صبح زود دیروز تروریستان با حمله بر پاسگاه نیروهای ارتش افغانستان در ولایت کنر، 21 سرباز را کُشت و 8 تن دیگر را با خود بردند. این یکی از مرگبارترین حملات تروریستان بر نیروهای امنیتی افغانستان است. این کشتار درحالی صورت میگیرد که قبلاً؛
– کابینهی حکومت کرزی از نشست سهجانبه میان افغانستان، پاکستان و ترکیه استقبال کرده بود و خوشبینیاش را از اینکه گفتوگوهای صلح با طالبان به نتیجهی مثبت برسد، ابراز کرده بود.
– چند روز قبل سخنگوی شورای عالی صلح (شهزاده شاهد) اسامه بن لادن، رهبر اسبق شبکهی القاعده را شهید خوانده بود.
– حامد کرزی در یک اقدام بیسابقه جسد ملا عبدالرقیب، وزیر مهاجرین امارت اسلامی طالبان را با هلیکوپترهای دولتی از پشاور به تخار منتقل کرد و دهها مقام دولتی افغانستان در مراسم تشییع جنازهی او اشتراک کرده بود. همچنان حامد کرزی پس از سخنگوی شورای عالی صلح، مولوی عبدالرقیب را شهید خواند.
از اینرو، حملهی مرگبار دیروز بر نیروهای ارتش یکبار دیگر این پرسش را برای حکومت افغانستان خلق میکند که «آیا انتظار کشیدن برای اینکه تروریستان روی میز مذاکره بنشینند، عملی و عقلانی است؟ آیا مبارزه و تعقیب تروریستان نباید اولویت رویکرد حکومت به آنان باشد؟ گمانی وجود ندارد که یکی از دلایل بزرگ شدن و قدرتمند شدن طالبان، ضعف و سُستی حکومت در برخورد نظامی با طالبان است. حکومت افغانستان با این امید که دیپلماسی و تلاش برای کشاندن طالبان به میز مذاکره، نتیجهی مثبتتر از جنگ با این گروه تروریستی دارد، عملاً میدان خشونت و ستیز بیشتر را به طالبان واگذار کرده است. استراتژی غیرنظامی در رویارویی با طالبان باعث شده است که طالبان قدرتمندتر ترور و خشونت کنند. یکی از عوامل آشکار و مستقیم قدرتمندی طالبان، بیاراده بودن حکومت به جنگ و تعقیب طالبان است.
از اینرو، حملهی مرگبار دیروز نشان میدهد که حکومت افغانستان نیاز دارد که استراتژی خود در قبال طالبان را تغییر بدهد و از دیپلماسی یکجانبه و تلاشهای انساندوستانه در قبال این گروه دست بکشد. حکومت اگر اعلام کند که تمامی طالبان بیگناه و تمامی کشته شدگان آنان شهیدند، طالبان جانیانِ بیرحمیاند که هر روز در این کشور جان میستانند و دست از جنگ و خونریزی برنخواهند داشت. رفتار پیوستهی طالبان از مجرای خشونت و ترور نشان میدهد که جنگ با طالبان گزینهی ضروری و اولی است. تلاشهای دیپلماتیک حکومت در راستای تأمین امنیت و صلح با طالبان بدون تعقیب و کشتن آنان ممکن نیست.
لذا مادامی که حکومت بر طبل صلح و دیپلماسی بکوبد و کشتگان گروه طالبان را شهید بداند، نمیتوان جلو خشونت طالبان و کشته شدن نیروهای امنیتی کشور را گرفت. طالبان همچنان حمله خواهند کرد و نیروهای امنیتی ما را خواهند کشت، چون ما منتظر حملهی طالبانیم و در این نوع رویکرد شما بازندهی میدان بازی هستید.
از اینرو، تلاشهای غیرواقعبینانهی حکومت در قبال کشاندن طالبان به گفتوگوهای صلح اولاً ارادهی نیروهای امنیتی برای مبارزه با طالبان و تعقیب آنان را ضعیف کرده است. نیروهای امنیتی از یک طرف با گروهی روبهروست که از سوی سازمانهای استخباراتی منطقه تمویل و تجهیز میشوند و از جانب دیگر، رویکردشان در مواجهه با این گروه تابع دستور سیاسی است، نه جنگی. بارها نیروهای امنیتی کشور از اینکه ارادهی دولتمردان برای مبارزه با طالبان ضعیف است و آنها تابع دستور برای جنگاند، ابراز نارضایتی کردهاند. در این وضعیت قطعی است که در حملات گروهی طالبان نیروهای امنیتی کشور ضعیفاند و تلفات بیشتر را متحمل میشوند.
لذا حکومت افغانستان بایستی به منظور حمایت نیروهای امنیتی و جلوگیری از حملات مرگباری نظیر حملهی دیروز، تعقیب و جنگ با طالبان را به عنوان یک گزینهی جدی روی دست بگیرد و در نیروهای امنیتی افغانستان روحیهی مبارزه و تعقیب طالبان را تقویت کند و از جانب دیگر، در سطح کلانتر حکومت ضمن اینکه بر تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به صلح تأکید میکند، بایستی استراتژی مبارزهی مسلحانه با طالبان را نیز تقویت و اعمال نماید.