زینب پیرزاد
رویا کریمی یکی از دخترانی است که آزار و اذیتهای روحی و جنسی باعث شده است دیگر دنبال کار نرود. او میگوید دو سال پیش در روزنامهیی کار میکردم. رییس به هر بهانهیی مرا پیشش میخواست تا اینکه روزی گفت: «تو و کارت خاص هستی و با همه فرق داری؛ اما یک چیز کم داری که آن اعتمادبهنفس است و نیاز داری یکی در زندگیات باشه که به تو اعتماد به نفس بته. میشه او آدم مه باشم؟»
آزار و اذیت جنسی زنان در ادارات دولتی و غیردولتی به گواهی قربانیان آن، پدیدهی عامی است؛ اما معالوصف آنها بهدلیل ترس از موانع و چالشهای بیشتر در راه زندگی و کارشان، کمتر شهامت ابراز آن را دارند. در این گزارش نیز نامهای مستعاری بر قربانیان گذاشتهایم؛ به همان دلیل قابل درک.
لطیفه سلطانی، هماهنگکنندهی بخش حقوق زنان کمیسیون حقوق بشر افغانستان میگوید، زنانی که شکایت میکنند شکایتشان در کمیسیون شکایت ثبت میشود؛ اما چون مصوونیت کاری وجود ندارد و کارمندان مطمین نیستند که دولت از آنها حمایت کند، نمیخواهند شکایتشان رسمی شود. ساغر نیز یکی از دخترانی است که آزارها و توقعات کارفرمایان، پایش را از مکانها و کارهایی که دوست داشت کشیده است. او دیگر جرات نمیتواند با تمام جسارتش به آنجاها پا بگذارد. او میگوید چند سال قبل در انجمنهای فرهنگی اشتراک میکردم. روزی یکی از مسوولان نهاد گفت: «اگر کار دفتری میخواهی میتوانم تو را در این نهاد رسماً استخدام کنم (اما شرط و خواهشی از تو دارم)، گفتم چه شرطی؟ گفت مرا دوست داشته باش. حیران ماندم. گفتم منظورتان چیست؟ گفت از حیطهی همکاری و جلسات فراتر مرا دوست داشته باش» و به این ترتیب به من پیشنهاد داد.
ناآگاهی خانوادهها از این معضل، دختران و زنان را صدمههای روحی جدیتری میزند. زمانی که یک دختر با چنین موردی در ادارهی کارش سر میخورد، آنجا سرکوب میشود. در خانه هم نمیتواند بگوید؛ این امر، باعث افسردگی عمیقی در آنها میشود. یلدا اکبری یکی از دخترانی است که در یک موسسه کار میکرد و رییس از او میخواهد که او را ببوسد. یلدا میگوید وقتی رییس چنین پیشنهادی به من کرد و من جنگ کردم، یک ساعت بعد ورقهی منفکیام به دستم رسید و من مدتی طولانی دچار افسردگی بودم. زنان در زمانی که توهین به کرامت انسانیشان را خاموشانه تحمل کنند و به فرهنگ تحملپذیری «نه» نگویند و در برابر تابوی آزار و اذیت جنسی، لفظی، رفتاری و… صدا بلند نکنند این معضل باقی خواهد ماند و از زنان و دختران قربانی خواهد گرفت. حمیرا ثاقب رییس شبکهی نهادهای مدنی برای صلح میگوید: ادامهی این جریان روی مشارکت زنان در اجتماع تاثیر منفی میگذارد. فضای عدم اعتماد را در جامعه و خانوادهها بهوجود میآورد و زنان را مجبور میکند خودسانسوری کنند. زنان هنوز متاثر از وضعیتی که سالها جریان داشت میباشند و شکایت اینها باعث برکناری و رسوایی خودشان میشد. در حالیکه مقررهی منع آزار و اذیت زنان به تصویب رسیده و هر اداره و وزارت خانه در این رابطه کمیسیونی دارد که زنان میتوانند شکایت کنند و جسورانه برای بودنشان در اجتماع برزمند. رویا دادرس سخنگوی وزارت امور زنان میگوید بعد از تصویب مقررهی منع آزار و اذیت در سال ۱۳۹۴ ما سمینارها و ورکشاپهایی را در ادارهها دایر کردیم. در حال حاضر ۳۳ کمیسیون در ادارههای دولتی، خاص برای زنان ایجاد شده است تا زنان بتوانند در صورت روبهرو روشدن با آزار و اذیت، در این کمیسیونها شکایت کنند. وی افزود: «یک مورد آزار و اذیت از وزارت کار و امور اجتماعی داشتیم که خود خانم شکایت کرده بود و ما با دایر کردن کمیسیونی در این وزارت قضیه را با اعضای کمیسیون به نفع متضرر فیصله کردیم». انگیزه علیزی کارمند یکی از وزارتخانهها، میگوید من و همکارم بهخاطر معاش سوپراسکل ما به اصلاحات اداری مراجعه کردیم و بعد از چندین هفته از همان اداره به من زنگ آمد که بخش مدیریت ما درخواست شما را قبول نمیکند، مگر به یک شرط. وقتی گفتم چه شرطی گفت: «یک روز بیا باهم چای بنوشیم» آزار و اذیت در ادارهها بیشتر از سوی کسانی صورت میگیرد که در راس همان اداره است و این باعث شده که شخص متضرر هرگز جرات نکند شکایت کند تا منجر به رسوایی شود که به نام خودش تمام شده و راههای اشتغالش را بسته کند. اما خانم دادرس تاکید میکند که زنان باید توانایی داشته باشند، شکایت کنند. کمیسیونها قطعاً رسیدگی میکنند. عادله امرخیل آمر بخش دادخواهی شبکهی زنان افغان میگوید زنان جرات شکایت کردن را ندارند؛ چون از لحاظ معنوی و حیثیتی متاسفانه بسیار متضرر هستند و نیز جامعهی سنتی و حساسیتبرانگیزی که داریم باعث شده خانمها بهخاطر حفظ آبرو و عزت خود و خانوادهاش شکایت نکنند. در سندی که ادارهی مبارزه علیه فساد اداری فرستاده، چهارده مورد است که از سوی زنان به کمیسیون شکایات ادارهی مبارزه علیه فساد رسیده و بیشتر این قضایا سوءاستفاده از صلاحیتهای وظیفوی است. تا حال هیچ قضیهیی در این مورد در افغانستان رسمی و علنی نشده است؛ در حالیکه بسیاری از زنان و دختران کارگر دستکم یک بار اذیت شدهاند.
