روش‌های موفقیت در مبارزات انتخاباتی

بخش یازدهم
حسین رهیاب (بلخی)، نویسنده و روان‌شناس
hrahyab@yahoo.com

نقش کلمات جادویی در انتخابات!
زبان نه فقط وسیله‌ای برای برقراری ارتباط که «نشانه» و «نماد» فرهنگ، هویت، شخصیت و قدرت یک انسان است. زبان علاوه بر نماد و نشانه بودن، ایجاد کننده و عامل پیدایش فرهنگ، هویت و تشخص است و امکان مرزبندی و جداسازی بین انسان، فرهنگ و زبان وجود ندارد. گرچه انسان دارای خصایل حیوانی است، اما قدرت مکالمه و سخن گفتن به انسان، شخصیت انسانی داده و پدیده‌ای به نام «گفتار»، «گفت‌وگو» و تبادل «افکار» را پدید آورده است و این عامل از دیرباز تا کنون به «فرهنگ» تعبیر شده و به دنبال خود «تمدن» انسانی را بنا نهاده و آن را در طول تاریخ متحول ساخته است.
مراقبت از کلمات
اگر یک سیاست‌مدار بتواند زبانش را کنترول کرده و از آن درست استفاده کند، موفق خواهد شد تا ملتی را «جادو» کرده و «رای» آنان را به رایگان به صندوق خود سرازیر کند، ولی اگر نتواند آن را کنترول کند، «زبان» به «سگ» گیرنده‌ای تبدیل شده و «نیش» زهر‌آگینش قبل از همه به عمر سیاسی او خاتمه می‌دهد. به همین دلیل، خیلی وقت‌ها «بی‌زبانی» بهتر از «بدزبانی» است. به نوشته‌ی گاندی:
«باید بگویم، صرف نظر از این که حجب من گاه سبب خنده و استهزای حضار می‌شد، ولی هرگز ضرری به من نرساند. در حقیقت چون خوب به فکر می‌پردازم، می‌بینم که متقابلا به نفعم بوده است. تردید در ایراد سخن که زمانی عذابم می‌داد، اکنون لذتی شده و بزرگ‌ترین فایده‌اش برای من این بوده که اقتصاد کلام آموختم. طبعاً یاد گرفتم افکار خود را قبل از نطق مرتب کنم و بکوشم مقصود را کوتاه بیان دارم. امروز به جرأت می‌توانم ابراز کنم که یک کلمه‌ی بی‌معنا نه از زبانم خارج می‌شود و نه از زیر قلمم در‌می‌رود. به‌یاد ندارم به خاطر ایراد یک عبارت ‌یا تحریر یک جمله تأسف خورده باشم. به این ترتیب، از بسیاری وقایع سو‌ و اتلاف وقت نجات یافته‌ام. تجربه به من آموخته که سکوت قسمتی از انضباط روحی سالک حقیقت است. میل به مبالغه و از میان بردن ‌یا تغییر دادن راستی از روی تعمد، یا بر سبیل اشتباه، یکی از نقاط ضعف بشر به شمار می‌رود. برای نابودی آن سکوت لازم است. کسی که مختصر صحبت کند، به‌ندرت ممکن است دچار خبط و اشتباه شود، زیرا هر کلمه و لغتی را که بیان می‌کند، به‌خوبی می‌سنجد. زیادند مردمی که شهوت کلام دارند… گمان نمی‌رود این همه پرحرفی سودی به جهان رساند. اتلاف وقت است و بس. در واقع این حجب من همیشه سپر و وسیله‌ی دفاعم بوده است. اجازه داده رشد کنم و در ادراک و مشاهده‌ی راستی همیشه یار و مدد کارم بوده است‌».
جادوی کلام
یک سیاست‌مدار در شرایط رقابت انتخاباتی باید بتواند ویژگی‌های لازم را در خود جمع کرده و بر آن اساس سخن بگوید تا بتواند تأثیر عظیمی ایجاد کند، زیرا اگر این اتفاق بیفتد، سخنان او از شمشیر تیزتر و از تیر مؤثرتر و از بمب اتم هم مخرب‌تر خواهد بود. هیتلر در دنیا نمونه‌ای از این نوع آدم‌هاست که توانست با تکیه بر همین یک هنر خود آلمان را متحد کرده و جهان را تغییر بدهد. نیکسون در مورد هیتلر و تأثیر سخنان او معتقد است:
«آدولف هیتلر عوام‌فریب بزرگ قرن بیستم بود. در پرتو طنین صدا و لحن خاص کلامش، موفق به مسحور کردن توده‌ها شد و توانست حالات ترس و نفرت و هم‌چنین افراط در میهن‌پرستی را در میلیون‌ها زن و مرد آلمانی برانگیزد…»
وی در مورد چرچیل نوشته است:
«…وی ناطق زبردستی بود که می‌توانست هزاران نفر را در یک سالون کنگره و میلیون‌ها نفر دیگر را در برابر رادیو میخکوب نماید. وی تسلط درخشان خود را به زبان انگلیسی با هنر صحنه‌پردازی تلفیق می‌کرد و با این حال، اگر او می‌توانست شنوندگانش را به جوش آورد، بدین سبب بود که او خودش به وسیله‌ی آرمان‌هایی که به خاطر آن‌ها می‌جنگید، به جوش می‌آمد…»
پویسانت می‌گوید:
«اغلب مردم از اهمیت واژه‌ها‌ و تأثیر ژرف آن غافلند. واژه‌ها برانگیزنده و نیروبخش‌ترین عواطف و احساسات‌اند. ابراز چند کلمه‌ی محبت‌آمیز، عبارتی حاوی اخبار بد، یا حتا یک کلمه‌ی تبریک، تأثیر فوق‌العاده زیادی بر روحیه‌ی شما و دیگران می‌گذارد…»
تأثیر جادویی کلمات
اگر انسان بتواند کلمات را خوب به کار بگیرد، می‌تواند مخاطبان را «سحر» و «جادو» کرده و به‌راحتی «افسونگری» کند، زیرا کلمات قدرتی دارند که هیچ‌چیزی نمی‌تواند با آن مقابله کند. کافی است انسان از کلمات به‌‌گونه‌ا‌ی بهره گیرد که به شرایط زیر نزدیک شود:
1- شیوا سخن بگوید و بتواند به سوال‌ها پاسخ محکم، مستدل و قانع کننده بدهد.
2- گوینده باید سخنان خود را از عمق دل و جانش بگوید و خود به آن‌ها ایمان داشته باشد.
3- توجه به نیازهای مخاطبان، توجه آن‌ها را به سمت گوینده‌ی سخن جلب خواهد کرد.
4- توجه به رسوم، عادات، سیر تاریخی و فرهنگی مردم هر منطقه برای سخنرانان ضروری است.
5- اگر گوینده‌ای بتواند وارد مسایل ذهنی و روحی مردم شود، دل آن‌ها را به دست آورده و موفقیت او حتمی خواهد بود.
6- انعطاف‌پذیری و نشان دادن نرمی، تندی و‌… در جای خود نیاز یک گوینده است.
7- شریک کردن مردم در سخنرانی می‌تواند منجر به برانگیختن شور و شوق در شنوندگان شود.
8- سخنران یا گوینده در جای خود باید صریح باشد و بدون توجیهات بیهوده، مسایل را واضح و روشن بیان نموده و از صراحت و رک‌گویی نهراسد.
9- در هنگام سخن گفتن لازم است که هم‌آهنگی بین زبان، صورت، چشم، خطوط چهره و در کل تمام اعضای بدن برقرار باشد.
10- در حال صحبت استفاده از لب‌خند و تبسم که ارزان و بسیار مفید می‌باشد، فراموش نشود.
11- اگر طرف‌های صحبت محدود باشند، دانستن نام آنان ضروری است و مخاطب قرار دادن افراد با نام کوچک برای شنونده‌ شیرین و لذت‌بخش می‌باشد.
12- دوری از بحث، مجادله، انتقاد، ایراد اتهام، تمسخر، مخالفت و تحقیر دیگران لازمه‌ی ادامه‌ی گفت‌وگو و تأثیرگذاری آن می‌باشد.
13- یک سخنور قبل از آن‌که‌ گوینده‌ی خوبی باشد، باید شنونده‌ی خوبی باشد و بتواند دیگران را تشویق نماید تا از خودشان صحبت کنند.
14- همیشه «تشکر کردن»، «تحسین کردن» و «تعریف و تمجید کردن» باید به عنوان اصول اساسی و تابلوی تبلیغاتی یک گوینده دم دست او باشد.
15- در دیدارها برای معرفی خود پیش‌قدم شده و در طول صحبت و مذاکرات از واژه‌ی «من» استفاده شود.
16- احترام به عقاید، دیدگاه‌ها، افکار واندیشه‌های دیگران نشانه‌ی خردورزی و دانایی است.
17- بهتر است صحبت همیشه از جایی آغاز شود که دو طرف در آن زمینه‌ی موافقت دارند.
18- بهتر است سیاست‌مدار به گونه‌ای رفتار کند که گویا توسط مخاطبان هدایت می‌شود.
19- گوینده باید خواسته‌ی خود را به صورت پیش‌نهاد سوالی مطرح کند.
20- شناخت انگیزه‌ی دیگران یک عنصر بسیار مفید برای جلب نظر و همکاری مردم است.
21- گوینده باید خوش‌خبر باشد.
22- گوینده باید از ذکر الفاظی که نشانه‌ی بی‌اعتمادی به طرف مقابل است، دوری کند.
23- اگر کسی با مردم راحت، صمیمی، دوستانه و محبت‌آمیز رفتار نماید، حس راحتی در دیگران نیز ایجاد می‌شود.
24- یافتن جنبه‌های مثبت مردم و دوری از عیب‌های آن‌ها منجر به تسخیر افراد خواهد شد.
25- انسان در گفت‌وگوها باید به دنبال مشترکات باشد و اگر به دنبال روزنه‌های خوش‌آیند مشترک بگردد، در بدترین شرایط ناامید کننده هم آن را می‌یابد.
نیکسون در مورد صراحت لهجه و دوری از زیاده‌گویی رهبران می‌نویسد:
«دوگل برای پرچانگی زیاد حوصله نداشت. در هر یک از ملاقات‌های‌مان حس می‌کردم که او می‌خواست بلافاصله به موضوعات جدی بپردازد. او صراحت لهجه را در تمام سطوح، چه در کنفرانس‌های مطبوعاتی و سخنرانی‌های فی‌البداهه و در پاسخ به پرسش‌ها و حتا در گفت‌وگوی خانوادگی رعایت می‌کرد و حرف‌های خود را با جملات کاملاً حساب شده بیان می‌کرد. در واقع اگر او در کنگره‌ی آمریکا شرکت کرده بود، نیازی نداشت که ملاحظات خود را پیش از درج در روزنامه‌ی رسمی کنگره اصلاح کند‌».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *