اشکاشم؛ میدان مانور اینستاگرامی‌ها و طالبان

اشکاشم؛ میدان مانور اینستاگرامی‌ها و طالبان

ساوت چاینا مورنینگ پست ادوارد کِوِنُف


«فقط برای گرفتن یک عکس به آنجا می‌روم.»

توماس یک انستاگرامی اهل چکسلواکی این را می‌گوید و مرا مجبور می‌کند که از او در مرز افغانستان عکس بگیرم. او یکی از صدها غربی است که تابستان امسال با عبور از مرز تاجکستان و افغانستان برای ماجراجویی، در جست‌وجوی طبیعت وحشی و بکر و گرفتن سلفی، وارد اشکاشم در دوردست‌ترین نقطه‌ی بدخشان افغانستان می‌شوند.

اشکاشم یک ولسوالی کوچک در شمال‌شرقی‌ترین نقطه‌ی ولایت بدخشان افغانستان است که به عنوان دروازه‌ دره‌ی مشهور واخان عمل می‌کند. دره‌ی واخان با راه صعب‌العبورش خانه‌ی بعضی از دورافتاده‌ترین جوامع افغانستان است.

واخان در طول تاریخش فقط گردش‌گران و مسافران غیرعادی و افراطی را مجذوب خودش کرده است. اما این وضعیت در حال تغییر است، چنان چه حالا مسافران عادی و گردش‌گران سرد و گرم چشیده‌ی بیشتری برای مزه‌کردن طعم طبیعت افغانستان آن هم در یکی از معدود نقاط این کشور که ایمنی آن تا حدودی تضمین شده است، بار سفر می‌بندند.

سیاست دروازه‌ی باز

مانند بسیاری از گردش‌گرانی که در مسیر بزرگ‌راه پامیر تاجکستان پرسه می‌زنند، وسوسه‌ی عبورم به افغانستان بیش از حد بزرگ است. ویزای گردش‌گری‌ام را از خاروغ تاجکستان ـ در فاصله‌ی سه ساعته از مرز ـ می‌گیرم و برای کشف آنچه که به طور گسترده ایمن‌ترین و در دسترس‌ترین گوشه‌ی افغانستان یاد می‌شود، حرکت می‌کنم.

مقامات افغان با قبول این‌که گردش‌گری برای اشکاشم و مناطق اطراف آن حیاتی است، بازدید از آن را برای گردش‌گران خارجی تا حد امکان آسان کرده‌اند.

کنسول‌گری افغانستان در خاروغ در محافل گردش‌گری ـ ماجراجویی به عنوان بهترین اداره برای دریافت ویزا شناخته می‌شود؛ در حدی که گرفتن ویزا برای برخی از مسافران تنها 10 دقیقه زمان می‌برد.

من ویزای خودم را در عرض یک ساعت از مقامی که ادعا می‌کرد روز قبلش 15 ویزای گردش‌گری صادر کرده است، دریافت می‌کنم. تاخیر کوتاهی که اتفاق افتاد به خاطر گروهی از بازنشستگان بریتانیایی بود که به عنوان بخشی از سفر دوچرخه‌سواری شان در امتداد رود پنج، تصمیم داشتند تا برای سفر یک روزه به افغانستان بروند.

در مرز که فقط برای دو ساعت هر صبح و بعد از ظهر باز می‌شود، گردش‌گران صف کشیده و منتظر عبور اند. اینجا است که من با توماس آشنا می‌شوم. کسی که مصمم است تا سلفی‌اش را در خاک افغانستان بگیرد.

از توماس می‌پرسم که آیا او همان احساس دلهره‌یی را که من تجربه می‌کنم دارد و اینکه چرا در مرز سلفی نمی‌گیرد. پاسخ می‌دهد که «شهر برای عکس بسیار بهتر [از مرز] است.»

ما پشت‌سرهم از مرز عبور می‌کنیم و با گردش‌گران استرالیایی، هالندی و آلمانی که ماجراجویی خود را در واخان به پایان رسانده و به تاجکستان باز می‌گشتند، سر می‌خوریم.

یک محافظ مرزی اهل افغانستان در حالی‌که ویزاهای‌مان را مهر می‌زند، می‌گوید: «در طول تابستان همه‌روزه گردش‌گران از مرز عبور می‌کنند.»

صلح غیرقطعی

هرچند که اشکاشم از امنیت نسبی برخوردار است، مسافرت در این ولسوالی اما هنوز اندکی با خطر همراه است. در ماه مِی سال 2017 نیروهای امنیتی دولت افغانستان حمله‌ی شورشیان طالبان به این ولسوالی را پس زدند.

مقامات محلی ادعا کردند که آن ها تنها از داخل ولسوالی اشکاشم، 20 موضع طالبان را از بین بردند.

از آن زمان به بعد اشکاشم از چنین تاخت‌وتازهایی در امان است. اما در سایر نقاط بدخشان ـ و سراسر افغانستان ـ شورش طالبان آشکار است. جنگ‌جویان طالبان با ایجاد مراکز قدرت در ولسوالی مجاور زیباک ـ تنها در چند مایلی مرز تاجکستان ـ به نظر می‌رسد که جایگاه خود را در ولایت بدخشان مستحکم کرده‌اند.

این امر نشان‌دهنده‌ نیروی پایداری طالبان است. پس از حمله‌ی ایالات متحده به افغانستان در سال 2001، امروزه شبه‌نظامیان این گروه نسبت به هر زمان دیگری برای قلمرو بیشتر در افغانستان رقابت می‌کنند. در هفته‌ی جاری وزیر امور خارجه‌ی امریکا مایک پمپئو برای اعلام حمایت اش از طرح رییس‌جمهور غنی برای شروع گفتگوهای صلح با طالبان، در یک سفر نامنتظره وارد کابل شد.

این که طالبان دستاورد قابل‌توجهی در بدخشان ـ ولایتی که هرگز، حتی در طی پنج سال حکومت این گروه در افغانستان تحت کنترل طالبان نبوده است ـ داشته‌اند، نشان‌دهنده‌ی افزایش نفوذ این گروه شبه‌نظامی پس از خروج بخش اعظم نیروهای خارجی در سال 2014 از افغانستان است.

صدیق‌الله 35 ساله عضو پولیس ملی افغانستان و مستقر در مرز است که می‌توان او را به عنوان راهنما استخدام کرد. من اولین بار زمانی به صدیق‌الله نزدیک شدم که به محض ورودم به افغانستان از یک محلی خشمگین هشدارهای هولناکی دریافت کردم.

این افغان سال‌خورده ـ که با یک پاسپورت کانادایی مسافرت می‌کرد آ به من هشدار داد که «اولین کاری که می‌کنم این است که فردا اینجا را ترک می‌کنم.» وقتی که از او خواهان جزئیات بیشتری شدیم، گفت که در روزهای آینده طالبان به این منطقه حمله خواهند کرد.

صدیق‌الله به تشویش هراس‌انگیز آن پیرمرد خندید.

او در حالی‌که سعی داشت مرا اطمینان دهد گفت «نه، نه… تو در اینجا در امان خواهی بود. لطفا بیا و با من بمان. من اشکاشم را به تو نشان خواهم داد.»

اشکاشم را با تویوتای کرولای دهه 90 صدیق‌الله دور می‌زنیم. حفره‌ها و چالاب‌ها جاده‌های خاکی این ولسوالی را پوشانده که حتی بدتر از جاده‌ها در امتداد مرز تاجکستان می‌نمایند. تویوتا کرولای صدیق‌الله یکی از چند موتر موجود در اشکاشم است. همان‌طور که اشکاشم را گشت می‌زنیم، از میان مزارع سرسبز و چوپان‌هایی عبور می‌کنیم که سوار بر الاغ از رمه‌های گوسفند مراقبت می‌کنند.

گاه‌گاهی هم صدیق‌الله می‌ایستد تا یک ویژگی محلی را برجسته کند: یک مکتب، شفاخانه یا یک سربازخانه‌ را. او در طول راه از دوری و نزدیکی دشمن‌اش حرف می‌زند.

او می‌گوید: «طالبان تنها 6 کیلومتر فاصله دارند. در بالای همان کوه.» این را در حالی می‌گوید که لبخند کنایه‌آمیزی بر لب دارد و به سمت تپه‌ی کوچکی که در نزدیکی موقعیت ما قرار دارد، اشاره می‌کند.

اشکاشم که تا حد زیادی جمعیت آن را مسلمانان اسماعیلی میانه‌رو تشکیل می‌دهند، ولسوالی است که دیرزمانی در برابر افراط‌گرایی مقاومت کرده و طالبان هرگز به طور حتم به آن دست نیافته‌اند.

در بازار اشکاشم اکثر مردان تمیز و مرتب هستند. زنان و دختران در خانه‌ها و مزارع روسری ساده به سر دارند. در میان بعضی از زنان حتی شک‌ و تردید در مورد دین و مذهب رخنه کرده است و در همان‌حال دیگران علاقه‌ی شان به شراب و ودکای روسی را که گاه‌گداری از طریق مرز وارد اشکاشم می‌شود، اعتراف می‌کنند.

به گفته صدیق‌الله حتی در دوران طالبان در افغانستان (1996 تا 2001) تنها چهار فرستاده‌ی طالبان به اشکاشم آمده بوده‌اند. در آن زمان بدخشان مرکز قدرت اتحاد شمال _ مجموعه‌یی از گروه‌های مخالف طالبان _ بود.

اما با وجود شهرتش به عنوان گوشه‌ی امن افغانستان، ضربه‌ی طالبان بر اشکاشم مشهود است.

با صدیق‌الله برای دیدار با برخی از خویشاوندانش در روستای کوچکی که چند کیلومتر از بازار اشکاشم فاصله داشت می‌رویم. در آن جا، روبودا بزرگ روستا در خانه‌یی که به سبک پامیری ساخته شده، به ما چای سبز و نان تندوری می‌دهد؛ امری که نشانه‌یی از مهمان‌نوازی معمول در این گوشه از جهان است.

او از محکوم‌کردن طالبان باکی ندارد.

او می‌گوید: «طالبان شوهر و پسرم را از من گرفتند.» روبودا کنار دو نواسه‌‌اش که به مادر بزرگ‌شان چسپیده بودند، نشسته بود. شوهر و پسر روبودا مانند صدیق‌الله افسران پولیس ملی افغانستان بودند. آن‌ها در نبردی با طالبان در خارج از ولسوالی اشکاشم، جان شان را از دست داده بودند.

آشکارتر اما ضربه‌ی اقتصادی طالبان بر اشکاشم است.

جغرافیای منحصر به فرد اشکاشم، این ولسوالی را تا حد زیادی در انزوا قرار داده است. جاده‌های اصلی این ولسوالی از قلمرو طالبان عبور می‌کند و از این جهت تعامل تجاری اشکاشم با سایر نقاط کشور محدود شده است.

در نتیجه، اقتصاد اشکاشم و واخان تقریبا فقط به صنعت گردش‌گری متکی است و پرو‌ژه‌های کمک خارجی که به تسهیل چنین صنعتی کمک می‌کند، اکثرا توسط بنیاد آغاخان اجرا و از سوی دولت جاپان، آلمان و کانادا تمویل می‌شوند.

انزوای اشکاشم باعث بلندرفتن قیمت‌ها برای گردش‌گران شده است. فاصله‌ی چند ساعته با موتر از اشکاشم تا شروع مسیر پیاده‌روی دره‌ی واخان 400 دالر امریکایی است. این در حالیست که فاصله‌ی مشابه در امتداد رود پنج در سمت تاجکستان چیزی در حدود 10 دالر است. و همین‌طور یک شب اقامت در خانه‌ی محلی‌ها در اشکاشم بین 25 تا 30 دالر هزینه دارد؛ تقریبا دو برابر قیمت آن سوی مرز.

’فقط زمانی بد می‌شود که آن ها حمله می‌کنند‘

بدخشان در شمال‌شرق افغانستان که زمانی یکی از باثبات‌ترین مناطق در افغانستان به شمار می‌رفت، پس از حمله‌ی طالبان در ماه مِی 2017 این اعتبار را از دست داده است.

عید محمد که در اشکاشم مغازه‌ دارد و همزمان زبان انگلیسی تدریس می‌کند، می‌گوید: «سه یا چهار سال پیش ما گردش‌گرانی بیشتری داشتیم. فکر می‌کنم مردم به دلیل آنچه که سال گذشته اتفاق افتاد، ترسیده‌اند. و از آن‌جایی که مردم کمتری می‌آیند، مهمان‌خانه‌ها در حال بسته‌شدن اند.»

اما با وجود وضعیت امنیتی بی‌ثبات، عید محمد بر ایمن‌بودن منطقه تاکید دارد. او می‌گوید: «نیاز نیست که شما در اشکاشم نگران باشید. شما در این اینجا در امان هستید. افغانستان در هر روزی از سال یک جای باورنکردنی است. تنها زمانی بد می‌شود که آن ها [طالبان] حمله می‌کنند.»

صدیق‌الله هم گفته‌های محمد را تایید می‌کند.

او می‌گوید: «در اشکاشم 700 پولیس مستقر است. هیچ طالبی جرات نمی‌کند به اینجا حمله کند.»

در بازار اشکاشم، مرکز ولسوالی، حضور نظامیان و پولیس بسیار چشم‌گیر است. در حالی‌که این ولسوالی نسبتا عادی _ تقریبا این‌جهانی و معمولی _ جلوه می‌کند، اما حضور سنگین نیروهای امنیتی به عنوان یادآور از این که صلح در اینجا یک صلح شکننده است و باید از آن محافظت شود، عمل می‌کند.

امید درهم‌شکسته

در آخرین شب اقامتم در اشکاشم، صدیق‌الله گروهی از مردمان محلی را که می‌توانستند انگلیسی صحبت کنند، برای صرف نان شب دعوت کرد تا به ما بپیوندند. موقع صرف نان، چای سبز دم‌شده با بادیان و خوراکی مرغ پلو، رفیع 33 ساله کارمند دولت که خود را نامزد کرده بود، از کارزار انتخاباتی‌اش به ما گفت.

رفیع می‌گوید: «مهم‌ترین چیز برای اشکاشم و واخان رشد گردش‌گری و آموزش برای همه است. اما ما اول باید امنیت را تضمین کنیم.»

در همان‌حال که رفیع صحبت می‌کند، تلویزیون رستورانت تصاویری از جنگ‌جویان طالبان و سربازان افغان را در حال گرفتن سلفی در جریان آتش‌بس عید در ماه گذشته نشان می‌دهد.

چشمان صدیق‌الله از دیدن چنین صحنه‌یی که اولین آتش‌بس واقعی پس از حمله‌ی ایالات متحده به افغانستان است، گرد می‌شود. او در مورد برنامه‌ی دولت‌اش خوش‌بین بود. و گفت: «شاید این یکی بتواند دوام بیاورد.»

دو روز بعد از آن طالبان به آتش‌بس پایان دادند. فصل جدیدی از جنگ آغاز شده بود.