بررسی تطبیقی نظام انتخابات کشور با سایر نظام های انتخاباتی جهان – قسمت اول

مقدمه
انتخابات در نظام های مردم سالار بستر مناسب برای گسترش و بسط ارتباط نزدیک دولت و ملت در ابعاد مختلف سیاسی اقتصادی و اجتماعی محسوب می گردد. بر رسی تطبیقی نظام انتخابات کشور با تجربه های سایر کشور پیشتاز در امر مردم سالاری از جمله مباحث مهم و تاثیر گذاری هست که شاید کمتر مورد تجزیه و تحلیل مجامع علمی و دانشگاهی کشور قرار گرفته باشد. این در حالی است که می توان باعبور دادن نظام انتخاباتی کشور از فلتر محاسن و معایب نظام های انتخاباتی معتبر دنیا پیامد انتخابات را با مولفه های متعددی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
مباحثی مانند کنترل و نظارت بر انتخابات ـ فرایند ها و ساختار های اجرایی انتخابات عملکرد اقتصادی احزاب وکاندیداها پیش از برگزاری انتخابات انتظارات اولویت های اقتصادی مردم و پلان های اقتصادی احزاب و کاندیداهای ریاست جمهوری هزینه های مستقیم و غیر مستقیم برگزاری انتخابات و تاثیر انتخابات بر روابط اقتصادی با سایر کشورهای از موارد است که پژوهشگران و تحلیلگران میتوانند به کنکاش آن بپردازند.
کشور ما نزدیک به ده سال است كه از دوران بحران های جدی گذشته و توانسته خود را در مجموعه كشورهای جامعه جهانی احيا كند. اما طی اين مدت از لحاظ بازسازی ساختارهای سياسی و اجتماعی چندان موفق عمل نكرده است . به گونه كه در نه سال گذشته احزاب سياسی شكل گرفته فاقد معيارهايی مورد قبول جامعه مدنی و دموكراسی ميباشد و احزابی هم كه در حال حاضر فعاليت ميكنند بیشتر ریشه در گذشته های تنظیمی مان دارد و احزاب برجای مانده از دوره های گذشته هستند همچنین فرآیند انتخابات در کشور با پشت سر گذاشتن یک دوره اکنده از گپ وگفت ها وفزونیها و کاستی ها در آستانه تکرار شدن است که باید این بار با این پدیده سرنوشت ساز از زاویه دید عقلانی که متکی بر تجربه های جهانی است دید .
لذا تیم تحلیل و کنکاش روز نامه اطلاعات روز برآن است که سیمای نظام انتخابات کشور را در محک و آزمون سایر نظام های جهان قرار دهد و محاسن و معایب این نظام را برجسته سازد .
در این سیاهه می کوشیم فرایند ها وساختارهای اجرایی نظام انتخاباتی کشور را با نظام انتخاباتی امریکا در پیوند با مولفه “نقش مقامها وساختار های ملی و محلی در انتخابات ” به کنکاش گیریم .
بدیهی است که نوع نظام سیاسی در کشور که مبتنی بر اساسات نظام ریاستی متمرکز بر قدرت است و حوزه فعالیت مقامها و ساختار های ملی و محلی در چنین نظام سیاسی خیلی محدود است ولی روی همرفته نمی توان از اثر گذاری مقامات محلی و ملی در مولفه های کلان سیاسی و اجتماعی نظیر انتخابات چشم پوشید .
انتخابات در ایالات متحده امریکا که نوع نظام سیاسی اش مبتنی بر اساسات جمهوری فدرال در چهارچوب قانون اساسی این کشور تعریف شده است ـ یک مقوله کاملا ایالتی است و هیچ ارگان خاصی در سطح ملی به عنوان مسئول برگزاری انتخابات در این کشور وجود ندارد .
فرآیند انتخابات در امریکا طوری مهندسی می گردد که وظیفه برگزاری انتخابات در هرایالت بردوش وزیر امور داخلی همان ولایت بار می شود و این شخص انتخابات را در سطح ایالت مربوطه اش برگزار می کند و بر حسن اجرای این روند کاملا نظارت می کند و بعد از تایید نهایی نامزد ها و احزاب پیروز را معرفی می کند از مجموع پنجاه ایالت در امریکا سی وسه ایالت از پشتیبانی کامل قانون بر خور دار اند تا احزاب مسئولین انتخاباتی را برگزینند دکترین که مخالف اکثر رویه های انتخاباتی در جهان است .
که در این رویه ها افراد مسئول بر انتخابات باید مستقل و بی طرف باشد لذاست که در بسا موارد روند انتخابات در امریکا دستخوش گرایش های سیاسی متضاد می گردد . که می توان به ماجرای کاترین هریس وزیر ایالت فلوریدا در سال دو هزار اشاره کرد . که مسئول بر گزاری انتخابات و در عین حال معاونیت ستاد انتخاباتی بوش و چنی را بر عهده داشت که عملکردش موجب بروز یکی از بد ترین و پیچیده ترین تنش های انتخاباتی در تاریخ انتخابات امریکا شد .
اما فرایند انتخابات در کشور ما علیرغم این امتیاز که یک ارگان خاص به نام کمیسیون مستقل انتخابات مسئولیت بر گزاری انتخابات را برعهده دارد و اعضای این کمیسیون بر اساس قانون انتخابات کشور کاملا بی طرف و مستقلانه عمل می نمایند ولی بر احدی پوشیده نیست که فرآیند انتخابات همواره در کش و قوس های نفوذی و منطقوی و حتی سمتی دچار تزلزل می گردد و متاثر از گرایشات متضاد سیاسی نیز می باشد .
ساختارهای ملی و محلی در کشور به نحوی انتخابات را سمت وسو می دهند که نتیجه یا ورق مراد به نفع تکت انتخاباتی مورد حمایت خودشان رقم بخورد . دخل و تصرفی که مغایر قانون انتخابات در کشور است .
والیان و چهره های شاخص ملی یکی از برجسته ترین گردانندگان انتخابات در کشور به شمار می رود که در کار زار رقابت های انتخاباتی نقش به سزایی را ایفاء می نمایند و حوزه نفوذ مردمی شان حسن ختام در یک پروسه ملی محسوب می گردد .
لذاست که انتخابات افغانستان با انتخابات امریکا در مقوله ومشکله نقش مقام و ساختار های ملی و محلی علیرغم اینکه قانون انتخابات افغانستان با اتکاء به رویه عدم جانبداری و مستقلانه این معضل را دور زده است بازهم در تطابق قرار دارد.
و این خود چالش بزرگ در راستای بر گزاری یک انتخابات شفاف و عادلانه که بر خاسته از آرای مردم باشد و تصمیم همگانی مردم را به نمایش گذارد پنداشته می شود .

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *