عیسا قلندر
از روزی که جواز کمپین از طرف قانون انتخابات افغانستان صادر شد، شما نامزدان محترم یکی پس از دیگر پاچه بر زدید، ژست اسپیشل فورسهای امریکا، روسیه، بریتانیا و چین را گرفتید، با صدای بلند خطاب به ما گفتید که خوشبختی افغانستان در گرو پیروزی تیم شماست. البته به استثنای زلمی رسول که از همان اول برای کناررفتن به نفع آقای غنی کاندیدا شده بود و قرار گفتههای تاییدناشده، پول خوبی هم از این بابت بالا کشیده است. چشم بخیل کور! نوش جانش. روزی مرتیکه هم باید از یک جایی بیاید دیگه.
من یکی به توانایی هیچ کدامتان شک ندارم. هر کدام شما بسیار بیشتر از آنچه میگویید، توانایید. اما چه کار میتوان کرد وقتی در پنجهزار سال گذشته آنقدر شکستهنفسی کردهایم که حالا خجالت میکشیم تمام تواناییهای خود را به نمایش بگذاریم.
من بعد از مطالعات موردی تیمها و ترکیبهای شما دریافتم که اقتصاد افغانستان برخلاف آنچه بانک جهانی گزارش میدهد، بسیار ساده قابل شکوفایی است. کاری ندارد که؛ فقر را کاهش میدهیم، سرمایهگذاری را افزایش دهیم، شغل ایجاد میکنیم، موانع را از بین میبریم، قیمتها را کنترل میکنیم و بازار را آزاد میگذاریم. شرط میبندم چهارسال بعد، با این همه ابتکاری که شما قرار است بعد از پیروزی به خرج بدهید، بانک جهانی از شما قرضدار خواهد بود.
من از برنامههای شما برای امنیت دریافتم که ناامنی افغانستان مهارشدنی است؛ با گروههای تروریستی صلح میکنیم، اگر نشد به زور اردو و امنیت ملی نابودشان میکنیم، با همسایهها آنقدر مهربانی میکنیم که خودبخود خجالت کشیده و از دخالت در امور مملکت ما دست بردارند، دیدید چه فردای آرامی برای این وطن رسم کردهاید؟
اما عرصهی سیاست را کمتر از بخشهای دیگر روشن کردهاید. از لابلای نقشههایتان فهمیده میشود که شما از درگیریهای سیاسی در داخل کشور دست برداشتهاید. شما حالا به میدان فراختر برای بازی ضرورت دارید. اگر بگویم کل منطقه برای شما تنگ است، بیجا نگفتهام. عرصهی بینالملل زیبندهی بازیگران چون شما است. مثلا آقای استاد خلیلی را بدون لنگی بر کرسی ریاست سازمان بینالملل تصور کنید، چه بانکیمونی بیاید. یا اگر میتوانید استاد سیاف را رییس پروژه علمی-تحقیقی ناسا تصور کنید با آن علم بهدردبخورش. اما شما اینها را مشخص نکردهاید. بهگمانم تصمیم دارید بزرگان افغانستان را سورپرایز کنید.
در بخش صنعت که نیازی به برنامهی خیلی خاصی نیست. در حال حاضر هیچ کشوری نمیتواند با شرکتهای نظیر سمسونگ و اپل رقابت کنند. همینطور در بخشهای ترانسپورت و بخشهای دیگر. فقط میماند مسألهی برق که آنهم به فضل خدا زیر بغلمان است. پنج یا ششصد بند آبگردان میزنیم و برق تولید میکنیم. باور کنید این مشکلات حلشدنی است.
در عرصهی محیط زیست هم جهان را به حیرت خواهید انداخت. البته این بخشهای کوچک لیاقت بحثکردن را ندارد، به همین خاطر از آنها میگذریم. اما من از شما گلایهای دارم؛ چرا هیچ کدامتان در تقریبا شصت روز گذشته از منابع تمویل برنامههای شیک و فیشنیتان سخن نگفتهاید. وقتی میگویید برنامه داریم، باید به ما بگویید که برنامهی خویش را از کدام منبع و با چه مبلغی تغذیه میکنید تا به بار بنشیند. شما چه فرقی با بچه مامای من دارید؟ بچه مامای من میگوید که پانزده سال است میخواهد روی صنعت تغییر جنسیت کار کند، ده سال است که قصد ازدواج با سیلینا گومز را دارد، بیست سال است که در صدد تربیهی سگ طالبخور است، هژده سال است که در رویای اخذ دکترایش از دانشگاه هاروارد غرق است و این تازگیها هم تصمیم دارد جورابی تولید کند که تحت هیچ شرایطی و در هیچ کفشی بو نگیرد. اما پولی در بساط ندارد. باز خدا را شکر که با یک موسسهی تقریبا آمریکایی کار میکند و خرج و خوراکش را پیدا میکند.