Support Etilaatroz to Help Afghanistan’s Free Press Remain Alive

خبر نگارناراضی

هادی دریابی
من قبلاً عرض کرده بودم که هر مسئله از چند زاویه قابل بررسی است، اما هیچ‌یکی از مقام‌های دولت و سکتور خصوصی سیاست کشور‌ به عرایض من توجه نفرمودند. زمانی‌که تیم ملی فوتبال کشور‌ قهرمان جنوب آسیا شد، من همین چند بعدی مسایل بدنم را آپدیت کردم. اول یک بسته کاراباو اصل خریدم و به چند دوست اهدا کردم و همه با هم با صدای بلند نوشیدیم؛ این یک بعد پیروزی تیم ملی! بعد در فیس‌بوک رفتم که بنویسم، دیدم که والده‌ی کرامت‌الله از کانادا برایم پیام داده و پیروزی تیم ملی را تبریک گفته است؛ این بعد دوم پیروزی تیم ملی که نشان ‌دهنده‌ی علاقه‌ی میراثی در وجود والده‌ی کرامت‌الله کانادایی باقیست! نفس پیروزی تیم ملی فوتبال‌مان، از هم‌دستی‌ بازی‌کنان و مربی و هواداران به دست نیامد. در اصل، این هم‌دلی بود که کار بقیه‌ی کشورهای جنوب ‌آسیایی را خراب کرد. یعنی هم‌دلی یک درجه بالاتر از هم‌دستی قرار دارد. مولانا جلال‌الدین رومی بلخی در این زمینه با من موافق است، نگاه کنید: «‌اگر دستم رسد در کوه بابا‌/ نخواهم رفت به کوه، چون دل نخواهد»؛ هم‌دلی، بعد سوم پیروزی افغانستان! بعد چهارم به تلاش و هنر تک تک بازی‌کنان لایق‌الآپارتمان و لایق‌الموتر مدل جدید (!) نقش امنیت، غذایی که هم بازی‌کنان و هم تماشاگران در دوران کودکی و نوجوانی و حتا تا لحظاتی پیش از هربازی خورده، لباس و کفش و چمن و اقلیم و غیره و ذالک که در مراتب بعدی ابعاد یک مسئله قرار می‌گیرند. حالا که به ابعاد یک مسئله شما را وارد کردم،‌ توجه شما را بازهم با کمال تأسف و تأثر، به حادثه‌ی کنر برمی‌گردانم. در کنر دولت و نیروهای امنیتی در قدم اول و مردم نامطرح در قدم دوم، باختند! این باخت نیز از چند زوایه قابل تأمل است. قرار گفته‌های مقام‌های ترسو که نام‌شان در خبرها ذکر نشده، 20 روز قبل تماس مخالفان دولت و مردم با نفوذی‌های این مخالفان در درون پاسگاه غازی‌آباد، شنود شده و به مقام‌های کنر گزارش شده، اما به گفته‌ی یکی از کنرمندان محترم، این گزارش از نگاه استراتژی مصالحه، یک گزارش ملی نبود‌ و چیزی که ملی نباشد، در افغانستان، به‌خصوص در نزد دولت، اهمیت ندارد. در بعد دوم این قضیه، به باور والی کنر، آن‌ها تلاش کردند که از این واقعه جلوگیری کنند، اما بدبختانه طالبان پیش از آن‌ها تلاش‌شان را شروع کرده بودند و امنیت ملی از تلاش پیش از وقت طالبان‌ برای آن‌ها گزارش نداده بود‌. اگر موظفین و مصممین ولایت کنر می‌فهمیدند که طالبان صبح یک‌شنبه یا کدام شب دیگر حمله می‌کنند، صد درصد برای شکست آن‌ها تیاری می‌گرفتند. در بعد سوم، مقام‌های وزارت دفاع، دو بعد اول را رد کرده و معتقدند که این حمله در بیرون از کشور طراحی شده است. البته آندرس فوگ راسموسن از بروکسل تماس گرفته و این حرف وزارت دفاع را تأیید می‌کند. راسموسن گفته است: «بلی! من با سخنان جنرال ظاهر عظیمی موافقم. من آندرس فوگ راسموسن، فرزند مرحوم پدرم که نمی‌خواهد نامش در رسانه‌ها ذکر شود، به نمایندگی از ناتو معتقدم که این حمله‌ نه در وزارت دفاع افغانستان طراحی شده و نه در وزارت داخله و نه هم در ریاست امنیت ملی! ناتو با تمام اعضا و میلیاردها دالر بودجه‌‌ی سالانه‌ی خویش، در غم و اندوه افغانستان شریک است». البته وزارت داخله هم از بی‌خبری نیروهای امنیتی در رابطه به دریافت گزارش‌های قبلی از سوی امنیت ملی کشور‌ دفاع کرده و شهادت 21 فرزند دلیر را به ملت و کافه‌ی خانواده‌های شهدا تسلیت عرض می‌کند. اما این کار وزارت داخله آن‌قدرها ارزش ندارد که شامل یکی از ابعاد این مسئله شود. مردم نگران همین بعد سوم است، یعنی حرف‌های آقای عظیمی! بعد چهارم مثل همیشه مربوط به کارشناسان مسایل امنیتی است. جنرال موسی قیماق‌مل که حتا پیش از طالبان بازنشسته شده و تمام مدت طالبان و آقای کرزی را به شناسایی مسایل امنیتی مصروف بوده، بر‌این باور است که اگر این حمله اتفاق نمی‌افتاد، شاید مقام‌های اردو و پولیس و امنیت، سخنان متفاوت نمی‌زدند. شاید اگر حمله نمی‌شد، حمایت مردم از قوای امنیتی بیش‌تر نمی‌شد. آقای قیماق‌مل در قدم اول از شهادت 21 مرد متأسف است. در قدم دوم از ضعف هم‌دلی میان اردو، امنیت و پولیس متأسف است. در قدم سوم قول داد که برای شادی آن 21 شهید، از مقام‌ها قطع امید کرده و دیگر مسایل امنیتی را شناسایی نکند. (‌انگار احساساتش شدیداً جریحه‌دار شده که از هست و بود خود می‌گذرد‌… ای برادر، ما همان اندیشه‌ایم!…)
بعد پنجم این مسئله تا هنوز کشف نشده است. البته جامعه‌شناسان موی‌سفید‌ تصمیم دارند که برای کشف و پرده‌برداری از بعد پنجم مسئله، به‌زودی در ولایت کنر‌ جرگه‌ی قندهاری برگزار کنند. یک‌عده‌ از این جامعه‌شناسان ریش‌سفید که گرایش به منطقه‌کراسی دارند، ابراز مخالفت کرده‌اند و گفته‌اند که کنر و قندهار دو ولایت مختلف‌اند. اگر جرگه برگزار می‌کنید، باید نام آن را جرگه‌ی کنری بگذارید، در غیر آن صورت، سو‌ استفاده از سنت گذشته، در هشت ‌سنگ حرام است، حرام است، حرام است! اما سخن‌گوی این نوع جرگه‌ها گفته که تلاش برای مصالحه و توافق جریان دارد. ملت افغانستان به‌زودی شاهد یک جرگه‌ی بی‌نظیر در قسمت کشف بعد پنجم این مسئله خواهد بود. در آخرین بعد قضیه، عرض کنم که این آخرین حمله‌ی طالبان و قربانی دادن مردم نخواهد بود. چون طالبان سگ و بی‌شرف که خداوند عزیز بر آن‌ها بلای عظیم نازل کند، آدم‌شدنی نیستند. بازهم فرزندان مقدس این سرزمین قربانی طالبان خواهند شد. اما مقام‌های گران‌خانه! لطفاً وقتی گزارش‌هایی از معامله به دست‌تان رسید، بجنبید. پیش از آن‌که مثل کنر دیر شود!