از بس وابستهایم، حتا در ذهنمان هم نمیگنجد که در چه زمینههایی بینیازیم و در چه زمینههایی فرصت داریم تا بینیاز شویم. مقصرهای اول این حالت بستهبندیشده، رهبرانی را میدانیم که خود دنبال آنها کورکورانه در حرکتیم. اگر جامعهی ما امروز دومین کشور فاسد یا دومین کشور بیسواد جهان است، -چه قبول کنیم چه نکنیم- حاصل زحمات خود ماست. به همان اندازه که رهبران ما را به جان هم انداخته، ما هم حاضر بودهایم به جان هم بیافتیم و اسباب تفریح و تفرج رهبران عزیز کشور را فراهم کنیم.
بحث وابستگی، بحث عمیقی است. اکثر دانشمندان در این زمینه اختلاف نظر دارند. اما جامعترین نظریه در مکتب وابستگی، مربوط به هِنری میمالوف روسی است. هنری معتقد است برای درک وابستگی، باید به زمان و مکانی که بوکه شده مراجعه کرد. او در توضیح بوکه میگوید: «در کشورهایی که سیستم آب فعال نیست، هرخانواده مجبور است داخل حویلی خود چاه بکند. از آنجاییکه چاه عمیق آب پاکتر و بیشتر دارد، اکثریت مردم ماشین میآورند و توسط پایپ آهنی بسیار دبل که توسط برق بالا و پایین میشود، چاه میکند. آن را بوکه میگویند. در این کشورها، مسألهی آب زیرزمینی نه برای حکومت مهم است، نه هم برای مردم». آقای میمالوف سپس مثالی از کشور عزیز ما میآورد و میگوید روس در افغانستان شکست خورد و باید به مجاهدین از این بابت تبریک عرض کرد. بوکهی وابستگی که از شروع جهاد در افغانستان کوبیده شده بود، با شکست روسها و افتادن مجاهدین به جان هم، در عمیقترین سطحش فرو رفت. برای همین، افغانستانی که روسیه را از پای درآورد، اکنون حتا در مقابل یک چوب گوگرد به زانو درآمده است.
یک دفعه این سخن آقای میمالوف را با یک هموطن تقریباً مجاهد قصه کردم، گفت: بیادر! مه میمالوفه نمیشناسم. هر خرسی که است، بگو ده گوشهی خود باشه!
بناءً قصهی ما کجا بود؟ آها… حرف این بود که افغانستان در اوج وابستگی، از یک چیز بینیاز است. این بینیازی را دیروز آقای رییسجمهور محمد اشرف غنی در کنفرانس ملی حمایت از مدافعان حقوق بشر بیان کرد. آقای غنی گفت که اول باید حقوق بشر را بفهمیم و ارزشهای حقوقبشری را درک کنیم، تا کار ما برای رعایت و نهادینه کردن حقوق بشر ساده شود. فعلاً که در رویای حقوق بشر قرار داریم و آرزو داریم روزی این رویا به واقعیت مبدل شود. آقای غنی سپس در توضیح سخنانش گفت که اگر ما همینقدر آدم شویم که به حریم خصوصی کسی تجاوز نکنیم و حق او را در عرصهی عمومی نخوریم، حقوق بشر را به مبلغی بسیار هنگفتی رعایت کردهایم. اما حیف که همینقدر هم برای هم روا نداریم و مدام انگُلک میکنیم و کشور را میبریم در آخرین خانهی جدول لیست کشورهای ناقض حقوق بشر.
گذشته از این حرفها، رییسجمهور در کنفرانس دیروزی که در کابل سرینا برگزار شد گفت که افغانستان از «روزهای یادبود برای قربانیان بینیاز است». به این معنا که در گذشته، ماشاءالله آنقدر گسترده و زیاد از خود قربانی گرفتهایم که دیگر نیازی نیست از همدیگر قربانی بگیریم و سپس در آینده، یک روز از همین قربانیان یاد کنیم و برنامه بگیریم.
در همین حال رییس کمیتهی بررسی افزایش قربانیان ملی که یک مدال از غازی امانالله خان دارد و دو مدال از سیدجمالالدین افغانی، ضمن تایید بینیازی افغانستان از روزهای یادبود قربانیان گفت: «خاصیت مارکیت با واقعیت بینیازی کشور مطابقت نمیداشته باشد. تقاضا در مارکیت قربانیان خشونت بسیار بلند است و از ما مازاد تولید میخواهد. هرچند تلاشهای بسیار گسترده در این زمینه جریان دارد، اما میبینیم که مارکیت هنوز هم عطش دارد و هر روز خون تازه طلب میکند زما.»
البته در این کنفرانس، بزرگواران دیگر هم سخن گفتند و سخنهای خوب گفتند. اما به نسبت ضیقی وقت، ما سخنان آنها را نادیده میگیریم. مثلاً یکی از بزرگواران حکومت قبلی گفت که ناقضین حقوق بشر دیر یا زود، گرفتار خواهند شد و مجازات خواهند شد، اما ما آن را نادیده میگیریم. باور کنید نادیده گرفتن سخنان اینها گاهی به نفع آدم است. مثلاً اگر نادیده نگیریم، مجبوریم منتظر بنشینیم که قوماندان زرداد چهوقت محاکمه میشود. همه میدانیم که او محاکمه نمیشود هیچ که چند هفته بعد، هفت-هشت تا موتر زره و یک کندک نیروی مسلح برای تامین امنیت او نیز به او داده خواهد شد. پس بهتر است نادیده و ناشنیده بگیریم.