جان سیمپسون، بیبیسی، کابل
آخرین نیروهای بریتانیایی و آمریکایی اواخر سال میلادی جاری از افغانستان خارج خواهند شد. آیا افغانها از پس ادارهی اوضاع برخواهند آمد یا طالبان بر کشور مسلط خواهند شد؟ من تصمیم گرفتم پاسخ این سوال را پیدا کنم. از پایان سال میلادی جاری افغانستان باید روی پای خود بایستد. هر چقدر هم که اوضاع خراب شود، دولت آمریکا یا بریتانیا به کمک این کشور نخواهند آمد. آیا نیروهای امنیتی افغانستان پس از آنکه تا حد زیادی بهحال خود رها شدند، خواهند توانست از پس این چالش بزرگ برآیند؟ یا طالبان در جنگ پیروز خواهند شد و مثل سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ کنترول افغانستان را به دست خواهند گرفت؟
اکثر کارشناسان معتقدند که احتمال پیروزی فوری و قطعی طالبان اندک است. امروزه ارتش و پولیس افغانستان سازمانهایی عظیم متشکل از مردان (و شمار اندکی از زنان) هستند که بهخوبی آموزش دیدهاند و واقعا به کارشان افتخار میکنند. آنها از تجهیزات درجه یکی برخوردارند و فرماندهانشان براساس شایستگی انتخاب میشوند.
آنها با سربازان و مأموران پولیسی که در گزارشهای ۲۰ سال پیش از آنها یاد میکردم، تفاوت بسیار زیادی دارند. در آن زمان طالبان نسبتا بهآسانی حکومت مجاهدین را شکست دادند و توانستند شمار زیادی از جنگسالارانی را که با هیچیک از طرفین متحد نبودند، متقاعد کنند که پیروز جنگ آنها هستند و به این ترتیب این جنگسالاران را به اردوگاه خود جذب کردند.
اما افغانستان امروز کشور متفاوتی است: پول زیادی در این کشور وجود دارد و کشور در کل پیشرفتهتر از قبل است. فساد مالی و اداری، بهخصوص در دولت، همهگیر است، اما کسانی که دوران فاجعهبار حکومت طالبان را به یاد دارند، بهخاطر میآورند که در آن دوران فساد مالی و اداری به حدی بیسابقه رسیده بود و بعید است کسی فکر کند که اگر آنها یکبار دیگر بر سر کار بیایند، اوضاع با مرتبهی قبل متفاوت خواهد بود.
خطر سوت زدن
کافیست در دههی سوم عمرتان باشید تا بتوانید بهیاد بیاورید که زندگی در دوران حکومت طالبان چگونه بود. اگر سوتزنان آهنگی را زمزمه میکردید، یا تنبانتان از بجل پایتان بالاتر میآمد، یا کاغذپران بازی میکردید، یا شطرنج بازی میکردید، یا عکس یک موجود زنده را داشتید، ممکن بود بازداشت، مضروب یا حتا اعدام شوید.
طالبان با حمله به خانههای مردم، تلویزیونها و کَسِتهای ویدیو را توقیف میکردند و به عنوان اخطار به اهالی، آنها را از تیرهای برق آویزان میکردند. افغانستان در آن زمان افراطیترین جامعهای بود که تابهحال در چهارگوشهی جهان دیدهام. حتا ایران در اوج دوران انقلابیاش در مقایسه با آن لیبرال به نظر میرسید.
پیش از آنکه طالبان کابل را تصرف کنند، هیچکس بخت پیروزی جدی برایشان قایل نبود. اولین بار در اوایل سال ۱۹۹۶ بود که متوجه شدم ممکن است واقعا در جنگ پیروز شوند. در آن زمان در قندهار بودم و دیدم که ملا عمر، رهبر طالبان، عبای پیامبر را از جعبهای که بیش از ۱۰۰۰ سال در آن نگاه داشته شده بود، بیرون آورد و به جمعیت عظیم و مشتاقی که دورش جمع شده بودند، نشان داد. این بار طالبان جوش و خروش کمتری از خود نشان میدهند، اما از قبل سازمانیافتهتر هستند، و به خاطر جنگهایی که با بریتانیاییها و آمریکاییها کردهاند، آبدیدهتر شدهاند. ارتشهای آمریکا و بریتانیا تواناییهای نظامی طالبان را قبول دارند.
در سفر اخیرم به افغانستان پای تیلفون با ذبیحالله مجاهد، سخنگوی این گروه، مصاحبه کردم. این اولین مصاحبهی کامل او در بیش از یک سال اخیر بود. آمریکاییها معتقدند که آقای مجاهد یک نفر نیست و چند نفر خود را به جای این شخص جا میزنند. اما مردی که با من حرف زد، مصاحبهی چهار سال پیشمان را به خاطر میآورد و یادش بود که در طول مصاحبه یک هواپیمای آمریکایی به شکل خطرناکی از بالای سرش رد شده بود. او از عملکرد طالبان در زمانی که در قدرت بودند، دفاع کرد.
آقای مجاهد گفت: «اگر با مردم عادی افغانستان صحبت کنید، اگر با کسانی که نمایندهی واقعی جامعهی افغانستان هستند، حرف بزنید، بهخصوص آنها که در روستاها و مناطق دورافتاده ساکناند، آنها خواهند گفت که در افغانستان یک امارت اسلامی معقول بر سر کار بود. در آن نظام رهنمودهایی به افراد و کل جامعه داده میشد و شاهد تحولات مثبتی بودیم».
جنگ داخلی؟
از او پرسیدم که آیا ممکن است بعد از خروج نیروهای بریتانیایی و آمریکایی یک جنگ داخلی تمامعیار در بگیرد؟ او در جواب گفت: «ایجاد صلح در افغانستان وظیفهی غربیها نیست و به آنها ربطی ندارد. آنها باید نیروهایشان را از افغانستان خارج کنند، زیرا حضور آنها باعث مصیبت و فاجعه است… آنها باید به تجاوزشان خاتمه دهند. بعد از آن خود افغانها میدانند چه باید بکنند».
اما معنای این حرف چیست؟ به نظر میرسد که اگر رییس جمهوری جدید، که در انتخابات آپریل آینده (حمل ۱۳۹۳) تعیین خواهد شد، فرد کارآزمودهای باشد، شاید بتواند دستکم با بخشهایی از نیروهای طالبان کنار بیاید. البته عدهای از آنها هم با رد هرگونه توافق به جنگ ادامه خواهند داد، اما تعدادشان کمتر خواهد بود.
رییس جمهوری جدید در چارچوب چنین توافقی مجبور خواهد شد، قوانین اسلامی بیشتری در کشور پیاده کند. اما چه غربیها خوششان بیاید و چه خوششان نیاید، طالبان در افغانستان عامل مهمی هستند. اگر بنا باشد به هر ترتیب صلح برقرار شود، کنار گذاشتن کامل آنها غیرممکن خواهد بود. با نزدیک شدن خروج نیروهای بریتانیایی و آمریکایی، طالبان و دیگر متحدانشان بر شمار حملاتشان میافزایند. هدف آنها مشخصا این است که نشان دهند آنها بودهاند که نیروهای خارجی را از افغانستان بیرون راندهاند.