هدف واحد طالبان پاکستانی و افغانستانی

نبود هماهنگی بین افغانستان و پاکستان، هدف واحد این جنگ‌جویان را تقویت می‌کند.
منبع: The Diplomat
نویسنده: عاصم یوسف‌زی
برگردان: جواد زاولستانی
طالبان و دیگر گروه‌های جهادی هم‌فکر آنان با کمک مرشدان بین‌المللی‌شان در زیر بیرق القاعده، در عزم‌شان برای تحمیل شریعت نوع طالبانی بر پاکستان و افغانستان راسخ‌تر شده‌اند. در حالی‌که تروریستان با هدف واحد به پیش می‌روند، دولت‌های افغانستان و پاکستان در مبارزه با بنیادگرایی از هم جدا عمل می‌کنند. اسلام‌آباد به پی‌گیری گفت‌وگوها مصروف است، در حالی‌که در افغانستان «حملات درونی» در حال افزایش است، چون طالبان توانسته‌اند از میان افراد داخل نیروهای امنیتی افغانستان برای‌شان عضو استخدام کنند. افزایش اخیر در حملات سبزها بر آبی‌ها قوای ائتلاف را مجبور کرد که آموزش نیروهای امنیتی افغانستان را به تعلیق درآورد.
پس‌زمینه‌ی تاریخی‌
جنوب آسیا، میراث‌دار تمدن دره‌ی سند، بعد از سه دهه جنگ هنوز بر‌‌پای خود قرار گرفته نتوانسته است. جنگی که قبلا در افغانستان جریان داشت، به طرف شرق سرایت پیدا کرده است و بنیادگرایان به طور منظم در دو طرف خط دیورند فعالیت دارند. در مناطق قبایلی فدرال (FATA) اکنون بدترین وضعیت از نگاه امنیتی بعد از چندین دهه‌ی حاکم است و در کنترول قوی طالبان قرار دارد. خیبر پختونخوا بدترین خشونت بعد از جنگ افغانستان را که در سال 1979 آغاز شد،‌ تجربه می‌کند. در جریان سال‌های اخیر ده‌ها تن در اثر حملات در این منطقه‌ی شمال غربی پاکستان کشته شده‌اند.
کشمیر یک منطقه‌ی مورد منازعه است که در میان پاکستان، هند و چین واقع شده است و منبع اصلی جنگ نیابتی هند و پاکستان در افغانستان است. بعضی از گروه‌های جهادی در این منطقه تربیت شده‌اند و اکنون از ایالت پنجاب پاکستان دست به فعالیت می‌زنند. حملات مرگ‌بار بر هوتل مومبای در سال 2008 توسط یکی از این گروه‌ها، لشکر طیبه، انجام شد.
هدف نهایی این گروه‌ها، تأسیس یک خلافت اسلامی است که از شرق آفریقا تا جنوب شرق آسیا گسترده باشد. آنان می‌خواهند این خلافت را در امتداد مرزهای اوج استیلای مسلمانان در قرن هشتم (میلادی) تشکیل دهند.
تروریستان پاکستانی در حال حاضر با نام‌های متعدد دست به عملیات می‌زنند: تحریک طالبان پاکستانی (TTP)، سپاه صحابه‌ی پاکستان (SSP)،‌ تحریک نفاذ شریعت محمدی (TNSM)، لشگر جنگوی (LeJ)، حرکت المجاهدین (HuM)، لشکر طیبه (LeT) و تعداد زیاد دیگر. در کنار تروریستان محلی، شمار بزرگی از جنگ‌جویان آسیای میانه (‌عمدتا از ازبکستان و چچین) و کشورهای عربی به طور دایمی در مناطقی قبایلی اقامت دارند. آنان بخشی از گروه‌های مجاهدین‌اند که علیه روسیه در افغانستان جنگیدند.
گروه‌های تروریست جدید، به طور منظم رخ می‌نمایند و مسئولیت حملات روزانه در دو سوی خط دیورند را به عهده می‌گیرند. یکی از این گروه‌ها، احرار‌الهند (AuH)، مسئول حمله‌ی بی‌باکانه بر دادگاهی در اسلام‌آباد، پایتخت‌، شناخته شد که در آن یک قاضی ارشد دادگاه و شمار زیاد دیگر کشته شدند. بدون در نظر داشت تعداد آن‌ها، همگی در صدد رسیدن به یک هدف‌اند: تحمیل شریعت اسلامی در جنوب آسیا.
واکنش سیاسی پاکستان
احزاب سیاسی-‌مذهبی مانند جماعت اسلامی (JI) و جمعیت علمای اسلام (JUI) حمایت کنندگان سرسخت طالبان‌اند. با آن‌که هم جماعت اسلامی و هم جمعیت علمای اسلام در انتخابات‌ها رای اندکی به دست‌ می‌آورند، اما در مقایسه با احزاب اصلی پاکستان قدرت مانور خیابانی برتر دارند. یکی دیگر از احزاب عمده‌ی پاکستان، تحریک انصاف (PTI) که توسط ستاره‌ی قبلی کریکت-‌عمران خان- رهبری می‌شود، آشکارا از طالبان حمایت می‌کند و برای باز کردن یک دفتر برای طالبان در خیبر پختونخواه چانه می‌زند. این سه حزب منبع اصلی اکسیجنِ ضروری برای فضای تنفس طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی‌اند. پیش از غیر‌قانونی اعلام کردن یک دادگاه عالی در خیبر پختونخوا، راه تدارکات نیروهای ناتو برای چندین ماه توسط عوامل تحریک انصاف پاکستان بسته شد. بعد از هر حمله‌ی تروریستی، رهبران احزاب بلا‌فاصله به پیروان‌شان می‌گویند که خارجی‌ها (معمولا سیا، موساد یا شاخه‌ی تحقیق و تحلیل هند) در سازمان‌دهی این حملات دست دارند تا «پروسه‌ی صلح» را تخریب کنند.
حزب سیاسی نخست‌وزیر پاکستان، نواز شریف‌ به این باور است که می‌توان طالبان را از طریق گفت‌وگو وارد جریان اصلی سیاست پاکستان کرد. نقش اداره‌ی قدرت‌مند استخبارات پاکستان (ISI) آن است که گروه‌هایی از طالبان را حمایت کند که بعد از 2014 در افغانستان برای اعمال نفوذ مورد استفاده قرار بگیرند.
رویکرد ضعیفِ کنونی پاکستان و کابل آن است که تا روشن‌تر شدن آب گِل‌آلود 2014 زمان بخرند. اسلام‌آباد و راول‌پندی در عین زمان، در حال سبک و سنگین کردن گروه‌های طالبان است که کدام گروه‌ها را حمایت و کدام گروه‌ها را از میان بردارند. این شیوه‌ی برخورد موفق نخواهد شد. دور اول «گفت‌وگوهای صلح» بین طالبان و دولت پاکستان به شکل نکبت‌باری ناکام شد، چون حملات بر افراد ملکی و نظامی متوقف نگردید. برعکس، طالبان تلاش‌های‌شان را برای خلع نهادهای دولت سرعت بخشیدند و به شکل فزاینده‌ای در دو طرف خط دیورند دست به عملیات زدند.
وزارت داخله‌ی پاکستان در این اواخر نخستین «پالیسی امنیتی» کشور را اعلان کرد. این پالیسی بیان می‌دارد که بعد از هر حمله‌ی تروریستی، نیروهای پاکستانی مراکز شورشیان را در مناطق قبایلی بمباران خواهند کرد. حمله بر چند منطقه برای مردم محل بدبختی بیش‌تری می‌آفریند و شمار صدها هزار بی‌جا شده‌ی داخلی را افزایش می‌دهد.
سناریوی بین‌المللی
دو غول اقتصادی- چین و هند- با نگرانی تماشاگر رویدادهایی است که در نزدیک مرزهای‌شان اتفاق می‌افتد. چین آشکارا اظهار داشته است که تسخیر افغانستان توسط طالبان را تحمل نخواهد کرد. چین خودش با تهدید تروریستی در مناطق غربی‌اش مواجه است و جدایی‌طلبان مسلمان را مقصر واقعه‌ی حمله با چاقو در منطقه‌ی کُنمینگ دانسته است. هند نگران گروه‌های تروریستی داخلی خود است. با این وجود، طالبانیزه شدن در حال رشد پاکستان، می‌تواند اقتصاد این کشور را شدیدا فلج کند.
این حرکت خزنده‌ی طالبانی‌شدن تنها در داخل افغانستان و پاکستان محدود نمی‌ماند، بلکه حد‌اقل از چین و هند نیز سر خواهد کشید. با این وجود، جریان وضعیت در اوکراین می‌تواند میدان بازی را از جنوب آسیا تغییر دهد. یک نکته این است که اوکراین برای ناتو ماهی بزرگ‌تری برای صید کردن خواهد بود. نکته‌ی دیگر، در نظر داشتن اعلامیه‌ی اخیر گروه جهادی پان‌اسلامی حزب ‌التحریر است: «وضعیت اوکراین تا تأسیس خلافت برای مسلمان ثبات نخواهد یافت».
خروج کامل عساکر ایالات متحده و ناتو (گزینه‌ی صفر) برای نیروهای در اقلیتِ مترقی و لیبرال افغانستان و پاکستان دل‌سرد‌ کننده خواهد بود. یقینا، انتخابات آینده‌ی افغانستان و خروج ناتو سناریوی امنیتی در جنوب آسیا را مشخص خواهد کرد. در غیبت کامل نیروهای بین‌المللی، طالبان «روز میدان» را با اشتراک کنندگان روند انتخابات تعیین خواهد کرد. اشتراک مردم در انتخابات‌های گذشته خیلی پایین بوده است و اشتراک پایین‌تر در این انتخابات، نتایج آن را با پرسش مواجه خواهد کرد. اعتبار حکومت افغانستان با گذشت زمان کاهش یافته است و روند سیاسی در خطر هرج‌و‌مرج و خشونت قرار گرفته است.
رشد سمارُق‌وار گروه‌های ترور، نشان ‌دهنده‌ی یک تهدید باالقوه به تمامیت ارضی ملت‌های جنوب آسیاست. اسلام‌آباد و کابل ضرورت دارند که تلاش‌های‌شان را برای مبارزه با این پدیده را بالا ببرند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *