- گاردین ـ ربکا راتکلیف
شفیقه به دقت از خواهرزادهی شش ماههاش مراقبت میکند. پاهای لاغر و رنگپریدهی مریم از درون تکهای که در آن پیچیده شده است، بیرون زده است. وقتی او را دو هفته پیش به شفاخانه رساندند، به سختی میتوانست نفس بکشد. بدنش به خاطر سوء تغذیه ورم کرده و لب و انگشتش رنگ آبی به خود گرفته بودند.
حدود 24 کودک در بخش سوء تغذیهی شفاخانه کودکان مفلح در حومهی شهر هرات در غرب افغانستان تحت درمان قرار دارند. اطراف تختهای بیمارستان را مادران و خالههای این کودکان گرفتهاند. برخی از این کودکان تازه به دنیا آمدهاند.
بدترین خشکسالی یک دههی اخیر، درگیری طولانی و فقر خانوادهها را در سراسر افغانستان در تنگنا قرار داده است. حدود 13.5 میلیون نفر، یعنی 6 میلیون بیشتر از سال 2017، به شدت از لحاظ غذایی در وضعیت خطرناک به سر میبرند. این به آن معناست که آنها در حال حاضر با کمتر از یک وعده غذا در روز به زندگی خود ادامه میدهند.
توبی لنزر، معاون نمایندهی ویژهی سازمان ملل متحد در افغانستان میگوید: «به جز یمن، این بالاترین رقم در جهان است.» حدود 3.6 میلیون نفر در سرحد قحطی و گرسنگی کامل قرار دارند. سیلاب در بسیاری از مناطق، بیچارگی این خانوادهها را دو برابر کرده است.
درحالیکه مذاکرات صلح میان ایالات متحده و طالبان ادامه دارد و خروج احتمالی نیروهای امریکایی نزدیک میشود، درخواست سازمان ملل متحد از اهداکنندگان برای کمک به افغانستان ـ که هدف آن برای سال جاری 612 میلیون دالر است ـ فقط 11 درصد برآورده شده است.
آدل خدر، نمایندهی یونیسف در افغانستان هشدار میدهد که بدون حمایت اهداکنندگان خارجی، افغانستان با «فاجعهی انسانی فراتر از آنچه که میتوان توصیف کرد، مواجه خواهد شد.» او میگوید که با این وضعیت، فروپاشی و درهمشکستن این کشور بعید نیست: «وضعیت آشفته خواهد شد که میتواند باعث ناامنی نهتنها در اینجا بلکه شاید در جاهای دیگر شود.»
در بیرون شفاخانه مفلح، ردیف خیمهها تا فاصلهی دور به چشم میآید. این منطقه یکی از چندین منطقهای است که خانوادههای فراری از خشکسالی در آن پناه گرفتهاند. برخی از این خانوادهها در خیمههای سفید که از سوی سازمان ملل اهدا شده به سر میبرند و بعضی دیگر از تکهپارههای لباس و چوب، سرپناهی برای خود ساختهاند.
منتقدان میگویند که واکنش به خشکسالی جاری در افغانستان ناچیز بوده و نتوانسته به مردم کمک کند که در خانههایشان بمانند. زنگ خطر بار اول در خزان سال 2017 از سوی چندین سازمان فعال در افغانستان از جمله «World Vision» به صدا درآمد، اما تا آپریل سال 2018 دولت اعلام خشکسالی نکرد. حدود 260 هزار نفر در مناطق شمال و غرب افغانستان مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.
تازهواردها که حضورشان در هرات به لحاظ سیاسی حساس است، در چندین منطقه پخش شدهاند. این کار ارائهی خدمات را برای سازمانهای کمکرسان دشوارتر کرده است. ناامنی و کمبود بوجه مانع دسترسی به مناطق آسیبدیده از خشکسالی که در آن هنوز میلیونها نفر زندگی میکنند، شده است.
رحیمه لکزی و خانوادهاش چهار ماه پیش روستایشان را در ولسوالی مقر ولایت بادغیس ترک کردند. تقریبا تمام مواشی این خانواده از بین رفته بود. هیچ پولی برای کرایه موتر وجود نداشت و این خانواده برای هشت روز تمام با دو الاغ راه ناهموار منتهی به هرات را پیمودند.
لکزی 22 ساله درحالیکه داخل یک کلینیک سیار ـ که از سوی World Vision گردانده میشود ـ نشسته، دختر کوچکش را در آغوش دارد. رحیمه 11 ماهه درون پارچهی پشمی سرخرنگی پیچیده شده و روسری با همان رنگ زیر چانهاش بسته شده است.
اندازهگیری دور بازوی او ـ که فقط 11.2 سانتیمتر است ـ نشان میدهد که او دچار سوء تغذیه حاد است. کلینیک به رحیمه خمیر بادام زمینی داد تا به صورت خوراکی به دخترش بدهد و از او خواست تا هفتهی بعد دوباره مراجعه کند.
رحیمه میگوید که خانوادهاش هنوز خیمهی مناسبی برای گذراندن شب دریافت نکردهاند و به سختی از عهدهی تهیه غذا برای دو فرزند خانواده بر میآیند. او میگوید که شوهرش هر کار روزانهای را که بتواند انجام میدهد اما کار بسیار اندک است.
تورپیکی 35 ساله از ولایت بادغیس پیش از اینکه با خانوادهاش از روستایشان فرار کند، تمام 50 گوسفند و سه گاو خود را در نتیجهی خشکسالی از دست داده است. او میگوید: «فقط چند نفر [در روستا] باقی ماندهاند.» او کمکهای خیریهی نقدی دریافت کرده است اما بدهکار بودن به همسایهها به این معنی است که او نمیتواند همهی آنچه را که دریافت میکند، برای خودش نگهدارد. او میگوید: «نصف آنچه را که دریافت میکنیم به کسانی میدهیم که از آنها قرض گرفته بودیم.» شوهر تورپیکی مانند خانوادهی رحیمه برای یافتن کار به شهر میرود. تورپیکی میگوید: «او اکثرا بیکار است.»
هرات یکی از شهرهای پررونق و امن افغانستان است، اما رقابت برای کار روزانه ـ که دستمزد آن حدود پنج دالر در روز است ـ دشوار است. غذا در بازارها فراوان است اما خانوادههای بسیاری ـ هم خانوادههای محلی و هم کسانی که از خشکسالی فرار کردهاند ـ توان خرید ندارند.
شفیقه از ولسوالی شیندند ولایت هرات است؛ منطقهای که گرفتار خشونت بوده است. مادر مریم دو روز پس از زایمان درگذشت و مراقبت از نوزادش را به عهدهی شفیقه گذاشت. خانوادهی وی درآمد پایدار ندارد، زیرا شوهر شفیقه نمیتواند کار کند. شفیقه میگوید پیش از اینکه مریم را به شفاخانه بیاورد به خیرات و کمک همسایهها متکی بود: «از این خانه به آن خانه برای یافتن شیر رفتم.»
داکتر شکیب پوپل از World Vision Afghanistan که بخش سوء تغذیه شفاخانه مفلح را حمایت میکند، میگوید که اثرات سوء تغذیه روی کودکان دو ساله و کمتر از آن غیرقابل جبران است: «مغز کودک را تحت تاثیر میگیرد و تمام عواقب آن تا یک عمر باقی خواهند ماند.»
پوپل میگوید که نوزادان اغلب باید 45 روز در بخش سوء تغذیه بستری شوند، اما مادران نمیتوانند برای چنین مدت طولانی از خانوادههایشان دور باشند.
زنی که تخت نوزادش کنار تخت مریم است میگوید: «من به آنها التماس میکنم که مرا مرخص کنند.» پاهای کودک سه ماهه وی هنوز ورم دارند، اما هشت کودک دیگرش در خانه تنها ماندهاند.
خانوادههایی که آواره شدهاند با بزرگترین مانع مراقبتهای بهداشتی روبرو اند: بر علاوه تبعیض علیه تازهواردان، بسیاری از آنها به حدی در یافتن پناهگاه با چالش مواجه اند که نمیتوانند برای معاینه به کلینیک یا مرکز بهداشتی مراجعه کنند.
فقط شش هفته میشود که تورپیکی خیمهی مناسب دریافت کرده است. سیلاب در سایر مناطق هرات و هشت ولایت دیگر از جمله فراه و کندهار، پناهگاههایی را که توسط خانوادههای آواره استفاده میشدند، نابود کرده است. زلاتان میلیسیچ، رییس برنامهی جهانی غذا از سوی سازمان ملل در افغانستان میگوید: «حدود 15 هزار خانواده که بسیاری از آنها قبلا از خشکسالی متاثر شده بودند، با سیلاب مواجه شدهاند و برنامهی جهانی غذا و همکاران این برنامه سعی دارند تا غذا و نیازهای فوری آنها را پوشش دهند.»
توبی لنزر میگوید که قبولکردن و پاسخدادن به بحرانهای طبیعی که آهسته آغاز میشود، مانند خشکسالی معمولا زمانگیر است. او میگوید قضاوت دربارهی اینکه پاسخ به این بحران آهسته بوده یا خیر دشوار و بیربط است: «این تا حدی شبیه شمارش تعداد مردگان پس از زلزله است که مهم نیست ما به بازماندگان رسیدگی میکنیم.»
او با افزودن اینکه 4.5 میلیون نفر در سال گذشته از کمک غذایی بهرهمند شدهاند، میگوید: «طی 9 ماه گذشته ما با منابع محدودی که در اختیار داریم، هر کاری را که در توان داشتهایم انجام دادهایم.» با اینکه شرایط خانوادههای آواره شدیدا وخیم است، اما میلیونها نفر دیگر هنوز در مناطق آسیبدیده از خشکسالی به سر میبرند.
انتظار میرود تاثیرات خشکسالی فروکش کند. اما تخریب زمین که ناشی از دههها جنگ، استفاده بیش از حد از منابع طبیعی و تغییرات آب و هوایی است، به این معناست که بارانهای اخیر ناکافی است. در عوض، این بارانها خطر سیلاب را افزایش داده است.
راجندرا آریل، نمایندهی سازمان غذا و زراعت سازمان ملل متحد در افغانستان که با وزارت زراعت این کشور برای بازگرداندن جنگلات و علفزارها کار میکند، میگوید: «وقتی جنگلات و علفزارها تخریب شوند، سطح زمین فرسوده میشود. این به آن معناست که وقتی روی این زمین که علف و ریشه نباتات را در خود ندارد، باران ببارد، آنگونه که باید زمین نفع نمیبرد» و باران به سیل تبدیل میشود.
خشکسالی طی یکونیم دههی گذشته بیشتر و جدیتر شده است. به احتمال زیاد این روند ادامه خواهد یافت و باعث بحران غذایی، آوارگی تعداد زیادی از مردم و افزایش این خطر که منازعات بر سر آب تنشهای قومی موجود را افزایش خواهد داد، خواهد شد.
بسیاری از کسانی که به هرات پناه آوردهاند، نمیخواهند به خانه برگردند. رحیمه میگوید: «حتا اگر سال جاری سال خوبی باشد [به خاطر بارانها] ما در آنجا [خانه] چیزی نداریم.»
شفیقه دو هفته دیگر نیز در شفاخانه خواهد ماند و بعد از آن نزد فرزندانش در شیندند بازخواهد گشت. او میگوید: «از دیگران شنیدهام که دولت میخواهد با طالبان صلح کند. امیدوارم صلح به ولسوالی ما بیاید.»
شفیقه میگوید که فرزندانش به این جنگ عادت کردهاند: «ما در زیرزمینی پناهگاهی داریم [که موقع درگیری] در آن پناه میگیریم… یک بار ما تمام شب را در آنجا گذراندیم. وقتی آنها [کودکان] صدای شلیک را میشنوند، میآیند و به من میچسبند.»