زوج کانادایی-امریکایی بعد از پنج سال اسارت آزاد شدند، اما داستان مرموز آن‌ها سؤالاتی را مطرح کرده است

ایندپندنت/گِرِگ جِف
ترجمه: جلیل پژواک

مقامات پاکستانی عملیات نجات زوج کانادایی-امریکایی و سه فرزند آن‌ها را به‌عنوان یک عملیات منزجرکننده، اما اندک خبری مثبت در روابط اخیرا تنش‌آلودشده بین کشورِ خود و ایالات متحده، توصیف کرده‌اند.
در روز چهارشنبه هفته‌ی پیش، سربازان پاکستانی بر اساس اطلاعات امریکایی، به‌نظر می‌رسد که تایر خودروی حامل کِتلِن کول‌من 31 ساله، شوهرش جاشوا بویل 34 ساله و سه فرزندشان، پس از گذر آن‌ها از مرز افغانستان به‌سوی مناطق قبایلی پاکستان، را هدف شلیک گلوله قرار داده‌اند.
مدت کوتاهی پس از آزادی این خانواده، یک مقام ارشد دولت ترمپ، مصیبت این خانواده در طول پنج سال را با «زندگی در یک سوراخ برای پنج سال» مقایسه کرد.
آقای بویل در بیانیه‌یی به AP گفته است: «خداوند به من و خانواده‌ام، اراده و مقاومت بی‌نظیری داده است».
اما، با توجه به جوانب تاریک و اغلب گیج‌کننده‌ی روابط امریکا-پاکستان، نجات دراماتیک این خانواده، به همان اندازه که به بسیاری پرسش‌ها پاسخ داده، سوالاتی را نیز به‌میان آورده است. این زوج و سه فرزندشان پس از این‌که بویل از پرواز توسط هواپیمایی به مقصد ایالات متحده، امتناع کرد، در جمعه شب به تورنتو رسیدند.
امتناع این خانواده از سفر به امریکا، بعضی از مقامات سابق امریکا را به گمانه‌زنی در مورد انگیزه‌ی این زوج از سفر پنج سال پیش به افغانستان، واداشت. و این تلقین را به‌میان آورد که شاید این زوج تلاش می‌کند تا از قرار گرفتن در معرض سوال‌های جدی و سخت از سوی مقامات اطلاعاتی امریکا دوری کند.
پدر آقای بویل به نیویورک‌تایمز گفته است که پسرش نمی‌خواسته در پایگاه هوایی بگرام در افغانستان توقف کند، جایی که امریکایی‌ها به سوءرفتار با بازداشت‌شدگان متهم شده‌اند.
با این‌حال، سایر مقامات امریکایی این توضیح را اهمیت نداده‌اند. یک مقام رسمی که با پرونده آشنایی دارد، به‌شرط مخفی ماندن هویت‌اش گفت: «دولت این را کاملا روشن کرد که اگر آن‌ها می‌خواستند به امریکا بازگردند، هیچ مشکلی نباشد».
اندکی پس از ازدواج در سال 2011، خانم کول‌من و آقای بویل از امریکای مرکزی بازدید کردند و بعدا به‌سوی روسیه و آسیای مرکزی سفر کردند. خانم کول‌من در سال 2012، هنگامی که تصمیم گرفتند در ولایت وردک به کوه‌نوردی بروند، فرزند اولش را باردار بود. ولایت وردک در جنوبِ کابل، منطقه‌ی خطرناکی است که توسط گروه‌های شبه‌نظامی درگیر با دولت، کنترل می‌شود.
تصمیم این زوج برای بازدید از وردک و سابقه‌ی شخصی غیرعادی بویل، حدس‌وگمان‌های گسترده‌یی در میان جامعه‌ی اطلاعاتی امریکا در مورد انگیزه‌های آقای بویل از این سفر، به‌میان آورد. قبلی از این‌که او با خانم کول‌من ازدواج کند، آقای بویل با خواهر بزرگتر عمر خادر، ازدواج کرده و جدا شده بود. عمر خادر، شهروند کانادا بود که توسط نیروهای امریکایی در افغانستان در سال 2002 دستگیر شد و ادعا شده بود که با القاعده ارتباط دارد.
بزرگ خانواده‌ی عمر خادر، در سال 2003، یکجا با اعضای طالبان و القاعده در تیراندازی با نیروهای امنیتی پاکستان در نزدیکی مرز افغانستان کشته شد. ارتباط بویل با این خانواده، به برخی از مقامات سرویس اطلاعاتی امریکا این را رساند که سفر بویل به افغانستان ممکن است بخشی از تلاش‌های برای پیوستن به ستیزه‌جویان وابسته با طالبان بوده باشد.
یکی از مقامات اطلاعاتی پیشین که به‌شرط پنهان ماندن هویتش صحبت کرد، می‌گوید: «من نمی‌توانم بگویم که او (بویل) عضو القاعده بوده. او هرگز جنگجویِ میدان جنگ نبوده است. اما باور من این است که او به‌وضوح علاقمندِ ورود به میدان جنگ بوده».
پس از این‌که آن‌ها اسیر شدند، به‌نظر می‌رسد که بویل و کول‌من یک دردسر وحشتناک را متحمل شده‌اند. در یک نوار ویدیویی که در دسامبر 2016 پخش شد، خانم کول‌من اسارتش را به‌عنوان یک «کابوس کافکایی» توصیف کرده است.
در این ویدیو او خطاب به رییس‌جمهور اوباما می‌گوید: «فقط به کسانی که این کار را کرده‌اند چیزی بده، تا آن‌ها و شما چیزی از دست ندهید و ما بتوانیم منطقه را به‌طور دایم ترک کنیم».
نجات موفقانه‌ی این خانواده، سوالاتی را در مورد این‌که عملیات نجات چه چیزی برای روابط ایالات متحده و پاکستان در پی خواهد داشت، مطرح کرده است.
موعِد یوسف معاون رییس موسسه‌ی صلح ایالات متحده می‌گوید: «اولین چیزی که باید مشخص شود این است که روابط دو کشور همان‌قدر شکسته است که از سال 2011 بدین‌سو بوده است» (آن زمان که ایالات متحده حمله‌ی مخفیانه به پاکستان را برای کشتن بن‌لادن راه‌اندازی کرد).
استراتژی جدید دولت ترمپ برای افغانستان، تاکید زیادی بر عملیات نظامی به‌منظور مجازات طالبان دارد و فشار روی پاکستان را افزایش داده است تا پناهگاه‌های دشمن در خاکش را از بین ببرد.
پاکستان ترجیح می‌دهد که طرحی را ارائه دهد که گفت‌وگوهای صلح با طالبان را در اولویت قرار می‌دهد تا تلاش متمرکز نظامی. در پسا-انجام ماموریت موفق برای نجات، رییس‌جمهور دونالد ترمپ به این مسأله اشاره کرد که سخنان جدی و سخت او کمک کرده است تا اسلام‌آباد به راه بیاید.
اما یوسف و دیگر تحلیل‌گران به این باور اند که رییس‌جمهور امریکا در درک انگیزه‌های پاکستان، اشتباه کرده است. یوسف می‌گوید: «این‌جا خطر در این است که واشنگتن این پیام که مذاکرات جدی با پاکستانی‌ها کارگر است را پخش می‌کند. من در کل در مورد ارتباطات بدبین هستم… اگر یک چیز وجود داشته باشد که همه چیز را پی‌ریزی کرده باشد، بی‌اعتمادی عمیقی است که بین این دو کشور وجود دارد».
تحلیل‌گران دیگر که مسایل جنوب آسیا را تعقیب می‌کنند، در ارزیابی‌های خود کمی مثبت‌اندیش‌تر اند و پتانسیل همکاری بین دو کشور را دیده‌اند.
دانیل فیلدمن که فرستاده‌ی ویژه‌ی امریکا برای افغانستان و پاکستان در دولت اوباما بود، می‌گوید: «ایالات متحده و پاکستان دارای برخی زمینه‌های کلیدی منافع هم‌تراز، از جمله در مورد مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی‌اند. این نشان می‌دهد که فرصت‌هایی برای همکاری مشترک به‌خاطر منافع هر دو کشور وجود دارند».
در خانه‌ی کول‌من در جنوب‌شرق پنسیلوانیا، البته که تمرکز روی ژئوپولیتیک نه بلکه برای بازگرداندن دخترِ گم‌شده، بود.
خانواده‌ی کول‌من، با یادداشتی روی درب خانه‌ی‌شان با اشاره به «خبر خوشحال‌کننده» و با نوشتن این جمله «ما در حال برنامه‌ریزی برای آینده‌ایم» خواستار حفظ حریم خصوصی شده‌اند.