لافر بلاگ/دنیل بایمن
ترجمه: جلیل پژواک
امنیت ملی ایالات متحده در سال 2017 آسیب دیده است، روسیه دیوانگی میکند، متحدان امریکا اعتمادشان را به تعهدات امنیتی و رفاهی ایالات متحده از دست دادهاند و نظم لیبرال نیز در بحران قرار گرفته است. در پیرامون این وضعیت البته، وجه مثبتی نیز دیده میشود: مبارزه با تروریسم.
در سال جاری مبارزه با تروریسمِ ایالات متحده، بهویژه علیه جنبشهای جهادی که از 11 سپتامبر 2001 بدینسو، جهان و ایالات متحده را بهستوه درآورده، موفق بوده است. مطمئنا تروریسم جهادی هنوزهم مشکلاتی ایجاد میکند و در کنار آن، سایر اشکال تروریسم نیز بهوجود آمده است. اما با نگاهی به ترازنامهی تروریسم برای سال 2017، متوجه تغییر-مثبت-خالص میشویم. با اینحال، عدم مشارکت جدی ایالات متحده در خاورمیانه، بستر مناسبی را برای رشد گروههای تروریستی فراهم میکند. سرانجام، موفقیت درازمدت مبارزه با تروریسم، نیازمند بازنگری سیاست ایالات متحده در خاورمیانه است.
فروپاشی دولت اسلامی (داعش) در عراق و سوریه نمایانگر بزرگترین موفقیت مبارزه با تروریسم است. اکنون، جنگجویان و اعضای دولت اسلامی میروند که مخفی شوند و یا در غیر اینصورت، سعی در تطابق با وضعیت جدید خواهند کرد. اما از دستدادن قلمرو برای آنها، ضربهی بزرگی بود: تنها سه سال پیش، این گروه بهنظر میرسید که در عراق و سوریه عمیقا ریشه دوانده و نیز در حال گسترش بهسوی مصر، لیبی و دیگر کشورهای جهان اسلام است. اما اکنون، علاوه بر حملات ایالات متحده به قلمرو دولت اسلامی، حضور مجازی این گروه نیز بهدلیل اقدامات و تلاشهای ضدتروریستی تحت محاصره است. اکنون دستگاه تبلیغاتی و پروپاگندای این گروه، هم از نظر کمیت و هم از لحاظ کیفیت آسیب دیده است. اما، حتا با فروپاشی خلافت دولت اسلامی، افراطگرایان خشونتآمیز احتمالا به حملات خود ادامه میدهند، این گروه تلاش خواهد کرد تا وضعیت خودش در عراق و سوریه را به حالت اول بازگرداند و جنگجویان خارجی این گروه نیز ممکن است دست به حمله بزنند. و نیز برخی از هزاران جنگجوی دولت اسلامی به خانه باز خواهند گشت که خود خطر اضافی را به همراه دارد. با اینحال، صرفنظر از اینهمه، فروپاشی خلافت ضربهیی بزرگی به دولت اسلامی وارد کرد.
گذشته از سقوط خلافت دولت اسلامی، تصویر مبارزه با تروریسم از دیدگاه امنیت کشور Homeland Security ایالات متحده مثبت است. در سال 2017، 9 نفر در خاک ایالات متحده بهخاطر حملات تروریستی جهادی، جان خود را از دست دادهاند. 9 نفر خیلی زیاد است اما نباید فراموش کرد که رقم کلی کم است. این رقم کم شاید نتیجهی ترکیبی از اقدامات ضدتروریستی قوی ایالات متحده در خارج از کشور، تحقیقات جدی و اقدامات دفاعی بهتر در خانه و ضعف کلی شبکههای جهادی در خاک ایالات متحده باشد.
وضعیت اروپا در مقایسه با امریکا وخیمتر است، اما در اینجا نیز تصویر کلی ممکن است امیدبخش و درخشان باشد. در سال 2015 جهادیها 150 نفر را در اروپا کشتند و در سال 2016 نیز 135 نفر قربانی اقدامات تروریستی شدهاند. با اینحال رقم تلفات ناشی از اقدامات تروریستی در سال 2017، که رو به پایان است، در اروپا به کمتر از 60 نفر کاهش یافته است. ولی با توجه به بازگشت جنگجویان خارجی و افراطگرایان خشونتآمیز خانگی، اروپا در مقایسه با امریکا در معرض تهدید بیشتری قرار دارد. اما اروپا نیز اقدامات ضدتروریستی و رد و انحطاط دولت اسلامی در میان جامعه را بهبود بخشیده است –که در طولانیمدت به نفع اروپا است. (دولت اسلامی قبلا بیش از هزاران اروپایی را تشویق به سفر و پیوستن به جنگ این گروه، از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال 2011، کرده بود).
القاعده نیز ضربه خورده است. بهعنوان مثال، اخیرا این گروه هنگامیکه شاخهی سوری آن یعنی هیأت تحریرالشام از هستهی القاعده، در یک جدایی تُند جدا شد، متحمل باخت و خسارت بزرگی شده است. همانطوریکه سوریه بهعنوان مهمترین تئاتر جهاد باقی مانده است، شکست هستهی القاعده –و عزم ظاهری هیأت تحریرالشام برای تمرکز بر تئاتر سوریه بهجای اهداف جهانی که القاعده بهدنبال آن است- توانایی این سازمان تروریستی برای ایجاد تهدید به غرب را با چالش مواجه کرده است و در مورد ارتباطات کلی این گروه تحت رهبری ایمنالظواهری، پرسشهایی را ایجاد کرده است.
بیشتر حملات اخیر در اروپا و ایالات متحده، بدون آموزش و هدایت مستقیم رهبری دولت اسلامی یا سایر گروههای مرتبط، راهاندازی شدهاند. اغلب در این موارد، عاملان حمله به نام دولت اسلامی عمل کردهاند یا بهصورت مجازی با یک هماهنگکنندهی دولت اسلامی –برای برنامهریزی حملات- کار کردهاند. این هماهنگکنندهها افراطگرایان را تشویق میکنند و آنها را بهصورت محدود جهتدهی میکنند. تمایز پایین به بالا و بالا به پایین، بهنظر میرسد در صورت ادامهی خشونت، غیرضروری است. اما، بر اساس بسیاری از پیشبینیهای احتیاطی، حملات خطرناکتر کار تروریستهایی است که توسط رهبری یک گروه، هدایت میشوند. این تروریستها معمولا در بیشتر حملاتشان موفق میشوند؛ هنگامیکه حمله میکنند بیشتر مرگبار اند؛ و کمتر اهداف درجه-دو را هدف قرار میدهند. بهعنوان مثال، افراطی هوادار دولت اسلامی که حمله با موتر را در شهر نیویورک در سال 2017 انجام داد، یک موفقیت تروریستی را بهبار آورد که دولت اسلامی از پذیرفتن مسوولیت آن خوشحال شد. با اینحال، این حمله بیشتر گردشگران خارجی را بهجای اتباع امریکایی به قتل رساند، که باعث کاهش ارزش پروپاگندای این گروه در مورد حمله –بهعنوان حمله علیه «نیروهای شیطان»- شد.
اما با وجود تمامی این خبرهای خوب، بسیاری از مشکلات هنوز پابرجا مانده است. حملات تروریستی با موتر، با فریکونسی رو به افزایشی اتفاق میافتد و این تاکتیک مرگبار و نسبتا آسان، به احتمال زیاد تبدیل به یک جزء معیاری از ابزارآلات تروریستی خواهد شد. علاوه براین، سرعت و مقیاس سربازگیری دولت اسلامی در سال 2013 تا 2015، بهویژه در اروپا، نشان میدهد که بدنهی بزرگی از رادیکالهای بالقوه با جذبهی عالی برای بسیاری از ایدههای جهادی بهوجود آمده است، که یک گروه بزرگ تروریستی بعدی ممکن است روی آن سرمایهگذاری کند. افزون بر این، شبکههایی که قبلا برای بسیج دولت اسلامی شکل گرفته بودند، احتمالا در جریان جهادی بعدی، احیای-مجدد و رشد خواهند کرد.
خشونتهای دستراستی که همیشه شمار زیادی را با خود همراه میکند، سهم بیشتری از کانون توجه را در سال 2017، به خود اختصاص داد. این خشونتها در ایالات متحده و اروپا اغلب به یک بحث سیاسی گستردهتر مانند پذیرش مهاجران، پناهندگان و گروههای اقلیت میانجامد. این ترکیبی از خشونت و شیطنت نهتنها میتواند به چرخهی از رادیکالیزاسیون منجر شود بلکه ممکن است مردم عادی را نیز بترساند که باعث بیاعتمادی بیشتر آنها به همسایههایشان و یا دولتهایشان میشود. سیاستمداران از این ترس استفاده کرده و مشکل را تشدید میبخشند. تمرکز منحصر رییسجمهور ترمپ روی تروریسم جهادی و جدینگرفتن خشونت دستراستی، نمونهی کاملی از این است که چگونه به مسألهی تروریسم داخلی رسیدگی نکنیم. سکوت تقریبی رییسجمهور در مورد خشونتهای دستراستی بهنظر میرسد که به آن مشروعیت داده و به گروههای دستراستی افراطی (اما غیرخشونتآمیز) که اغلب بهعنوان خوراک خشونت عمل میکنند، دل و جرات میبخشد.
در آخر اینکه آتش خاورمیانه شعلهور باقی میماند. بزرگترین ضعف استراتژی مبارزه با تروریسم رییسجمهور اوباما این بود که اغلب تلاش میکرد مبارزه با تروریسم را از سیاستهای کلان منطقهیی جدا کند: بهعنوان مثال، دولت اوباما با دولت اسلامی در سوریه و لیبیا جنگید، اما تلاش اندکی برای تعدیل یا حتا شکلدهی جنگهای داخلی در آن جاهها کرد. امروزه، جنگهای داخلی در افغانستان، عراق، لیبیا، سوریه و یمن شعلهور است و بحران، مصر و پاکستان را نیز فرا گرفته است. و اگر کشورهایی که در آستانهی بحران و یا جنگ داخلی قرار دارند، را نیز در نظر بگیریم، این دامنه گستردهتر میشود. متاسفانه، بهنظر میرسد که دولت ترمپ به احتمال زیاد از منطقه خارج میشود، یا حتا بهجای پایاندادن به این جنگهای ویرانگر داخلی، رقبای منطقهیی را به جان هم تحریک میکند. این امر برای منطقه ویرانگر است و همچنین بستر مناسبی را برای توسعه و رونق گروههای رادیکال فراهم میکند.
برای ادامهی موفقیت مبارزه با تروریسمِ سال 2017، سیاستگذاران باید روی جنگهای داخلی خاورمیانه، افزایش خشونتهای دستراستی، و تکنیکهای در حال ظهور تروریستی مانند حمله با موتر، تمرکز کنند. با اینحال، حتا در وضعیتی که ما برای مشکلات پیشرو آمادگی میگیریم، ارزش این را دارد که پیروزیهای مهم سال 2017 را با ملایمت جشن بگیریم.
