خبرنگار ناراضی

هادی دریابی
انتخابات آن‌قدر تأثیر فوق‌العاده بر زندگی مردم دارد که خیلی وقت‌ها حیران می‌مانیم چه کار کنیم. امروز که به لطف روزگار، شاهد یکی از تأثیرات هیجان‌انگیز و غیرت‌پرور انتخابات بودم، نزدیک بود بی‌چاره شوم. مینی‌بوس‌های سمت برچی مسافران‌شان را به نرخ کچالو سوار می‌کنند. این کچالو‌سواری‌ها از دو جهت موجه اند! در قدم اول، ارزان است و مسافر زیاد. در قدم دوم، خوب می‌کنند! خوش ندارین، سوار نشوین! البته من از تنها چیزی که این اواخر قرار است متنفر شوم، همین توجیه کردن است؛ به چند دلیل: اول، خدمت‌تان عرض کنم که‌ جوانی که فیس‌بوک داشته باشد، پوهنتون خوانده باشد، افغان باشد، در دین مبارک اسلام داخل باشد، غیرت داشته باشد و دنبال کار در ادارات دولتی باشد، آیا شرم نیست که انگلیسی یاد نداشته باشد؟ دوم، امروز دیدم. آن‌چه را بنده دیده‌ام، خدا کند که از نظر شرعی اشکال نداشته باشد. خدمت‌تان چطوری عرض کنم، وقتی جوانی داخل مینی‌بوس، دست به باسنِ خانم‌ نسبتاً جوانی می‌کشد و هنگامی که قرار است غایله برپا شود و خانم رو می‌چرخاند به سمت جوان، جوان یک‌دفعه از احتمال رفتن انتخابات به دور دوم با رفیقش شروع به سخن‌خوانی می‌کند و چند فرضیه‌ هم استخراج می‌کند؛ مثلاً می‌گوید که کاکایم با عمرالله صالح رفیق است و عمرالله صالح دیشب خانه‌ی کاکایم‌شان بود و می‌گفت که در دور بعدی، کرزی از عبدالله حمایت خواهد کرد. رفیقش که از اصل قضیه بی‌خبر است، شروع می‌کند به آرزو کردن! آرزو می‌کند که ای‌کاش مردم هوشیار شوند و در دور دوم به امین ارسلا رای بدهد! خانم وقتی می‌بیند کنارش جوانی شدیداً سیاسی ایستاده، به خودش شک می‌کند! بدون این‌که چیزی بگوید، دوباره، اما کمی کنده‌تر می‌ایستد! سوم، ما که هیچ‌وقت مینی‌بوس را تا آخر ایستگاه سوار نمی‌شویم؛ پل سرخ پیاده شدم و نتوانستم ادامه‌ی بحث‌های سیاسی را با حاشیه‌ی چیزش دنبال کنم! از همین خاطر، قرار است از توجیه کردن متنفر شوم. چهارم، بابا وقتی رییس کمیسیون پیش‌بینی‌های انتخاباتی گفته، شک دارد که انتخابات شورای ولایتی در دور اول برنده داشته باشد، وزارت داخله باید اتومات برای دور دوم در هرات و قندهار و سایر ولایات، به‌شمول سیلاب‌گاه‌های اخیر، آمادگی بگیرد. این وظیفه‌اش است، پس چرا هر روز بیانیه صادر می‌کند که اگر انتخابات به دور دوم برود، امنیت را تضمین می‌کنیم؟ آیا حساب کردید که هر بیانیه صادر کردن چند مبلغ را صرف می‌کند؟ همین به دور دوم رفتن انتخابات ریاست جمهوری یک رقم برای مردم قطعی شده که از همین حالا شکل‌گیری‌ها برای بند و بست‌های کمپاینی شروع شده‌اند. دیروز یکی از دوستانم زنگ زد و گفت که 61 نهاد مدنی از سمت غرب کابل گردهم آمده و قرار است از فلان نامزد اعلام حمایت کنند! می‌بینید که حرف اول را انتخابات می‌زند، نه دلایل بنده از نفرتم نسبت به توجیه کردن! حالا اگر مردید، یا زنید، به من گیر ندهید که چرا انتخابات شورای ولایتی و ریاست جمهوری را گفتم به دور دوم می‌رود؛ خوب برادر من، تو که میدانی انتخابات شورای ولایتی به دور دوم نمی‌رود. چرا می‌دانی؟ حتماً یک توجیه داری که می‌دانی! و الا به عقل آدم برابر نمی‌آید که همین‌طوری بدانی! یعنی از خبرها شنیده باشی یا در کتاب خوانده باشی! حتماً یک چیز دیگر است دیگر!
خوب، تا این‌جای کار دوچیز مطرح شد؛ اول که تأثیر انتخابات را بر زندگی مردم بررسی همه‌جامعه کردم، دوم هم که مثل دختران دانش‌مند فیس‌بوکی که هر روز برای آدم‌ درخواست دوستی می‌فرستند، ابراز خصوصیت کردم! از همین حالا گفته باشم که بنده یک سی‌وی مفصل با یک خریطه‌ قروت وطنی که ترکیب آردی‌اش خیلی کم است، برای هر وزارتی که به بنده نیاز داشته باشد، آماده کرده‌ام و این اعلان تا یک هفته‌ی دیگر اعتبار دارد. اگر وزارت‌خانه‌ها مثل کمیته‌ی استقرار حوادث طبیعی تنبلی کردند و نتوانستند طی مدت معیینه مرا استخدام کنند، آن‌گاه از قروت خبری نخواهد بود!
بر پدر خر را لعنت! یازده روز از تجمع اعتراضی مهاجران افغان در ترکیه می‌گذرد، اما کمیته‌ی مبارزه با مهاجران افغانستان که همان وزارت‌های خارجه و مهاجران باشند، گفته‌اند، ما خبر نداریم! بابا مگر در ترکیب بدن شما از چه استفاده شده که این‌قدر قدرت جذب و درکش پایین است؟ من که جز استخوان و چند توته گوشت در بدن ندارم، خبر شده‌ام، آن‌گاه شما که کروات‌تان سرخ و دراز است، چرا خبر ندارید؟! این هم خبر خوش دیگر در کنار فاجعه‌ی انسانی سیلاب‌های شمال و غرب کشور!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *