مجله اندارک – روچی کومار
با وجود آنکه بعد از ظهر بسیار گرمی بود، سالنهای کاخ ملکه در باغ بابر کابل را صدای گفتوگوی آرام فرا گرفته بود. به نظر میرسید که آفتاب درخشان ماه مِی نتوانسته دانشجویان یک دانشگاه محلی را از بازدید از این نمایشگاه باز دارد؛ بازدیدکنندگانی که به آرامی در راهروهای طولانی قدم بر میداشتند، با احتیاط از این تابلو به آن تابلو خیره و بیسروصدا در مباحثهها سهیم میشدند.
آنها آمده بودند تا مجموعهیی از نقاشیهای دوران مغول را در باغ 500 سالهیی که خود آرامگاه بابر نیز هست، تماشا کنند. بابر امپراتوری بود که در اوایل قرن شانزدهم در سراسر شبهقارهی هند فرمانروایی میکرد. این نمایشگاه و یک نمایشگاه دیگر در شهر هرات به ابتکار موسسهی امریکایی مطالعات افغانستان، مجموعهیی از نقاشیهای مینیاتوری نایاب قرن 15 تا 18 را که در قالبهای بزرگتر بازتولید یا تکثیر شدهاند، به نمایش گذاشتهاند. این آثار از موزیمها و کتابخانههای سراسر جهان انتخاب و جمعآوری شدهاند تا برای نخستینبار از زمان خلق شان، در افغانستان _ محل تولد شان _ به نمایش گذاشته شوند.
گروه کوچکی از دانشجویان در اطراف یک نقاشی خاص که به نظر میرسید مستعد بحث و جلب علاقه است، جمع شده بودند. در میان آنها زن جوانی بود که گفت: «این نشان میدهد که چگونه زنان افغان تحصیلکرده و حتی 500 سال قبل بخشی از تاریخ ادبیات بودند.» اشارهی او به مقایسهی وضعیت و شرایط زنان در افغانستان، در سه دههی گذشته به ویژه در دوران رژیم طالبان بود که زنان ممنوعالتحصیل بودند.
مایکل بری استاد تاریخ در دانشگاه امریکایی افغانستان و سرپرست این نمایشگاه توضیح داد: «ویرانی و غارت فرهنگ و هویت ملی افغانستان چنان وحشتناک بوده است که یکی از نخستین چیزهایی که هرکسی که نگران احیای این کشور است باید در نظر داشته باشد، بازگرداندن آگاهی در مورد با شکوهترین میراث هنری این کشور است. تاکید به دفاع از میراث فرهنگی مسلما ذات محافظت از حقوق بشر است.»
این که این نقاشیها در افغانستان نمایش داده میشوند، حاصل تکنولوژی مدرن و همکاری بینالمللی است. 69 عکسی که در کابل به نمایش گذاشته شدهاند، از 17 کلکسیون هنری بینالمللی آمدهاند و 106 عکسی که در هرات به صورت دایمی به نمایش گذاشته شدهاند از 20 کلکسیون جمعآوری شدهاند. به گفتهی برگزارکنندگان این نمایشگاه، حتا یک نسخهی اصلی از این نقاشیها که مربوط به دوران مغول در افغانستان میشوند، در خاک افغانستان باقی نمانده است. واقعیتی که شاید به خوبی توانسته این نقاشیهای دستی را از نابودی و حوادث جنگ محافظت کند، اما از طرف دیگر مردم افغانستان را نیز از میراث فرهنگی شان محروم کرده است.
اما تیم موسسهی امریکایی مطالعات افغانستان در همکاری با Central Dupon Images _ یک شرکت مستقر در پاریس که متخصص انتشار هنر است ـ توانستهاند این نقاشیهای مینیاتوری را در ورقههای فلزی بزرگ بازتولید و آنها را برای نمایش در منطقهی جنگی آماده کنند. این نقاشیها اغلب در قابهای اصلی شان کوچکتر از 10 اینچ اند و از میان نسخهها و کتابهای خطی مربوط به قرون وسطی گلچین شدهاند. ژان فرانسوا کمپ مدیر عامل شرکت Central Dupon Images در پاریس میگوید: «فایل دیجیتال این تصاویر باید خیلی اعلی، سنگین و با کیفیت میبودند. هر تصویر 300 DPI [نقطه در اینچ- واحد اندازهگیری تراکم نقطهها در چاپ یا ویدئو] یا بالاتر از آن و با سایز بیش از 80 میگابایت است.» بیشتر موزیمها اسکنهای این نقاشیها را با کیفیت بالا در دسترس داشتند اما تیم موسسهی امریکایی مطالعات افغانستان باید چندین اسکن جدید میگرفتند.
کمپ میگوید: «نقاشیهای اصلی در بعضی موارد کوچکتر از اندازه [کاغذ معیاری] بودند و بازتولید آنها در قطعات بزرگتر و در همانحال بهبود کیفیت چاپ یک چالش بود. ما ابتدا مجموعههای کوچکی از رنگ و نسخههای تصحیحشدهی وضوح تصاویر را ایجاد کردیم و پس از آنکه تایید شدند، آن ها را برای چاپ به قطعات بزرگتر تبدیل کردیم.»
میکائلا رینگکوست مدیر امور مالی در موسسهی امریکایی مطالعات افغانستان با دیدن تصاویر بهبودیافته و مقایسه آنها با نقاشیهای اصلی میگوید که نتیجهی کار مجذوب کننده بود. او خاطر نشان میکند: «برخی از رنگهایی که در نسخههای اصلی استفاده شدهاند از فلزات گرانبها و سنگهای خردشده از جمله نقره و طلا استخراج شده بودهاند. به عنوان مثال رودخانه با نقره رنگ شده اما طی سالها فلز نقره را زنگ زده و در نتیجه رودخانه در نسخههای اصلی سیهفام به نظر میرسد. اما زمانی که شما نسخههای بازتولید شدهی آن را مشاهده میکنید، رنگها اصلاح و تقویت شدهاند تا بیشتر شبیه چیزی که قرار بوده، معلوم شوند.»
نسخههای بزرگتر این نقاشیها همچنین به ارائه یک تجربهی دقیق و همهجانبه برای بیننندگان افغان که در غیر آن صورت [بازتولید نقاشیها در قالب بزرگتر] ممکن است فرصتی برای برای بررسی این نقاشیها نداشته باشند، کمک میکند. بری میگوید: «با ترکاندن این تصاویر آنچه را که ما برای دیدن به دست میآوریم، جزئیات فوقالعاده دقیق مانند خصوصیات چهره است که هنرمندان قرن 15 و 16 توانستهاند قبل از عصر عینکهای ذرهبین آن را نقاشی کنند. آنها از بوتلهای آب با نگهداشتن آنها روی نقاشیها، استفاده کردهاند و ما میتوانیم حرکات خارقالعاده قلممو یا قلم نوکسوزنی را که با این شیوه روی نقاشیها استفاده شدهاند، ببینیم.»
انتخاب بومهای آلومینیومی Dibond برای بازتولید این نقاشیها نیز سنجیدهشده است. این بومها که سبک، با دوام، مقاوم در برابر شعله و متشکل از دو ورقه آلومینیومی شدیدا نازک در اطراف یک هسته پُلیارتونی است، میتوانند در برابر نور خورشید، باد، آب و مواجهه با فضای باز تاب بیاورند. و البته به نمایش گذاشتن نسخههای کاپی نقاشیهای اصلی آن هم در میانهی خطرهای امنیتی جاری در افغانستان، ریسک کمتری دارد. بازتولید هر یک از این نقاشیها تنها 350 دالر هزینه داشته است. از طرف دیگر ارزش نسخههای اصلی آن غیرقابل بیان یا تخمین است.
جای تعجب نیست که این واقعیتها برخی از افغانها را که معتقدند نسخههای اصلی باید به محل اصلی شان بازگردانده شوند، عذاب میدهد. اما کارشناسان میگویند وضعیت امنیتی و همچنین پرسشهای پیچیده در مورد مالکیت این نقاشیها، بازگرداندن آنها را به این زودیها غیرممکن میکند. رینگکوست که نمایشگاه بازتولیدات این نقاشیها را «بهترین چیز بعد از آوردن نسخههای اصلی» میخواند، میگوید: «اگر شورشیان یا یک بمبگذار انتحاری وارد باغ بابر میشد و این نقاشیها را نابود میکرد، منجر به آسیب به هنر [اصلی] نمیشد؟»
او میگوید: «این نقاشیها را میشود به راحتی با یک بودجهی نسبتا مقرون به صرفه بازتولید کرد.»
بری از این فراتر رفته و استدلال میکند که بازتولید این نقاشیها روی صفحات فلزی در واقع بهتر از چیز واقعی است. او میگوید: «نسخههای اصلی حتا در جایی که قرار دارند، به ندرت دیده میشوند. کسانی که از آنها نگهداری میکنند، از نور روز میترسند، آنها را در تاریکی نگه داشته و فقط برای دورههای کوتاهمدت در معرض نمایش قرار میدهند.»
بری علاوه میکند: «با بازتولید این نقاشیها روی فلز با کیفیت فوقالعاده، ما حالا در موقعیتی هستیم که میتوانیم این نقاشیها را در جمعهای کلان بدون هیچ خطری نسبت به نسخههای اصلی به نمایش بگذاریم. ما میتوانیم به لطف تکنولوژی نمای ویژهیی از این شاهکارهای هنری برای بینندگان ارائه دهیم، طوری که پس از صاحبان سلطنتی آن در 500 سال پیش، هیچکسی به این نحو به آنها ندیده باشد.»
نمایشگاه این نقاشیها در هرات از سوی دولت محلی دایمی شده است. آنها سالنی را برای این نقاشیها در ارگ 2 هزار سالهی هرات قدیم فراهم کردهاند. نقاشیهای نمایشگاه کابل در نهایت به دانشگاه امریکایی افغانستان منتقل خواهند شد، جایی که بری میگوید روی طرحی برای گسترش بیشتر این پروژه و بازگرداندن منظرههای مشابه تاریخ افغانستان به مردم این کشور، کار میکند.
بری میگوید: «این برای افغانها نشان میدهد که اجدادشان چیز شگفتانگیزی را خلق کردهاند که با شگفتانگیزترین آثار هنری جهان همتراز ایستاده است. پیام اساسی این است که که اگر شما میتوانید چنین آثار هنری فوقالعادهیی را خلق کنید، پس توانایی هر کاری را دارید.»