انتخابات آینده هم تهدید است هم فرصت

انتخابات آینده هم تهدید است هم فرصت

گلوب‌پست تابش فروغ


انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی در افغانستان که قرار است در 20 اکتبر برگزار شوند، برای دولتی که با بحران مشروعیت سیاسی و بی‌ثباتی دست و پنجه نرم می‌کند، هم تهدید و هم فرصت را پیش‌کش میکند.

اگر این دو انتخابات به صورت آزاد و منصفانه با نتایج قابل ‌قبول برای اکثریت رای‌دهندگان آن برگزار شوند، به فضای سیاسی افغانستان روح و انرژی تازه‌یی خواهند بخشید.

با انتخاب اعضای تازه برای شوراهای ولسوالی آخرین الزام قانون اساسی برای تشکیل لویه جرگه برآورده خواهد شد. لویه جرگه، تجمع جمعی که نمایندگان منتخب پارلمان افغانستان و شوراهای ولایتی و لسوالی‌ها را گردهم جمع می‌کند، اصلاح قانون اساسی را امکان‌پذیر می‌کند.

حکومت وحدت ملی رییس‌جمهور اشرف غنی احمدزی و رییس‌اجرایی عبدالله عبدالله اختیار انجام این کار را دارد. بنابراین دو انتخابات پیش‌روی افغانستان که پارامترهای ثبات و بقای سیاسی رژیم کابل را تعریف می‌کنند از اهمیت حیاتی برخوردار اند.

متاسفانه انتخابات معتبر در افغانستان هیچ‌ سابقه‌یی ندارد. از سال 2004 تا کنون روند و سازمان‌های مدیریت انتخابات به سوءمدیریت، فساد و سیاسی‌سازی نتایج انتخابات متهم شده و اعتبار خود را از دست داده‌اند. انتخابات سرشار از تقلب ریاست‌جمهوری سال 2014 می‌تواند بزرگ‌ترین نمونه رسوایی انتخاباتی باشد که کشور را در آستانه‌ی فروپاشی قرار داد. اکنون کمیسیون‌های انتخاباتی که از حمایت شرکای بین‌المللی افغانستان برای راه‌اندازی این روند برخوردارد اند و رای‌دهندگان، مجبور اند با همان مشکلاتی روبرو شوند که در انتخابات پیشین دست‌وپنجه نرم کرده‌اند.

من بر این باورم که فهرست‌ کارهایی که افغانستان باید انجام دهد تا این انتخابات برای رای‌دهندگان قابل‌قبول واقع شود، طولانی است. اولویت‌های دولت باید شامل احترام به یک‌پارچگی نهادها، بهبود امنیت، تقویت پشتیبانی فنی درون‌سازمانی از این روند و نشان‌دادن رهبری برای مدیریت پیامدهای ناخواسته این دو انتخابات باشد.

افکار عمومی

در میانه‌ی یک مبارزه بی‌امان برای بقا، انتظار خوش‌بینی و حمایت قاطع از دو انتخابات آینده افغانستان غیرواقع‌بینانه است. تهدیدات امنیتی در برابر رای‌دهندگان، کارمندان انتخاباتی و ناظران بالا و پابرجاست.

در هفته‌های اول ثبت‌نام رای‌دهندگان، گروه طالبان و داعش-خراسان حداقل 10 مرکز ثبت‌نام را هدف قرار دادند. به گفته‌ی وزرای امنیتی برگزاری انتخابات در نزدیک به 1000 مرکز رای‌دهی از مجموع 7 هزار مرکز رای‌دهی در سراسر افغانستان، کاملا غیرممکن است و 1000 مرکز دیگر در مناطق نیمه‌امن یا مناطق تحت منازعه واقع شده‌اند؛ مناطقی که نیروهای دولتی در آن حضور ضعیف یا حداقلی دارند.

دینامیک خارجی و داخلی سیاست قدرت‌طلبی نیز در کاهش تمایل رای‌دهندگان برای رفتن به پای صندوق‌های رای‌دهی نقش داشته است. حافظه جمعی مردم در مورد انتخابات از این درک که کسی را که آن ها انتخاب می‌کنند دقیقا کسی نیست که حکومت خواهد کرد، متاثر شده است.

متاسفانه در شکل‌دادن این درک نخبگان حاکم افغانستان و نیز شرکای بین‌المللی آن ها مساویانه سهم داشته‌اند. از اینرو رای‌دهندگان به درستی از نظام و به همان تناسب از نخبگان آن ناراضی هستند. هم نظام و هم نخبگان نظام مردم را ناامید کرده‌اند.

یک روز سیاست‌مداران و کاندیداها در جریان کمپین انتخاباتی‌شان سخنرانی‌های با شکوه ایراد می‌کنند و روز دیگر رای‌دهندگان را به دست ناامنی، فساد و مافیا رها می‌کنند.

اکنون از لحاظ اخلاقی دشوار است که از مردم خواسته شود در روندی شرکت کنند که به احتمال زیاد نتیجه‌ی مشابهی خواهد داشت. این ساده است. بازگرداندن اعتماد اولویت نخست است. مردم می‌خواهند ببینند که رای‌ آن ها اهمیت دارد. آنها همچنین انتظار تغییرات ملموس را دارند. آنها صلح، غذا و امید می‌خواهند. تنها یک دولت کارآمد و مشروع که به جای نمایندگان فاسد توسط افراد مناسب رهبری شود، می‌تواند این کار را به انجام برساند.

روایت مهم است

در حال‌حاضر سوال این است که آیا مردم دوباره رای خواهند داد؟ متاسفانه تا حال هیچ نظرسنجی یا بررسی مستقلانه‌یی در این خصوص انجام نشده است. با توجه به پیچیدگی شرایطی که در اطراف این دو انتخابات حلقه زده‌ است، هرگونه واکنش از سوی مردم مایه‌ی تعجب نخواهد بود.

شرکت مردم در انتخابات‌ها آن‌طوری که انتظار می‌رود باشد یا نباشد، افغان‌ها و شرکای‌ بین‌المللی آنها نمی‌توانند و نباید از انتخابات دست‌بردار شوند. روایت دولت‌سازی از طریق ابزارهای دموکراتیک و حمایت از حکومتی در کابل که انتخابات‌های منظم برگزار می‌کند و دارای شاخه‌های جداگانه‌ی قدرت است، ویژگی بارز دخالت جامعه بین‌المللی در افغانستان است.

افغان‌ها و جامعه بین‌المللی، ذینفعان این روایت، روی آن سرمایه‌گذاری عظیم کرده و از این روایت سود برده‌اند. این روایت برای جامعه بین‌المللی منطق درگیر-ماندن در افغانستان را به وجود آورد. با این‌حال این روایت برای نخبگان حاکم افغانستان قدرت و اختیار اخلاقی را برای اداره‌ مردم و جنگ با طالبان، که ادعا می‌کنند تنها خشونت می‌تواند تغییر ایجاد کند، پیش‌کش کرده است.

دورنما

باید از لحاظ فنی معیار را نه خیلی بالا و نه خیلی پایین بگیریم. این روند به هیچ‌وجه بی‌نقص نیست. کمیسیون مستقل انتخابات باید ثبت‌نام رای‌دهندگان را –که همین‌اکنون جریان دارد- فراگیر و معتبر بسازد. کمترین کاری که این کمیسیون می‌تواند برای افزایش شفافیت روند انتخابات انجام دهد، تهیه فهرست قابل‌تایید از رای‌دهندگان است؛ فهرستی که رای‌دهندگان را به مراکز مشخص رای‌دهی وصل می‌کند.

همه‌ی کاندیداهای بازنده [از روند انتخابات] راضی نخواهند بود. خطر اینکه شاهد جنجال‌های انتخاباتی بی‌پایان در سطوح مختلف باشیم بالا است. کمیسیون شکایات انتخاباتی باید شایستگی فنی موردنیاز و یک‌پارچگی نهادی را برای اجرای میکانیسم‌های معتبر حل جنجال‌های انتخاباتی توسعه دهد.

علاوه براین، فضای انتخاباتی قطبی و قومی است. یک مشارکت پایین –که محتمل است- یا تقلب در سطح گسترده از سوی نزدیکان و هم‌تیمی‌های رییس‌جمهور باعث نمایندگی نامتوازن اقوام به ویژه در ولسوالی‌ها و ولایات ناامن خواهد شد؛ امری که اختلافات جدی را شعله‌ور خواهد کرد.

سایه‌ی انتخابات پارلمانی سال 2010 ولایت غزنی در جنوب‌‌شرق افغانستان، با بزرگی هرچه تمام بر این مناطق [مناطق ناامن] افتاده است. در انتخابات 2010 پشتون‌ها به دلیل ناامنی و عدم تمایل به رای‌دادن موفق به شرکت در انتخابات نشدند. هزاره‌ها کل سهم کرسی‌های غزنی در پارلمان را از آن خود کردند. بزرگ‌ترین گروه قومی غزنی، عصبانی و فاقد نماینده، دست به اعتراض زده و جنجال‌ انتخاباتی را –که یک‌سال ادامه یافت- آغاز کردند.

رییس‌جمهور وقت، حامدکرزی، دادگاه انتخاباتی ویژه‌یی را که بیشتر از مشروعیت کل روند انتخابات و نهادهای انتخاباتی کاست، به راه انداخت. از آن زمان تا به‌حال ناامنی به جای مهار گسترش یافته است. از این‌رو مشکل اطمینان از نمایندگی منصفانه [از هر گروه قومی افغانستان] ممکن است به یک بحران ملی تبدیل شود و پتانسیل [افغانستان] برای بن‌بست و خشونت درازمدت را بالا ببرد.

دشمنان و چالش‌ها فراروی انتخابات‌های آینده فراوان است. مسأله یک انتخابات عادی دیگر نیست. مسأله ثبات، روایات و آینده‌ی یک نظام سیاسی است؛ نظامی که از روی فساد “متمرکز” است و نیاز به اصلاحات و تغییرات سازمانی فوری دارد. موفقیت روند برگزاری دو انتخابات پیش‌روی افغانستان وظیفه‌ی همه است.