خبرنگار ناراضی

هادی دریابی
نتایج ابتدایی انتخابات در حالی اعلام شد که من در فیس‌بوک 10 درخواست بازی کردن «کندی‌ کرش» از سوی رفقا داشتم. یک دختر نیمه‌سکس به نام «‌مای نیم ایز گراس بی‌بی، آی اِم هپی تو بی فریند ویت یو، پلیز فالو می اِن مای سپیشیل ایمیل آدرس!» پیام رفاقت داده بود! خیلی از دوستان استاتوس‌های عاشقانه نوشته بودند و از لطف بهار و رنج خمار باغ نوشته بودند. تلویزیون طلوع به من افتخار می‌کرد که بیننده‌ی گزارش مستقیم و غیر‌مستقیم از استدیوی خبری‌شان بودم. با کرزی ارتباط ندارم که بفهمم او در چه حالی بود، لذا اگر بنویسم که کرزی در همان لحظه «کندی کرش» بازی می‌کرده، ممکن است خیلی بد باشد! یکی می‌گفت، استاد عطا محمد نور در طول این مدت خیلی خوب بازی کرده و حالا یکی از قدرت‌مندترین افراد افغانستان است، دیگری می‌گفت که کریم خرم آدم‌ شایسته‌‌ای است، چون اگر هر‌کس‌ دیگری بود، تا حالا نمی‌توانست وزن خویش را حفظ کند! به حضرت ایوب قسم که من هیچ‌کدام این افراد را از نزدیک ندیده‌ام! فقط دوستان اند که لطف می‌فرمایند و در مورد کیفیت صحت آقای نورستانی در لحظات پیش و پس اعلام نتایج ابتدایی سخن می‌گویند. البته یکی از دلایل شکست دموکراسی در افغانستان همین مسئله است. خوب ما به جای این‌که بیاییم گرد یک میز بنشینیم و در حالی که قلیون می‌کشیم، به فرصت‌هایی که هرکدام از شخصیت‌های ملی در این ده –دوازده سال خلق کرده‌اند، صحبت کنیم، در فیس‌بوک به هم‌دیگر پیام می‌دهیم که والله مارشال در یک مقطع بسیار حساس وفات نمود. می‌چسبیم به این‌که آقای نورستانی در کجا تحصیل کرده است؟ فعلاً چقدر سرمایه دارد؟ آیا بعد از انتخابات به زیارت بیت‌الله شریف خواهد رفت یا خیر؟ به این می‌چسبیم که ممکن یک هفته‌ی دیگر، کابل میزبان جلسات اضطراری باشد و مهمان‌ها، حتا از کشور دوست و همسایه‌ی ما تشریف بیاورند. به‌جای این‌که نقاط مشترک و منافات قومی را به بحث بنشینیم، به این فکر می‌کنیم که اگر در دور دوم‌ عبدالله عبدالله بتواند یک رقمی گور انجینیر محمد خان را بکند و از برادران پشتون، یکی دیگری را به معاونت اول برگزیند، به صورت قطع برنده خواهد بود! دقیقاً به همین خاطر است که در این کشور دموکراسی نتیجه نمی‌دهد! البته آن‌چه را به صورت قطع می‌توان حکم کرد، این است که خدا کند دور دوم انتخابات، برای خیلی‌ها دور اول باشد! مثلاً خیلی‌ها که فکر می‌کردند قطب‌الدین هلال رییس جمهور خواهد شد و در عین زمان، از طرف‌داران سرسخت د‌کتر عبدالله بوده و چون فکر می‌کرده هلال پیش از پیش، حکم مقرری خویش را از واشنگتن به دست آورده و رفتن به انتخابات و رای دادن به د‌کتر عبدالله به زحمتش نمی‌ارزد، این دور با کمال افتخار به پای صندوق رای بیایند و رای بدهند! خوب چطور توقع داشته باشیم که دموکراسی در این کشور نتیجه بدهد؟! اصلاً من اگر جای دموکراسی بودم، نتیجه چه، که‌ به نثار احمد بهاوی قسم(!) که هیچ‌چیزی نمی‌دادم! می‌گذاشتم که همین مردم خودشان هرچه خواستند، بدهند! اصلاً اگر نخواستند، ندهند! طبق اعلانات میان‌برنامه‌‌ای پروگرام اعلانات بازرگانی تلویزیون‌ها، یوسف نورستانی عرض کرد که فکر می‌کند انتخابات به دور دوم برود و به نظر من، این یعنی یک احتیاط! یعنی هنوز چیزهایی هستند که تصمیم افشا شدنش اعلام نشده، ورنه یوسف نورستانی، تازه از شفاخانه‌ی علی‌آباد فارغ نشده که حدس بزند! ما که حدس می‌زنیم، خیلی نمی‌تواند حدس باشد؛ مثلاً من قبلاً حدس می‌زدم که پیش از اعلام نتایج ابتدایی انتخابات، یوسف نورستانی سکته کند، اما نکرد! اما اگر یوسف نورستانی حدس بزند که ممکن از سوی بعضی‌ کریم‌ها ترور شود، خیلی بعید از اتفاق نیست!
به نظر شما، من‌ در بالا چطور کارشناسی کردم؟ پیش از این‌که جملات بعدی را بخوانید، خواهش می‌کنم در مورد من قضاوت کنید. در فکر این نباشید که قضاوت شما خوب است یا بد! این کارشناسی امروز بنده، حاصل حدوداً نیم ساعت اندیشیدن در دست‌شویی است. دیروز خیلی روز بدی بود! اصلاً نمی‌توانستم بدانم که چه بنویسم. اما خدا همان هیتلر فاشیست را خیر بدهد که گفته بود، «اگر راستش را بگویم، نصف سیاست‌های دنیا در تشناب شکل می‌گیرند! خیلی از تصمیم‌های سیاسی و قماری، در تشناب ظهور می‌کنند! من اکثر نقشه‌های جنگ را در تشناب کشیده‌ام. پس تشناب را محترم بدارید تا سربلند باشید!»‌ من هم رفتم و یک کارشناسی کردم با اجازه! اگر حالا در مورد کارشناسی‌ام قضاوت کنید، بدانید که از جمله‌ی نامردان روزگارید!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *