از حمایت مالی سعودی‌ها از طالبان تا حمایت رسمی شاه از حکومت افغانستان

نیویارک تایمز/کارلوتا گال ترجمه: علی اکبر مدبر

کابل، افغانستان
بخش دوم و پایانی

تلاش‌های پنهان صلح
سپتامبر 2008 بود و ماه رمضان، شاه عبدالله میزبان یک افطارشامگاهی در مکه بود. این اما یک افطار عادی غروب‌هنگام نبود. ضیافت یادشده یک نشانه‌ی مهم حمایت شخصی شاه از یک تلاش صلح سرپوشیده اما تکاملی بود. درمیان ده‌ها مهمان، مقامات و بزرگان افغان به‌علاوه‌‌ی اعضای اسبق طالبان حضور داشتند. در خلال چند ماه، در یک محل کمتر قابل توجهی که در بحیره‌ی احمر بندر جده ترتیب یافته بود، اداره‌ی استخبارات سعودی حریفان عمده‌ی افغانستان را گردهم آورده بود تا بالای توافق صلح بحث‌های همه‌جانبه داشته باشند. آقای معتصم، همان مردی که مصروف جمع‌آوری پول برای ایجاد شورش بود، حالا توسط طالبان به‌عنوان نماینده نام برده شده بود. در جانب دیگر، نماینده‌ی حامد کرزی رییس‌جمهور افغانستان برادر وی، قیوم کرزی بود. در جریان سه روز گفت‌وشنودهای فشرده – زمانی‌که بحث طرف‌ها داغ می‌شد وقفه می‌انداختند – یک میانجی سعودی هر دو طرف را به حرکت به جلو تشویق می‌کرد. تلاش برای برقراری صلح در سال 2006 آغاز شد. نخستین مذاکره‌کننده عبدالله انس بود، یک الجزایری که با جنگیدن علیه اتحاد جماهیر شوروی برای مدت 10 سال در افغانستان اعتبار لازم را کسب کرده بود. در یک مصاحبه، آقای انس گفت تصمیم‌اش مبنی بر یافتن سعودی به‌عنوان جانب سوم پادرمیانی آشکار بود و آن‌هم به‌دلیل موقعیت ویژه‌ی حکومت شاهی عربستان به‌عنوان مرکز دو تا از مقدس‌ترین اماکن اسلام و همچنان حمایت این کشور در جریان جنگ علیه اشغال اتحاد جماهیر شوروی بود. آقای انس که حالا تلویزیون ماهواره‌ی المغربیه در شهر لندن را اداره می‌کند. او می‌گوید «حتا در دورترین قریه‌ی افغانستان، سعودی ]در نزد مرد[ معنا دارد». با این‌وجود، دخیل ساختن سعودی‌ها مستلزم استدلال‌های متقاعد‌کننده‌یی بود. حادثه‌ی 11 سپتامبر آن‌ها را به‌شدت خجلت‌زده ساخته بودند. هم کشور شاهی عربستان و هم ایالات متحده‌ی امریکا مجاهدین را برای به عقب‌راندن اشغالگران اتحاد جماهیر شوری در دهه‌ی 1980 پرورش داده بودند. رفتار بعدی طالبان اما امریکایی‌ها را خشمگین ساخت. پناه دادن به اسامه بن‌لادن کارد را به استخوان رساند. برای سعودی‌ها، این موضوع بیشتر از این پیچیده بود. حتا زمانی که طالبان تسلیمی بن‌لادن را نپذیرفت – چیزی که شهزاده ترکی، رییس استخبارات عربستان شخصاً در سال 1998 خواستارش شده بود – نظام شاهی عربستان هنوز هم حاظر به قطع رابطه نبود. عربستان سعودی در همکاری با پاکستان، دوست اصلی نظام شاهی عربستان که نفوذ ایرانی‌ها در منطقه را تحت نظر دارد، حکومت طالبان را تا سال 2001 و فراتر از آن حمایت کردند. آقای انس با اشاره به یک چالش اساسی فراراه ابتکار صلح‌اش می‌گوید «مشکل این است که عربستان سعودی افغانستان را از عینک پاکستان می‌بیند». جهت دست‌یابی به صلح، آقای انس می‌گوید که وی می‌خواست عربستان سعودی را به ایجاد رابطه‌ی مستقیم با افغانستان تشویق کند. اشخاص دخیل در این تلاش‌ها – کسانی‌که با شرط عدم افشاء هویت‌شان به‌دلیل این‌که روند مذاکرات محرمانه بود حاظر به صحبت شدند – می‌گویند که شاه عبدالله می‌خواست از تلاش ] صلح[ با احساس همدری پیشتیبانی کند. آن‌ها می‌گویند که وی نیز چنین کرد که حتا با مقاومت اعضای دیگر خانواده‌ی شاهی عربستان که از اشغال امریکایی‌ها خرسند نبودند روبه‌رو شد. این در حالی بود که تعدادی دیگر مواظب دخالت بیشتر در افغانستان بود. برای غلبه بر بی‌میلی سعودی، آقای انس نماینده‌ی سعودی را به افغانستان آورد تا به وی نشان دهد که کشور با وجود حضور نیروهای امریکایی، یک جامعه‌ی آزاد اسلامی باقی مانده است. رییس‌جمهور کرزی به شاه عبدالله که در ماه اگست 2005 بر تخت پادشاهی تکیه زده بود، یک نامه‌ی تکریم‌آمیز نوشت و در آن درخواست پا‌درمیانی کرد. این نامه نتیجه داد. شاه عبدالله رهبر افغانستان را در دروازه‌ی هواپیمای حامل‌اش در هنگام بازدید به منظور زیارت ملاقات کرد. آقای کرزی تاکنون از دوستی قوی‌اش با شاه عبدالله که در سال 2015 در گذشت، سخن می‌زند. او در یک مصاحبه بازگو می‌کند که «وی ] شاه عبدالله[ هیچ‌گاه، هیچ‌گاه، هیچ‌گاه تماس‌ام را بی‌پاسخ نگذاشته است». «او در عین روز به من دوباره تماس می‌گیرد، صحبت می‌کند و هرآنچه را من خواسته باشم انجام می‌دهد». رییس استخبارات سعودی، شهزاده مقرن بن عبدالعزیز شخصا خودش مذاکرات را تحت نظارت داشت، نماینده‌اش را میان آقای معتصم نماینده‌ی طالبان و حکومت افغانستان برای مدت دو سال می‌فرستاد. ولی زمانی که گفت‌وگو‌ها به نقطه‌ی پایانی سرنوشت‌ساز نزدیک شد، طالبان در چنگال کشمکش شدید قدرت فرو رفتند. عربستان سعودی تقاضا کرد تا طالبان از دهشت‌افگنی و از روابط‌شان با القاعده انکار ورزند. آقای معتصم متهم به اختلاس شد و از صحنه برداشته شد. سال بعدی یعنی 2010، ملا عبدالغنی برادر، حامی اصلی وی و فرمانده‌کل عملیات طالبان، در پاکستان دستگیر شد. این در حالی است که یک دهشت‌افگن بر آقای معتصم شلیک کرد و وی را در بیرون از خانه‌اش در شهر کراچی بر جا گذاشت تا بمیرد؛ هرچند وی زنده ماند. چندین تن از کسانی که در روند اشتراک داشتند می‌گویند که از هر دو حادثه به‌عنوان مخالفت پاکستان نسبت به هرنوع روند مذاکرات صلح بدون اشتراک‌شان، تعبیر صورت گرفت. آقای معتصم گفت «این دقیقا هنگامی بود که از این به‌بعد روند صلح تحریم گردید». شاه عبدالله به رییس‌جمهور کرزی در سال 2010 فهمانده بود که موانعی فراتر از کنترل وی وجود داشته است. کرزی این گفتار شاه را به خاطر دارد که «من می‌خواهم به افغانستان کمک کنم». «من طرفدار صلح هستم، من می‌خواهم شما کنار بیایید و با طالبان گفت‌وگو کنید، ولی شما باید این را بدانید که تمام آنچه را که من قادر به انجام‌اش هستم در واقع چیزی است که سعودی می‌تواند انجام دهد. کرزی چنین نتیجه‌گیری کرد که «آن واژه‌یی پرمعنا بود”، «معنایش این بود که قوت‌های دیگری هستند که احتمالا اجازه نمی‌دهند تا این امر به واقعیت بپیوندد».

آشفتگی قابل وقوع
با وجود آن تلاش‌های سری، حکومت شاهی عربستان رسما و علنا تا حدود زیادی در افغانستان حضور نداشته است. عربستان سعودی، هرچند نسبت به ماموریت امریکایی‌ها از خود چاپلوسی نشان داده است، یک پروژه‌ی مهم را هم به نام خودش در افغانستان طی 15 سال نساخته است. در همین‌حال، مقامات سعودی موضع‌گیری‌هایی را که در تضاد آشکار با حمایت مالی پوشیده‌ی سعودی بوده که چنین حمایت مالی‌یی فراتر از تقویت طالبان و گروه‌های جنگجو در منطقه کارکرد داشته است، نادیده می‌گیرد. آن‌ها همچنان صدها دانشگاه، مدرسه و گروه‌های بنیادگرا را که به گسترش نفود سنی‌ها انجامیده، و هراس افغان‌ها از تخم‌افشانی‌های هرج‌ومرج را به‌وجود آورده است. یکی از آن افغان‌ها نثار کریمزی است، کسی که صاحب یک دفتر کوچک پژوهشی یعنی موسسه‌ی تحقیق صلح و ثبات می‌باشد. در جریان اشغال اتحاد جماهیر شوری، آقای کریمزی مکتب را در پاکستان شروع کرد، جایی که وی خود را در میان جمعیت از سنی‌های افراط‌گرا یافت. وی راجع به شیعه‌ها [از این دوران] به‌یاد می‌آورد که «آن‌ها می‌آموزانند که شیعه مسلمان نیست». سرانجام، وی فکر افراطی را از سر بیرون انداخت. تجربه‌ی خود وی اما او را محتاط ساخت زمانی که دید یک پسر کاکایش با گروه اسلام‌گرایی به‌نام جمعیت اصلاح فعالیت دارد. آقای کریمزی می‌گوید «من درک می‌کنم روشی را که آن‌ها آموزش می‌دهند». «این دقیقاً همان روشی است که آن‌ها به من آموزش می‌دادند». کریمزی می‌افزاید «من شخصا وحشت‌زده هستم». «در پنج سال ]آینده[ با یک خطر از جانب آن‌ها مواجه خواهیم شد. یک روز آن‌ها به‌پا می‌خیزند و ما مشکل بسیار بزرگی خواهیم داشت». جمعت اصلاح یک جهان‌بینی اسلام‌گرای بی‌چون‌وچرایی را ترویج می‌کند و خودش را به‌عنوان سازمانی از لحاظ مالی مستقل، غیر سیاسی و متمرکز بر فعالیت‌های بشری و آموزشی توصیف می‌کند. آقای نبیل رییس اسبق امنیت ملی افغانستان هرچند می‌گوید گستره‌ی فعالیت‌های این سازمان با داشتن 40 تا 50 دفتر، یک دانشگاه و یک شفاخانه، بیان‌گر یک حمایت مالی بیرونی وسیع می‌باشد. براساس گزارش داخلی حکومت، حساب‌های بانکی این گروه هیچ انتقال بانکی خارجی را نشان نمی‌دهد. با این‌وجود، گزارش به این نتیجه رسیده است که این گروه از جانب منابعی در عربستان سعودی، قطر و امارات متحده‌ی عربی حمایت مالی می‌گردد. این گروه تنها یکی از گروه‌های در حال افزایش است که در سال‌های اخیر رشد کرده است زیرا عرب‌های سنی‌مذهب حوزه‌ی خلیج فارس با ایران شیعه‌مذهب بر سر نفوذ در این‌جا ] افغانستان[ رقابت می‌کنند. ایرانی‌ها نیز مصروف ساختن مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی برای جمعیت شیعی و حتا جاده‌یی منتهی به مرز با ایران بوده است.
مقامات و دیگران هشدار می‌دهند از این‌که این برتری‌خواهی شالوده‌ی میزان حمایت مالی مورد رقابت بوده که منجر به آشفتگی می‌گردد. افغانستان صرف به‌تعداد 1000 مدرسه داشت. حالا دارای بیش از 4000 مدرسه بوده و اکثریت‌اش هم طی چند سال اخیر ساخته شده‌اند. پس از حملات وحشیانه در تابستان و خزان به‌شمول حملات بر دانشگاه امریکایی افغانستان و بر تجمع‌های شیعه‌ها، افغان‌ها از افزایش جدال‌های فرقه‌یی گروه‌های افراط‌گرای سنی‌مذهب نگران‌اند. حاجی عبدالقهار عابد که به‌عنوان رییس دفتر ریاست اجراییه‌ی افغانستان، آقای عبدالله عبدالله، ایفای وظیفه می‌کند، هشدار می‌دهد از این‌که بعد از دهه‌ها جنگ و بی‌خانمانی، افغان‌ها به‌طور فوق‌العاد‌یی آسیب‌پذیراند. وی درباره‌ی جمعیت اصلاح می‌گوید «هراس شخصی‌ام این است که شرکاءشان آن‌ها را به جایی رهنمون خواهد کرد که دوباره به مردم آسیب برسانند». بر طبق گفته‌های چندین تن از مقامات حکومتی، یکی دیگر از جنبش‌های در حال جلب حمایت، جنبش جوان حزب‌التحریر، گروهی مخفی‌کار ضدنظام با داشتن هواداران تندرو در آسیای مرکزی می‌باشد. مقامات و اشخاص وابسته‌ی پیشین این گروه می‌گویند که آن‌ها به این باور رسیدند که این گروه از جانب خارجی‌ها به‌شمول سعودی‌ها ودیگر عرب‌های حوزه‌ی خلیج به‌اضافه‌ی مصر و اروپا حمایت مالی می‌شود. مسعود رحیمی یک دانشجوی دانشگاه کابل که دعوت پسر کاکایش مبنی بر پیوستن به این گروه را رد کرده است می‌گوید «آن‌ها می‌خواهند در حد توان به تعداد زیادی از افراد دست پیدا کرده و آن‌ها را در حزب گردهم آورده و سرانجام صف سربازان‌شان را استحکام بخشیده و خلافت‌شان را اعلام کنند. وی می‌گوید «این ] گروه[ افغانستان را در مسیر جنگ قرار می‌دهد».

حالا کدام سعودی؟
پس از انتخاب اشرف غنی در سال 2014، به‌عنوان رییس‌جمهور افغانستان، وی عربستان سعودی را برای نخستین سفر رسمی‌اش برگزید. پنج ماه بعد، بعد از سفر دوم و دیدار با شاه جدید سعودی، سلمان بن عبدالعزیز السعود، آقای غنی بابت حمایت افغانستان از ائتلاف نظامی سعودی برای یمن تعهد سپرد. در عوض، آقای غنی از حاکمان عربستان سعودی خواست تا جریان حمایت مالی شیخ‌های پول‌دار سعودی به طالبان را متوقف ساخته و طالبان را دوباره به مذاکره تشویق کنند. آقای اتمر رییس شورای امنیت ملی می‌گوید «نشانه‌ها مثبت‌اند». «ما تا هنوز اقدامات ملموسی را علیه این ندیده‌ایم ولی باور داریم که ما یک تعهد پایدار داریم». با این‌وجود، مقامات و دیپلمات‌های محلی دیگر افغان عمیقا به این موضوع به دیده‌ی شک می‌نگرند. یک دیپلمات در کابل گفت که ردیابی جریان پول غیرقانونی تقریبا غیر ممکن است. دیپلمات دیگری که در عربستان سعودی نیز وظیفه انجام داده است، شک دارد که ریاض تغییرکند. وی همچنان افزود که خانواده‌ی کلان شاهی به پنج ملک ]فیف در نظام فیودالی[ تقسیم شده‌اند که در انجام کارها باهم اختلاف نظر دارند. میزان تعرض‌های اخیر طالبان، افغان‌های زیادی را محتاط ساخته است. نادر نادری مشاور ارشد رییس‌جمهور در امور راهبردی می‌گوید «سطح مالی، سطح حمایت لوژستیکی از لحاظ اسلحه و سایر مواد، و سطح حمایت سازماندهی از لحاظ رهبری جنگ را که آن‌ها ]طالبان[ دریافت کرده‌اند، بی‌سابقه بوده است». وی با متهم ساختن پاکستان به‌عنوان دوست پروپاقرص سعودی، افزود: «این به‌طور واضح یک جنگ اعلام‌شده علیه افغانستان را نشان می‌دهد». آقای عبدالله رییس اجراییه‌ی افغانستان اخیراً در راس یک هیأت اعزامی به عربستان سعودی قرار داشت. آن‌ها درپی سرمایه‌گذاری بودند هرچند از رهبران سعودی نیز خواستند تا بر پاکستان فشار وارد کنند که به پناه‌گاه امن‌اش برای دهشت‌افگنان نقطه‌ی پایان بگذارد، درخواستی که رییس‌جمهور کرزی نیز بارها کرده بود. نصرالله ارسلایی رییس عمومی دارالانشاء شورای وزیران افغانستان که یکی از اعضاء هیأت نیز بود می‌گوید «آن‌ها گفتند که چنین خواهند کرد و همچنان گفتند که آن‌ها این تلاش را در حوزه‌ی خلیج با استفاده از نفوذشان برای بسیج ساختن علیه دهشت‌افگنی انجام خواهند داد». وی افزود «عربستان سعودی می‌داند که اگر ما یکجا بجنگیم، معنایش این است که طالبان دیگر قادر به آوردن پول از آن‌جا نخواهند بود». با این‌حال، روح‌الله وکیل، یک بزرگ قومی که حالا عضو شورای عالی صلح افغانستان می‌باشد می‌گوید که وی نیز اخیراً در نزد مقامات سعودی التماس کرده است که فعالیت شورایی را که صلاحیت تعقیب مذاکرات را دارد حمایت کند. سعودی‌ها بی‌علاقه بودند. وی افزود: «آن‌ها ناشنوا هستند». «ما از آن‌ها خواستار کمک شدیم. ما حتا از آن‌ها خواستیم که صرف به ما فرصت‌هایی بدهند که ما نقش مهمان را داشته باشیم. اما آن‌ها هیچ چیزی به ما ندادند».