سایه‌ی افغانستان

نویسنده توضیح می‌دهد که مرحله‌ی گذار در افغانستان چگونه بر روابط هند‌– پاکستان در سال‌های آینده اثر خواهد گذاشت.
منبع: Business-Standard
نویسنده: Shyam Saran
برگردان: حکیم پژوه
هر سرنوشت سیاسی جدید در دهلی جدید، به‌زودی با گذار سیاسی و امنیتی جاری در افغانستان با چشم‌انداز مواجه شدن این کشور با تجدید و تقویت دستگاه ترور جهادی در مناطق فاقد حکومت و غیر‌قابل کنترول آن، دست به گریبان خواهد شد. این پایگاه‌ها و پناه‌گاه‌ها در مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان بار دیگر به پاکستان قابلیت مداخله در افغانستان را خواهند داد، قابلیتی که این کشور پیش از حادثه‌ی یازدهم سپتامبر و با به کار گیری گروه‌های تروریستی موجود در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان علیه هند (به عنوان یک ابزار سیاست‌های دولت)‌ در اختیار داشت.
این امر تا حد زیادی بستگی به ملایمت و منطقی بودن گذار سیاسی جاری در افغانستان دارد. این در حالی است که انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان چند ماه بعد برگزار خواهد شد و انتخابات پارلمانی این کشور در سال 2015 برگزار می‌شود. باید دیده شود که این دو انتخابات تا چه اندازه آزاد، عادلانه و معتبر خواهند بود. هم‌چنین باید دیده شود که چه کسی به عنوان رییس جمهور افغانستان ظهور خواهد کرد؟ و آیا او قادر به ایجاد یک اجماع سیاسی در طیف پیچیده‌ی قومی و قبیله‌ای در این کشور خواهد بود یا خیر؟ رییس جمهور کنونی در سناریوی بعد از انتخابات برای خود چه نقشی می‌بیند‌ و چگونه به نگرانی‌های آشکار او در مورد امنیت خودش پاسخ داده خواهد شد؟ این‌ها همه پرسش‌های دشواری‌اند که باید پاسخ داده شوند.
این در حالی است که رییس جمهور کرزی از امضای موافقت‌نامه‌ی امنیتی با ایالات متحده‌ی امریکا خود‌داری کرده است. این موافقت‌نامه به 10000 عضو نیروهای آیساف (نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت) اجازه می‌دهد که بعد از خروج نیروهای خارجی، که قرار است در اواخر سال جاری میلادی تکمیل شود، در افغانستان بمانند. آقای کرزی می‌خواهد که رییس جمهور جدید این تصمیم را بگیرد.
به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها بعد از مدت‌ها تهدید آقای کرزی با به‌کار گیری به اصطلاح «گزینه‌ی صفر»، گفته‌های‌شان را تعدیل کرده‌اند و موافقت‌نامه‌ی امنیتی را با رییس جمهور جدید انعقاد خواهند کرد. در واقع تمام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری حمایت خویش از موافقت‌نامه‌ی دوجانبه‌ی امنیتی میان افغانستان و ایالات متحده‌ی امریکا را ابراز کرده‌اند و این نشانه‌ی خوبی است.
ایالات متحده‌ی امریکا مایل است از خود سرنوشت سیاسی‌ای با دوام و وضعیت امنیتی نسبتا صلح‌آمیز از طریق توافق سیاسی با طالبان‌ در افغانستان برجا‌ بگذارد، حتا اگر این وضعیت موقتی باشد. بر‌اساس گزارش‌ها، آن‌چه که ممکن است به طالبان پیش‌نهاد شود، چند فرمان‌داری در مناطق پشتون‌نشین شرقی و جنوبی کشور‌ و چند مقام کلیدی در وزارت‌خانه‌های مرکز است.
آقای کرزی که به نظر می‌رسد از گفت‌وگوهای مستقیم آمریکایی‌ها با طالبان در غیابش هراس دارد، خود به گفت‌وگو با طالبان آغاز کرده است. این امر باعث شده است طالبان بیش‌تر از حالت عادی قدرت چانه‌زنی حاصل کنند. این امر ممکن است به تسلط احتمالی سیاسی طالبان در افغانستان، با تمام خطراتی که برای هند و سایر کشورهای منطقه به همراه دارد، منجر شود. این امر هم‌چنین حاکی از آن است که نیروهای باقی مانده‌ی آیساف در افغانستان نیز طالبان را (که اکنون برچسپ ملی حمل می‌کنند و برچسپ یک سازمان تروریستی یا حامی تروریزم از آن برداشته شده است) هدف قرار نخواهند داد، حتا اگر طالبان در کشور به پیشرفت‌هایی دست یابند.
در واشنگتن بحث‌هایی مطرح می‌شوند که مطابق به آن دلیلی برای هدف قرار دادن طالبان وجود ندارد، تا زمانی که این گروه وابسته به القاعده نیست. این بحث‌ها از واقعیتی که امروزه القاعده به شبکه‌‌ی به‌هم پیوسته‌‌ی گروه‌های جهادی مبدل شده است، چشم‌پوشی می‌کند، گروه‌هایی که از ایدیولوژی‌ای بنیادگرایی که بخش عمده‌ی آن به «اهل سنت» برمی‌گردد، برخوردارند.
این در حالی است که ذی‌نفع اصلی پیشرفت طالبان در افغانستان بدون هیچ‌شکی پاکستان خواهد بود، جایی که در جریان چندین سال گذشته شورای کویته (مربوط به طالبان) مستقر بوده است، شورایی که توسط ارتش و استخبارات پاکستان پرورش یافته و محافظت شده است.
پاکستانی‌ها ادعا می‌کنند که از سرگذشت‌های ناگوار پیشین‌شان در افغانستان آموخته‌اند و اکنون به صلح و ثبات در افغانستان متعهدند. آن‌ها هم‌چنین به تهدیدهایی اشاره می‌کنند که از سوی گروه‌هایی مانند طالبان پاکستان مواجه‌اند، گروهی که در مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان مستقر است و احتمالا با طالبان افغانستان ارتباط دار‌د. همه‌ی این‌ها ممکن است‌ درست باشند. با این وجود، در محاسبه‌ی نخبه‌های سیاسی و امنیتی پاکستان، این خطرات در مقایسه با خطراتی که این کشور از حضور گسترده‌تر هند در افغانستان با آن مواجه خواهد بود، ناچیز است.
آیا هند نباید با دید بالا بردن تفاهم در مورد آینده‌ی افغانستان با پاکستان گفت‌وگو کند؟ آیا راه‌هایی وجود دارد که هند با استفاده از آن از نگرانی‌های پاکستان بکاهد؟ در اوایل سال 2006 من به عنوان وزیر خارجه صلاحیت یافته بودم که با همتای‌ پاکستانی‌ام در مورد افغانستان به صورت دوجانبه گفت‌وگو کنیم. به من پیش‌نهاد شده بود تا تمام ابعاد حضور ما در افغانستان و پروژه‌ها و فعالیت‌های مختلفی که ما درگیر آن هستیم‌ را به طرف پاکستانی ارائه دهم. من هم‌چنین به بیانیه‌های پاکستان مبنی بر تعهد سهم‌گیری این کشور در تأمین ثبات سیاسی و بهبود اقتصادی در افغانستان اشاره کردم و پیش‌نهاد کردم تا به منظور نشان دادن اهداف هم‌گرایی ما در افغانستان، چند پروژه‌ی مشترک را در زمینه‌های زیربنا، آموزش و پرورش و صحت در افغانستان راه‌اندازی کنیم. اما هیچ‌پاسخی دریافت نکردم و باور دارم که تلاش‌های بعدی و مشابه از طرف جانشینان من نیز هیچ‌نتیجه‌ای به همراه نداشته‌اند.
واقعیت این است که پاکستان 2014 را فرصتی می‌داند که با استفاده از آن می‌تواند به موقف در اختیار داشتن مزیت‌های استراتژیک در مقابل هند برگردد، موقفی که فکر می‌کند بعد از حمله‌ی یازدهم سپتامبر آن را از دست داده‌ است. این‌که امروزه شرایط متفاوت است و خطرات برای پاکستانِ امروز‌ بیش‌تر است، بازدارنده‌ی این کشور نیست.
اگر تحلیل بالا درست باشد، روابط پاکستان‌–‌هند سفر سختی را پیش‌ رو دارد و ما نباید به خاطر پیشرفت‌های احتمالی در آینده‌ی نزدیک در زمینه‌ی تجارت و برخی زمینه‌های دیگر از خود راضی باشیم. این‌ها باید دنبال شوند، به دلیل این‌که ارزش‌هایی در خود نهفته دارند، اما ما باید برای مرحله‌ای که در آن در نتیجه‌ی تحولات در افغانستان، تنش‌ها در روابط ما افزایش می‌یابند، آماده باشیم. به منظور حفاظت از منافع ما در افغانستان، اقداماتی را روی دست خواهیم گرفت که به شکل اجتناب‌ناپذیری تفاوت‌ها میان هند و پاکستان را بیش‌تر خواهند کرد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *