پشت پرده‌ی تشدید نا‌امنی‌های اخیر کابل

رضا مِهسا
سناریوی تشدید نا‌امنی‌ها در نخستین روز‌های سال نو در کابل و ولایت‌های کشور از مجاری مختلف پی‌گیری می‌شود که در فرجام جوّی از توهم‌زدگی را برای شهروندان افغانی در پیوند با عوامل نا‌امنی‌ها به ارمغان می‌آورد.
طبق معمول، هرگونه حادثه‌ی تروریستی و انتحاری که در کشور به‌وقوع می‌پیوست، بلافاصله ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی امارت اسلامی طالبان مسئولیت چنین حملاتی را به عهده می‌گرفت و با استفاده از جو تبلیغاتی، چنین حملات‌ امارت اسلامی‌شان را سر‌تیتر اخبار و رسانه‌های منطقه و جهان می‌ساختند، ولی در این طرف خط، همواره شاهد بوده‌ایم که تلاش‌هایی به کار گرفته می‌شوند تا طالبان را تبرئه کنند و مقدمات انحراف اذهان عمومی را از طالبان به سوی ناکجا‌آباد‌ها فراهم سازند.
حمله‌ی مرموز چهار مرد مسلح که شب سال نو هوتل پنج‌ستاره‌ی سرینای کابل را در چند‌قدمی ارگ آماج قرار داد و نُه تن از شهروندان داخلی و خارجی را به کام مرگ فرستاد، موجی از چند و چون‌ها‌ را در پیوند به نحوه‌ی این عملیات بر‌انگیخت که اتاق فکر افغانستان آن را منتسب به استخبارات بیرونی و جهانی دانست و حتا اذعان کرد‌ که روح طالبان از این حمله خبر نداشته است. این در‌ حالی است که طالبان بلافاصله مسئولیت حمله را پذیرفتند، ولی تصاویر گرفته شده توسط دوربین‌‌های مداربسته‌ که توسط ریاست امنیت ملی به دست نشر سپرده شد، نشان می‌دهد؛ آن‌چه شب نوروز در این هوتل اتفاق افتاد‌ه است، با ادعای طالبان هم‌خوانی ندارد و این حمله خارج از مرز‌های کشور طرح‌ریزی شده است و می‌توان گفت که موازی با طالبان، حلقات ناپیدایی در پشت پرده‌ی نا‌امنی‌های اخیر فعال‌اند که بی‌شک طالبان نقش عمال جاده‌ صاف‌کن آن‌ها را ایفا‌ می‌کنند.
در حالی‌که ده روز دیگر مردم افغانستان باید به‌پای صندوق‌های رای حاضر شوند و حماسه‌ی حضور را برای احراز سرنوشت آینده‌ی خود‌ به دست خویش رقم زنند، موجی از نا‌امنی‌ها در گوشه و کنار کابل و ولایت‌ها در حال افزایش است، چنان‌چه دیروز مردان مسلح انتحاری در شهر کابل بالای دفتر ساحه‌ای کمیسیون مستقل انتخابات حمله کردند و موازی با این حمله، مردان انتحاری دیگر در شهر اسعد‌آباد ولایت کنر به نمایندگی کابل بانک یورش بردند و شاید تا ده روز دیگر حوادثی را شاهد باشیم که کشور را دست‌خوش تحولات جدیدی سازند که ده روز آیند‌ه پاسخ خواهد گفت، ولی پرسشی که باقی می‌ماند، این است که در پشت پرده‌ی این نا‌امنی‌ها کدام جریان و کدام سازمان استخبارات کدام کشور همسایه و کدام کشور جهانی قرار دارد‌؟ سوالی که در این دوازده سال اخیر همواره چون توپ فوتبال به این و آن پاس داده شد، ولی هیچ‌گاهی اقدامات پیش‌گیرانه در این راستا اتخاذ نشد.
دولت مرکزی افغانستان طبق سنت معمول، پس از رخ‌داد هر حادثه آن را از آدرس استخبارات بیرونی دانست، ولی هیچ‌گاه جرأت آن را به خویش نداد که به عنوان حافظ مال و جان و ناموس شهروندان خویش آن را شطرنجی سازد. بدیهی است که در قضایای بحران‌سازی در کشور، سازمان استخبارات پاکستان، ایران، انگلیس و امریکا در صدر جدول بحران‌آفرینی قرار دارند، ولی اتاق فکر افغانستان هیچ‌گاهی نتوانست انگشت اتهام را به سوی یکی از این‌ها نشانه رود.
موج حملاتی که پس از شروع سال نو در کشور راه‌اندازی شدند، در نفس خویش ظرافت و پیچیدگی‌هایی را پنهان ساخته‌اند که امنیت و انتخابات در کشور را به چالش می‌کشانند‌ و صلح و انتخابات را به حواشی‌ای از ابهام سوق می‌دهند.
وقتی چهار فرد مسلح شش میل تفنگچه و مقداری از مهمات را از فیلتر هوتلی که در نهایت تدابیر امنیتی مدرن قرار دارد، عبور می‌دهد و چون افسانه‌ی امیر ارسلان رومی طلسم قلعه‌ی سنگ‌باران مادر فولاد‌ زره را می‌شکنند و هفت خوان رستم را دور می‌زنند، این روند به‌خوبی می‌رساند که حلقات پیدا و پنهان‌، موازی با طالبان، نبض بحران در کشور را به دست دارند که دولت افغانستان هنوز نتوانسته است از پس آن‌ها در‌بیاید و با توسل به سیاست پنهان‌سازی، افکار عامه را از نفس مسئله دور می‌سازد.
شوربختانه باید پذیرفت که در پس پرده‌ی نا‌امنی‌ها در کشور، در پهلوی فعالیت‌های مستقیم استخبارات بیرونی، عوامل نفوذی این‌ها، طالبان، در متن قدرت چنان ریشه دوانده‌اند که تهدید از درون حاکمیت در حال سر بر‌آوردن است که دولت راهکار جدی برای رهایی از این دام در خویش سراغ ندارد.
اتاق فکر حاکمیت به امید رسیدن به یک مصالحه با طالبان همواره می‌کوشد که با پنهان‌کاری از جنایاتی که این گروه انجام می‌دهند یا وسیله‌ای برای انجام اعمال تروریستی توسط کشور‌های ذی‌نفع در کشور قرار می‌گیرند و به‌نحوی طالبان را تبرئه می‌سازند تا روند صلح در کشور به نتیجه بنشیند، ولی به عواقب مخرب سیاست پنهان‌کاری و فرافکنی علیه کشور‌های همسایه هیچ‌گاهی نیاندیشیده است که در سایه‌ی این تبلیغات موریانه، ترور‌یسم دارد این ساختار را از درون می‌پاشاند و عوامل نفوذی تروریسم و مخالفان در عمق نفوذ این دولت سربازان و مردم را به خاک و خون می‌کشاند، چنان‌چه فاجعه‌ی ولایت کنر که در آن بیست و یک سرباز اردوی ملی کشته شدند، شاهد بر مدعای ماست.
عوامل تشدید نا‌امنی در کشور می‌تواند خاستگاه درونی و بیرونی داشته باشد. از آن‌جایی‌که در آستانه بر‌گزاری انتخابات در شانزدهم ماه جاری قرار داریم، کشور‌هایی که عمق راه‌بردی‌شان را عدم ثبات و نبود یک اقتدار سیاسی در کشور تشکیل می‌دهد، سعی می‌ورزند که نفس روند انتخابات را در سایه‌ی چنین حملاتی به چالش گیرند و جغرافیای مطمئن‌تری را در پشت جبهه برای‌شان دست و پا کنند که دولت مرکزی کشور همو‌اره به این طرف سکه پرداخته است، ولی سناریوی فرافکنانه در پیوند با بحران‌آفرینی کشور‌های ذی‌نفع در قضایای کشور، دلیلی بر‌این نخواهد بود که روی دیگر سکه که طالبان و نیرو‌های نفوذی‌شان ساختار دولت را تسخیر کرده‌اند و مستقیما ‌یا به اشاره‌ی اربابان خارجی‌شان نفس امنیت و آرامش روانی و فیزیکی شهروندان را نشانه رفته‌اند و هر روزی در گوشه و کنار این کشور ارعاب می‌آفرینند و فاجعه خلق می‌کنند، نا‌دیده گرفت. سیاستی که دولت و مردم ما تاوان بزرگی برای آن پرداخته‌اند، ولی دولت هنوز هم روی این قمار که باخت حتمی را در پی دارد، حساب باز کرده است در یک کلام، تا شورشگر و ارهابی در گفتمان سیاسی‌مان به عنوان برادر ناراضی تعریف می‌شود، همین آش و همین کاسه را خواهیم داشت.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *