«عکس آمر صاحب، فرمانده رازق، مارشال فهیم و … را بگیرید، دانه به ۲۰ افغانی.» این صدای جعفرعلی۵۶ ساله است که در هیاهوی انبوه شهر میپیچد.
جعفرعلی هر صبح مجموعهای از عکسها و پوسترهایش را از کوچهی تیمورشاهی در «مندوی شهر کابل» خریداری و در سرمای پنج درجه سانتیگراد زیر صفر، روی پیادهروی پلباغعمومی در نزدیکی وزارتخانهی اطلاعات و فرهنگ کشور پهن می کند. در این گالری روی خیابان، مجموعهی عکسهایی از چهرههای تاثیرگذار افغانستان کنار هم چیده شده است، از آخرین رییسجمهور چپگرای افغانستان، تا رهبران جهادی، فرماندهان دوران جنگهای داخلی و جنگهای پسا 2001.
کمی آنسوتر، میلاد ۱۳ساله نیز مصروف پهن کردن مجموعهی عکسها و پوسترها است. در بحبوحهی چنیش این عکسها، مرد میانسالی از او، یک عکس تلفیقشده از جنرال عبدالرازق اچکزی، فرمانده پیشین پولیس ولایت قندهار و احمدشاه مسعود، از فرماندهان دوران جهاد را به ۲۰ افغانی میخرد؛ پولی که به گفتهی میلاد، صرف پنج افغانی برایش سود دارد.
به گفتهی جعفرعلی و میلاد، مشتریان آنان بیشتر عکسهایی از فرماندهان قومی ـ جهادی و فرماندهان کشتهشدهی ضد طالبان را میخرند.
رفیعالله، راننده در شهر کابل بر شیشهی عقبی موترش عکسی از جنرال عبدالرازق اچکزی و احمدشاه مسعود را با نوشتهی «بگردم تمام جهان، نیابم مانند شما شیران» نصب کرده است. او میگوید که این عکس را به دلیل «شجاعت» این دو فرمانده در برابر طالبان برگزیده است. مسعود رهبر رفیعاللهِ جوان است و رازق هم نماد یک قهرمان.
پس از عکسهای فرماندهان قومی ـ جهادی، نقشههای سیاسی افغانستان و جهان از پرفروشتری پوسترهای دستفروشان کنار خیابانهای کابل است.
«از مجبوری در خیابانها عکس و پوستر میفروشم»
جعفرعلی باشندهی اصلی ولسوالی خواجهعمری ولایت غزنی است. او تا چهار ماه قبل با خانوادهی چهار نفرهاش در این ولایت زندگی میکردهاند، اما زمانی که این ولسوالی امن در ۲۰ کیلومتری شمال شهر غزنی به دست گروه طالبان سقوط میکند و به تعقیب آن خود شهر غزنی نیز به دست این گروه میافتد، زندگی بر آنان در این ولایت نیز سخت میشود؛ فرزندانش از رفتن به مکتب محروم میشوند و خودش نیز از کاروبار روزمرهاش. سرانجام او تصمیم میگیرد که به همراه یک پسر، یک دختر و خانمش از ولسوالی خواجهعمری به کابل کوچ کنند تا هم فرزندانش از درس محروم نشوند و هم خودش بتواند خرچ خانوادهاش را تأمین کند.
جعفرعلی در غزنی فلزکار بوده و از این طریق، خرچ و مصارف خانوادهاش را تأمین میکرده است. به قول خود او، با این کارش «زندگی او در خواجهعمری به مرادش بوده است». او اکنون با دو فرزند و خانمش در ناحیهی سوم شهر کابل زندگی میکنند: «من با پول اندکی که در دست داشتم، مجبور به فروش عکس و پوستر در سرکها شدم. اکنون هم وضعیت زندگیام، خوب است. با همین کار شب و روزم را میگذرانم.»
وضعیت فروش عکسها و پوسترها در کابل بیشتر جنبهی مذهبی ـ قومی دارد. چندین عکس تلفیقشدهی شخصیتهای متناقض از قوم و تیپهای عقیدتی مخلتف در یک کادر، در میان مجموعهی عکسها و پوسترهای جعفرعلی دیده میشود. او تلفیقی این عکسها را، تهییج مشتریان برای خرید عکس میداند و میگوید که او از شخصیتهای این عکسها چیز بیشتری نمیداند، ولی صرف میداند که «عکس جنرال عبدالرازق اچکزی با احمدشاه مسعود، داکتر نجیبالله، عبدالرب رسول سیاف و …» برای مشتریانش جذابیت بیشتری دارد و این روزها هم که عکسهای جنرال رازق جذابیت بیشتر از همه دارد. در کنار عکس این افراد، مشتریان بیشتری جلب میکند.
عاید ۲۰۰ افغانی برای خرج خانوادهی شش نفری
میلاد به همراه خانوادهاش چهار سال پیش از ولایت پروان به کابل آمدهاند. او با خانوادهی شش نفریاش اکنون در ناحیهی نهم این شهر زندگی میکنند. پدر او حدود یکونیم سال پیش فلج شده است و او دومین پسر بزرگ خانوادهاش میباشد. به گفتهی میلاد، از فروش عکس و پوستر در جادهها، به طور اوسط در روز ۲۰۰ افغانی درامد دارد: «من این پولی را که کار میکنم، مقداری از آن را در خانه میبرم تا از آن، در خرج و خوراک خانوادهام استفاده شود. در زمستان مصارف زیاد است و کار کم. با این کار به سختی میشود که خرج خانه را تأمین کرد.»
میلاد دانشآموز صنف ششم است. او پیش از چاشت برای چهار ساعت در مکتب میرود و پس از آن تا ناوقت شام، در حوالی شهرنو کابل، عکس و پوستر میفروشد. او میگوید که این کار منفعت چندانی ندارد و توجه مردم به عکس کمتر است. به گفتهی میلاد، بازار فروش عکسها و پوسترها در بازار، بیشتر مناسبتی است. به طور نمونه، از این به بعد فروش تقویم سال ۱۳۹۸ خورشیدی، بیشترین بازار را دارد. این روزها در بازار کابل عکسهای تلفیقشدهی جنرال رازق، مسعود و سیاف، بیشترین فروش در شهر کابل را دارد.
رومل، یک فروشندهی تابلو در شهر کابل نیز میگوید که پوستر و عکسها، مشتری ثابتی ندارد و بیشتر مناسبتی است: «ما که بیشتر تابلوهای برقی، شبکهکاری و قالیچهای میفروشیم، برای ما عکسهای رهبران مناسبتی است. مثلا در نزدیکی سالروز استقلال افغانستان عکس امانالله خان فروش بیشتر دارد و در نزدیکی سالروز کشتهشدن احمدشاه مسعود، از خود او و همسنگرانش فروش دارد. اما تابلو و قالیچههای منظرهای و آیاتی از قرآن کریم و گلها فروش ثابتی دارد؛ به خصوص آنهایی که روی بخمل نقاشی و روی قالیچهها بافته شده باشد.»