دیدار نخستوزیر پاکستان با دونالد ترامپ رییسجمهور امریکا از دید مردم افغانستان مهم است. دلیل این اهمیت دو چیز است: ترس و امید؛ زیرا رویکار هرچه باشد، آجندای پشت پردهی این سفر، روند صلح افغانستان است. امریکا برای پایان جنگ 18 سالهی افغانستان بدون شک به همکاری پاکستان نیاز دارد. به عبارت دیگر جنگ و صلح افغانستان در گرو پاکستان است. هدف از این سفر نیز در رسانههای بینالمللی فشارآوردن به پاکستان در جهت کمک به روند صلح افغانستان و سرکوب دهشتافگنان در خاک این کشور گفته شده است.
از طرفی، پاکستان بهدنبال ترمیم روابط خود با آمریکا است. روابط دو کشور در زمان ریاستجمهوری ترامپ به پایینترین حد خود رسید. ترامپ برخلاف اسلاف خود، بارها و بهصورت مستقیم پاکستان را متهم به همکاری با تروریزم و پناهدادن به گروههای دهشتافگنی کرد. این مواجههی امریکا با پاکستان برای اسلامآباد سنگین تمام شد. برای اولینبار در حدود 5 سال گذشته پاکستان بهعنوان کشور حامی تروریزم معرفی شد و زیر تهدیدهای سیاسی-اقتصادی امریکا بهشدت منزوی شد. امریکا به دلایل سیاسی-انتخاباتی ناگزیر است به جنگ 18 سالهی طالبان درافغانستان پایان دهد. بدون شک مقامهای امریکایی از ناگزیری پاکستان استفاده خواهند کرد؛ زیرا برای مقامهای آمریکایی روشن است که روند صلح افغانستان بدون همکاری پاکستان ممکن نیست. در افغانستان نیز باور عموم بر این است که پناهگاههای امن مخالفین مسلح در پاکستان است و میدان جنگ آنها افغانستان است. بر سر این نوع نگاه در افغانستان توافق نظر وجود دارد. هم مردم افغانستان و هم دولت و حناحهای سیاسی بر این نظرند که نظر جنگ در افغانستان از سوی پاکستان «تحمیل» شده است. دلیلی که مردم افغانستان امیدوارند سفر عمران خان به امریکا روند صلح افغانستان را بهبود بخشد، همین است.
اما این سفر چند نگرانی و ترس را نیز به همراه دارد: یک، پاکستان در پی وقتکشی است. این کشور میخواهد با وقتکشی هم فشارهای سیاسی-اقتصادی امریکا را دور بزند و هم میخواهد طالبان را بهعنوان یک اهرم فشار بر افغانستان و عمق راهبردهای استراتژیک خود، از دست ندهد. مقامهای پاکستانی هنوز با اسناد و شواهد بسیار روشن نپذیرفتهاند که خاکش پناهگاه طالبان است. به همین دلیل تا جایی که ممکن است از پذیرش آن خود داری خواهدکرد. ادبیات سیاسی پاکستان بسیار سنجیدهشده است. در شرایطی که امکان توافق امریکا و آغاز مذاکرات بینالافغانی بسیار زیاد است، طالبان نقش خود را بسیار کمرنگ جلوه میدهد. اینکشور میگوید، در این روند فقط نقش تسهیلکننده را دارد. پاکستان در پی دو هدف است. یکی درپی وقتکشی است و دوم پاکستان تلاش میکند که به این بهانه وجههی خود را دوبارهسازی کند. دو، افغانستان غایب ایننشست است. هر نوع مذاکره در مورد افغانستان باید با حضور افغانستان انجام شود. پاکستان در پی این است که همچنان نقش تعیین خود را در ساختار سیاسی افغانستان حفظ کند. طالبان در چانهزنی دپلماتیک دست بالایی دارد. امریکا نباید دوباره افغانستان را بهدست پاکستان بسپارد. باری این اشتباه در گذشته تکرار شد و تجربهی سیاهی بود که هنوز آسیبهای آن ادامه دارد.
انتظار مردم افغانستان این است که امریکا از پاکستان در سفر نخستوزیر این کشور بهصورت روشن بخواهد که نقش سازنده در روند صلح افغانستان بازی کند. بازی مبهم و دوگانهی پاکستان در چنین شرایطی نه سود امریکا است و نه به فایده افغانستان.
باور ما این است که صلح افغانستان فقط با یک چیز تأمین میشود و آن هم تمکین به خواست مردم افغانستان است. در غیر اینصورت تکرار دور باطل است. پاکستان قادر بوده پیش از این نه یکبار، بلکه بارها روند صلح افغانستان را از مسیر درست آن خارج و طرفهای دخیل را سر درگم کنند. مردم افغانستان، به عقب برنمیگردند. ارادهی جدی مردم افغانستان برای دوام راهی که در هجده سال گذشته طی کردهاند و امتناع از برگشت به گذشتهی سیاه و بدنام دورهی امارت اسلامی، ارادهی جمعی و عمومی و پاسداری از نظام سیاسی «جمهوری اسلامی» و دستآوردهای آن است. مردم افغانستان نظام سیاسی مردمسالار میخواهند؛ از حقوق زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی حمایت میکنند؛ به توسعهی سیاسی، اقتصادی و مدنی در سایهی «جمهوری اسلامی» بهعنوان اهداف ملی میاندیشند؛ رسانههای آزاد و فضای سیاسی و اجتماعی باز میخواهند.