نویسنده: Jugal R Purohit
منبع: Indiatoday
برگردان: خلیلالله حمیدی
قابل درک است که نیرو¬های پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) به رهبری ایالات متحده، مأموریتشان را در افغانستان تا قبل از ختم سال 2014، پایان و از این کشور خارج خواهد شد. آنچه که تا هنوز درک نشده، واقعیتی است که این خروج مصادف است با بیست و پنجمین سالگرد خروج ابرقدرت شرق، یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق که از طرف ابرقدرت غرب، یعنی ایالات متحده مورد تهدید قرار گرفت و مجبور شد این کشور را ترک نماید. آخرین سرباز در 15 فبروری سال 1989 از پل دوستی در مرز افغانستان خارج شد.
بعد از خروج روسیه، تکیه¬گاه و وارث مورد توجه دولت اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، رژیم داکتر نجیب را می¬توان برشمرد و همکاری هند و روسیه نیز در همان صفحهی تاریخ افغانستان قابل تأمل است. قابل توجه است، این دو کشور برای ثبات و پایان دادن به جنگ داخلی در افغانستان باهم متحد شده بودند، اما همزمان با جنبش طالبان، ائتلاف مقاومت شمال را حمایت می¬نمودند. بدون تعجب، زمانی که طالبان در افغانستان حاکمیت را به دست گرفت، هردو کشور به چالش-های امنیتی مواجه شدند. حادثهی 11 سپتامبر سال 2001 صفحهی تاریخ افغانستان را ورق زد و واگرايی متحدان بعد از این حادثه رونما شد. ایامی است که نیروهای بین¬المللی به رهبری ایالات متحده به طرف افغانستان سوق داده شدند. آنجاست که هند از این حرکت خوشنود، اما روسیه از حضور نیروهای غربی در مناطق تحت نفوذ قبلی خود خوشنود نیست. در طول سیزده سال گذشته، هند توانسته روابط عمیقی با مردم افغانستان ایجاد نماید و روسیه نیز در یک موقعیت واقع¬گرايانه قرار گرفته است.
اکنون که افغانستان به یک استقلالیت سیاسی رسیده و دومین دور انتخابات ریاست جمهوری این کشور به زودترین فرصت برگزار می¬شود، کارشناسان هند و روسیه گردهم آمدند و دیدگاه¬های هم¬دیگر را در مورد چگونگی تعیین استراتژی در آیندهی افغانستان مورد بررسی قرار دادند. قابل تعجب است، هردو کشور نامبرده آیندهی افغانستان را در شرایط کاملاً مبارزاتی تفسیر نمودند.
هند تمایل دارد که نیروهای افغانستان را تقویت نماید تا از رشد طالبان جلوگیری کرده باشد و روسیه نیز مشتاق است که برای جلوگیری از احتمال سقوط و نابودی حکومت افغانستان، دست همکاری دراز نماید. این اظهارات در یک کنفرانس ویدیویی بین کارشناسان هند و مسکو درتاریخ 25 فبروری 2014 تحت عنوان «افغانستان بدون نیروهای ناتو» مورد بررسی قرار گرفت.
از جانب مسکو: اژدر کرتوف، سردبیر مجلهی «چالش¬های استراتژی ملی» از اعتماد بهنفس کمتر نیروهای ملی افغانستان سخن گفت و چنین یادآوری نمود: «شورشیان با حملات چریکی¬شان توانستهاند یکچهارم از قلمرو افغانستان را تحت کنترول داشته باشد و اوضاع هم روزبه¬روز بدتر می¬شود. جنگ¬ چریکی و تجدید حیات شورشیان بنیادگرا، سرمایه-گذاری¬هایی را که در راستای چگونگی ادغام مجدد و گفتوگوی صلح صورت گرفته بود، به ¬چالش کشیده است. افراط¬گرایی اسلامی حتا ممکن است که به سمت شمال نیز حرکت نماید، زیرا تا هنوز تحت فشار زیاد در اطراف خط دیورند گیر مانده است. امضا یا عدم امضای پیمان امنیتی دوجانبه بین کابل و واشنگتن تأثیر مستقیم بالای اوضاع نخواهد داشت، زیرا نیروی بزرگتر در جریان چند سال گذشته نتوانست به نتایج مطلوب دست یابد، آیا پیمان امنیتی خواهد توانست؟ این یک نوع ناخوشآیندی و سردرگمی است که ایالات متحده هزاران مایل دورتر از مرزهای خود برای همهی ما در منطقه ایجاد نموده است».
سخنان کرتوف از جانب دهلی توسط جنرال ساونی (چهرهی شناخته شدهی بیناد بین¬المللی ویفکنادا در دهلی جدید) مورد انتقاد قرار گرفت. جنرال ساونی گفت: «روس¬ها بیش از حد بدبین به¬نظر می¬رسند. افغانستان امروز به ¬طور قابل توجهی متفاوت از افغانستان سال 1989 است. ارتش ملی افغانستان بیشتر از یک سال است که امنیت و حفاظت مرزهای خود را تأمین می¬کند و حتا یک اینچ از مرزهای خود را در جریان یک سال به نفع دشمن از دست نداده است. نگرانی من این است که امریکا وعدهی پوشش هوایی نیروهای افغانستان را داده بود، اما تا هنوز کدام کار قابل توجه در تجهیز این نیروها صورت نگرفته است، حتا در حال حاضر، نیروهای ملی افغانستان، تنها پاسبانان این کشور عاری از تجهیزات توپخانه¬ای، زرهی و مکانیزه شدهاند. او در ادامه افزود، نیاز است تا بالای نیروهای امنیتی افغانستان سرمایهگذاری صورت گیرد. از آنجایی ¬که ارتش افغانستان مدت¬هاست که از سلاح¬های روسی استفاده می¬نماید، لذا روسیه باید برای همکاری و تقویهی اردوی افغانستان بشتابد. اگر انتخابات افغانستان در وقت مناسب و به ¬صورت شایسته برگزار شود و روند کمک¬ها نیز ادامه داشته باشد، من مطمئن هستم که افغانستان به یک نظام پایدار دست خواهد یافت».
ویژال چاندار، عضو مؤسسهی تجزیه و تحلیل مطالعات دفاعی از دهلی ابراز داشت: «درست است که هرجومرج بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان به وجود خواهد آمد، اما نیاز است که حالا بهتر مدیریت و مورد حمایت قرار گیرد. ایشان اضافه نمود، برخلاف گذشته، دولت کابل جامع و بیشتر حساب شده است».
کرتوف از جانب روسیه برای توجیه بدبینی خود نسبت افغانستان چنین خاطرنشان ساخت: «ایالات متحده به¬شدت حمایت مالی نظامی خود را از کابل کاهش داده و تلفات روزانه نیز بالا می¬رود، در حالیکه اتحاد جماهیر شوروی سابق از 11 میلیارد دالر قرضهی خود چشمپوشی کرده بود».
اندری کزنتوسف، مدیر مرکز تحلیلی مؤسسهی مطالعات بین¬المللی مسکو وارد بحث شد و گفت: «در اواخر بسیاری از مقامهای ارشد افغانستان با آنکه مراحل آموزششان را در خارج سپری نموده بودند، بهسادگی نیرو را ترک کردند. این نشان از وفاداری و روحیهی آنهاست؟ بدبینی ما تا زمانی که نگرانی ما برطرف نشده، باقی خواهد ماند. بسیاری از کشورهای آسیای¬ میانه در پیرامون افغانستان آسیبپذیرند؛ به ¬طور نمونه از ازبکستان می¬توان یاد کرد. ازبکستان بزرگترین گروه مهاجر را در روسیه دارد، لذا از این طریق می¬تواند هرگونه پیامد ناگوار را برای روسیه داشته باشد. سوالهایی که از جانب شهروندان روسی مطرح می¬شوند، این است که کدام کشور و تا چه مدت زمان باید به افغانستان کمک کند؟ بحران فعلی پیامد استراتژی جنگ سرد امریکا بود که بن¬لادن و طالبان را به وجود آورد. چرا روسیه برای اشتباه امریکا هزینه پرداخت نماید؟»
در پاسخ به این سوال جنرال ساونی گفت: «ما نمی¬توانیم افغانستان را به¬حال خودش رها کنیم، بلکه نیاز است تا هند، روسیه و چین (جدا از ناتو) دست مردم افغانستان را برای 10 تا 15 سال دیگر بگیرند. زمانیکه جهان این کشور را ترک کند، روسیه، هند و ایران باید افغانستان را حمایت کنند. افغانستان فشارهای زیادی را متحمل شده است، اگر امروز ما افغانستان را حمایت نکنیم، این کشور بار دیگر متلاشی خواهد شد و آن زمان رنج¬های بیشتری در انتظار ماست».
در جمع¬بندی این بحث و گفتوگو، چاندار اشاره کرد: «در میان تمام کشورهای همسایه¬، نیاز است تا وضعیت و تأثیرگذاری ایران را نیز درک کنیم، زیرا ایران یک نیروی فرهنگی بزرگتر نسبت به پاکستان در افغانستان دارد. وی اضافه کرد: از شرکت کننده¬گان در کنفرانس درخواست می¬نمایم که نگرانی افغانستان را جدی بگیرید و ما نیاز به یک دیدگاه دور و استراتژی بلندمدت در قبال افغانستان داریم».