهمیت دارد، آن است که چه تدابیری برای جلوگیری از این درگیری اندیشه شده است.
آن روز 12 اکتبر و مصادف با روز عاشورا در افغانستان بود. روزی که تعطیلی رسمی شیعیان است. شیعیان در این روز برای شهادت امام حسین (ع) (نوهی پیغمبر اسلام و وارث بر حقش طبق نظر شیعه) در سال 680 مجلس را برگزار میکنند. (شیعه اعتقاد دارد که پیغمبر اسلام پدر امام حسین (حضرت علی (ع)) را بهعنوان جانشین انتخاب کرد، درحالیکه سنیها اعتقاد دارند که پیغمبر اسلام پدرزن خود (ابوبکر) را بهعنوان جانشین انتخاب کرد). مردهایی که من در ماشین آنها سوار شدم، تمایل داشتند تا دوستان با وفایشان هم به همان شیوهی خودشان (سینه زدن ، زنجیر زدن و قمه زدن) برای درد و رنج امامشان عزاداری نمایند.
افغانها دهها سال در ستیزه و جنگ زندگی کردهاند اما آنها نوعی جنگ فرقهیی و مذهبی را که در کشورهای دیگر منطقه مانند عراق و پاکستان در حال انجام است ، نادیده گرفتهاند. از سال گذشته داعش که آن را با (ISIS و ISIL) میشناسند، تلاش دارد تا در افغانستان جایپایی برای خود ایجاد نماید و این زمانی است که جنگجویان داعش در قسمت شرق افغانستان شروع کردهاند تا به اجبار از مردم محل بیعت بگیرند. نظامیان وفادار به داعش حتا دامنهی جنگ را به پایتخت رساندهاند. در چند ماه گذشته آنها سه حملهی بزرگ در پایتخت افغانستان، کابل علیه شهروندان شیعهی افغانستان انجام دادهاند، بهعلاوهی یک حمله در هفتهی گذشته که منجر به کشته شدن بیشتر از 30 تن شد. از زمانی که طالبان در سال 2001 در شهر بامیان شیعیان را بهصورت دستهجمعی قتلعام کردند، هیچ زمان دیگری وجود ندارد که شیعیان به اندازهی این روزها مورد حمله قرار گرفته باشند.
شیعیان بهطور کلی 15 درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل دادهاند. هرچند بهدلیل اینکه از سال 1979 به اینطرف هیچ سرشماری از مردم افغانستان صورت گرفته است، حدس میزنیم که این رقم متفاوتی باشد. بیشتر شیعیان افغانستان از اقلیت هزاره هستند که اکثریتشان در کابل یا مناطق مرکزی افغانستان زندگی میکنند. بسیاری از هزارهها از اینکه در افغانستان یک فضای نسبتا آزاد وجود دارد، احساس شادی و غرور میکنند. اما بهخاطر تبعیضهایی که علیه این اقلیت صورت میگیرد، همیشه اقتصاد ضعیفی دارد.
طالبان کسانی که اصلیترین گروه مسلح مخالف دولت هستند، در نزدشان شیعیان بهعنوان مرتد (بیدین) شناخته میشوند. اما آنها آزار و اذیت سیستماتیکی علیه این اقلیت انجام نمیدهند. یک دلیل میتواند آن باشد که طالبان ریشهی محلی دارند و از جوامع روستایی هستند، هرچند طالبان یک گروه مسلح جهادی هستند اما ملیگرا هم هستند، حرکت سیاسی در نواحی مشخص که گویا تلاش میکند تا یک سرویس و امنیت بهتر از دولت افغانستان برای مردم فراهم نماید.
داعش چنین نگرانیهایی را ندارد. درحالیکه طالبان بهطور پیوسته امید دارند تا روزی بر افغانستان حکومت کنند، هدف داعش نابودی نظام ملی در افغانستان و ایجاد یک خلافت است. دولت افغانستان برآورد کرده است که 90 درصد جنگجویان داعش خارجی هستند (بهعلاوهی تعداد کمی از آنها طالبان افغانستان) و اینکه رهبران داعش حالا در پاکستان حضور دارند.
کارتهسخی در وسط یک قبرستان وسیع در پایین کوه تلویزیون در کابل قرار دارد، جایی که لکههای سیاهرنگ سنگ قبرها در قبرستان تصاویر تکه –پارهی یک ماشین را در ذهنم مجسم میکند که بر روی ساحل پخش شده است. هر چند فروشندگان چرخفلکها و بالونها( بادکنکها) آنجا را کاملا شبیه به یک نمایشگاه کردهاند.
زمانی که صفوف مردم در روز عاشورا تا بیرون از مسجد کشیده میشد، صدها نفر به داخل حیاط مسجد میریختند و برهنه میشدند. آنها زنجیرهایی با تیغهای 5 اینچی را به همراه خود میآوردند و شروع به شلاق زدن با آن تیغها به نقاط برهنهی بدنشان میکردند. پسران 10 سالهیی در آنجا دیده میشدند که هیچ اثری از عضله در آنها نبود، اما آنها زنجیرها را بالا میبردند و ضربات محکمی به پشتشان میزدند. طوریکه در هر ضربه برش بزرگی بر روی بدنشان ایجاد میشد.
خیلی از شیعیان چنین روشهای قدیمی و تنفرآور را میپسندند. اما برای کسانی که از ایران و افغانستان تا پاکستان و هند در این مراسم شرکت میکنند، خودزنی (قمهزنی) نابترین عزاداری میباشد. برای سالیان درازی مراسم عاشورا در زیرزمینها و بهصورت پنهانی برگزار میشد، بسیاری از شیعیان در زمان رژیم طالبان در سال 1990 به ایران فرار کردند. اما با خروج طالبان در سال 2001 راه برای بهوجود آمدن آزادی مذهب در افغانستان باز شد. امسال در کابل مراسم عاشورا فقط راهی برای حفاظت از حالت مذهبی شیعیان و دفاع از تهدیدات داعش بود. سید یوسف حسینی روحانی برجستهی زیارتگاه کارتهسخی میگوید «درگذشته ما جنگهای قبیلهیی و سیاسی داشتیم، اما ما هرگز جنگ مذهبی را تجربه نکردهایم».
من، آقای حسینی را چند روز بعد از حملهی عاشورا در دفترش ملاقات کردم. جاییکه بوی گلاب آنجا را معطر کرده بود و مسلط بر حیاط مسجد بود. آقای حسینی 35 ساله یک عبای سفیدرنگ و یک امامهی سیاهرنگ به تن داشت و انگشتری با سنگ بزرگ زردرنگی روی آن در دستش بود. او بهشدت بابت کشتههای اخیر آشفته و پریشان شده بود و با اعتمادبهنفس کامل میگفت «دشمن در حال تلاش برای ایجاد یک تفرقهی مذهبی است» او به داعش اشاره میکرد و میگفت «اما این کار برای آنها ناممکن است».
داعش این کار را بار دیگر در 21 نوامبر انجام داد. جایی که یک حملهکنندهی انتحاری باعث کشته شدن بیش از 30 نمازگزار در دیگر مسجد شیعیان در کابل شد. داعش مسئولیت حمله را به عهده گرفت بهطور کلی در حملهی عاشورا در ماه اکتبر و بمبگذاری دیگری در جولای، داعش حداقل 125 تن از شیعیان را هدف قرار داد. هرچند به نظر میرسد که این حملات سنیها و شیعیان افغانستان را بههم نزدیکتر کرده است، در صفحات اجتماعی احساسات غالب در میان افغانهای جوان اغلب همبستگی میان مردم است. شیعیانی که من در روز عاشورا دیدم به نظر نمیرسید که حرکت انتقامجویانهیی داشته باشند. داعش با هدف راهاندازی یک جنگ مذهبی در افغانستان، امیدواری زیادی به این کار دارد، اما حداقل برای لحظاتی مردم افغانستان تمایل ندارند تا فریب بخورند و طعمهی داعش شوند. شرایط اضطراری داعش در افغانستان ممکن است یک فرصت برای طالبان و دولت افغانستان باشد. اگرچه طالبان منادی مدرن شدن افغانستان نیستند، اما در مقایسه با داعش متعادلتر و هماهنگتر با مردم افغانستان هستند.
زمانی که گفتوگوهای صلح بین طالبان و دولت افغانستان جریان داشت، موفقیت این گفتوگوها بستگی به ظرفیت و عمل هر دو طرف داشت. هرچند طالبان ظاهراً از خود یک انعطافپذیری نشان دادهاند، برای مثال همراهی و همکاری با دولت ایران (یک دولت شیعه و یک دشمن تاریخی)، برای اینکه با داعش در افغانستان مبارزه نمایند. اکنون به لطف واکنش مردم به داعش ممکن است طالبان فهمیده باشند که باید قسمتهایی از قوانین اساسی افغانستان را بپذیرند. آنها ممکن است یک فضا و آزادی برای شیعیان کشور هم ایجاد نمایند.
منبع: نیویورک تایمز/ سونی اِنگل راسموسن ترجمه: عبدالواحد فاضلی