جانان موسی زی

آن صبوح بشکست و آن پیمانه ریخت

دفتر طالبان در قطر پس از این که لوحه و بیرقش پایین آورده شد، بسته گردید و اعضای این دفتر که نمایندگان با صلاحیت طالبان بودند، معلوم نیست اکنون در کجا به سر می‌برند. به دنبال آن، زمزمه‌هایی در مورد انتقال این دفتر به امارات متحده‌ی عربی روی زبان‌ها افتاد؛ اما تاهنوز از جزئیات آن چیزی در دست نیست. اکنون وزارت خارجه اعلان کرده که افغانستان علاقه‌مند بازگشایی دفتر سیاسی طالبان در عربستان سعودی یا ترکیه می‌باشد. جانان موسی‌زی، سخن‌گوی وزارت خارجه روز گذشته تأکید کرد، در صورتی که این دفتر ایجاد شود، موقف حکومت افغانستان در مذاکره با نمایندگان با‌صلاحیت طالبان همان شرایط قبلی است. قطع رابطه با القاعده، دست کشیدن از جنگ و به زمین گذاشتن اسلحه و پذیرش قانون اساسی از جمله پیش‌شرط‌های حکومت افغانستان در تمام مذاکرات صلح با طالبان در دوسال گذشته بوده است.

دفتر قطر به‌سختی و پس از دوسال تلاش شبانه روزی آمریکا و دولت افغانستان افتتاح شد؛ اما بسیار به‌راحتی و تنها پس از دو هفته دوباره بسته گردید. آمریکا و متحدان اروپایی و عربی‌اش پس از ماه‌ها تلاش و چندین دور مذاکرات پیدا و پنهان با نمایندگان طالبان و پس از تقبل کش و قوس‌های سیاسی فراوان در مناسباتش با دولت افغانستان توانستند دفتر طالبان در قطر را افتتاح و نمایندگان با‌صلاحیت این گروه را به این دفتر حاضر نمایند؛ اما تنها با پایین کردن پرچم و لوحه‌‌ی امارت اسلامی‌ از فراز این دفتر، دفتر قطر دوباره بسته گردید و نمایندگان با‌صلاحیت طالبان در این دفتر دوباره به جاها و پنهان‌گاه‌های نخستین شان برگشتند. این امر نشان می‌دهد که اولا دولت افغانستان و ایالات متحده‌ی آمریکا در مذاکرات صلح چقدر در موضع پایین و ضعیفی قرار دارد و دوم این که چقدر روند مذاکرات صلح شکننده بوده و قول و قرار‌های طالبان و امریکا در روند مذاکرات متزلزل می‌باشد. پروسه‌ی قطر با محوریت بازگشایی دفتر طالبان در دوحه، روندی آمریکایی بود. این پروسه بسیار به‌راحتی ابتکار عمل و مدیریت روند گفت‌وگوهای صلح با طالبان را به دست گرفت و نقش دولت افغانستان و بازی‌گران منطقه‌ای دخیل در این بازی را روز به‌روز به حاشیه‌ها برد. از زمان آغاز بحث دفتر قطر تا افتتاح و دوباره بسته شدن این دفتر، دولت افغانستان هم‌واره با آن مخالفت نمود. کشورهای منطقه نیز هیچ‌گاه به این دفتر و روند مذاکرات قطر با اعتماد و خوش‌بینی نگاه نکردند، بلکه هم دولت افغانستان و هم کشورهای منطقه‌ا‌ی دخیل در بازی جنگ و صلح افغانستان، روند قطر و دست‌آوردهای آن را به عنوان یک ناگزیری تحمیلی از جانب ایالات متحده‌ی امریکا تلقی کردند. افغانستان و کشورهای منطقه چندین‌بار برای مقابله با این دفتر، جبهه‌های منطقه‌ای با محوریت‌های کابل، اسلام‌آباد و ریاض را مطرح کردند؛ اما هیچ‌کدام نتوانستند ابتکار عمل گفت‌وگوهای صلح را از دست آمریکا و قطر به دست گیرند و نقش به حاشیه رانده شده‌ی آن‌ها را از روند گفت‌وگوهای صلح دوباره احیا نمایند.

اکنون با بسته شدن دفتر طالبان در قطر و شکست این روند، دولت افغانستان و کشورهای منطقه تلاش می‌کنند تا روند گفت‌وگوهای صلح را به دست گرفته و اجازه ندهند که بار دیگر آمریکا و قطر، دوباره آن‌ها را از روند گفت‌وگوهای صلح به حاشیه برانند. افغانستان، پاکستان، عربستان سعودی، ترکیه، ایران و حتا روسیه و چین از روند قطر که با رهبری و مدیریت آمریکایی‌ها پیش برود، مخالف می‌باشند و همگی می‌خواهند که دفتر طالبان در یکی از این کشورها ایجاد شود. بسته شدن دفتر طالبان در قطر به معنای بن‌بست یا شکست روند قطر نیز می‌باشد و اکنون برای افغانستان و کشورهای منطقه این فرصت پیش آمده تا ابتکار عمل گفت‌وگوهای صلح را به دست گیرند و نقش پُر‌رنگ خود را در گفت‌وگوهای صلح احیا نمایند. اگر دفتر طالبان در یکی از این دو کشور ایجاد شود، گفت‌وگوهای صلح تغییرات بنیادین خواهد کرد. چون در روند قطر، تمام مذاکرات براساس خواسته‌ها و تمایلات آمریکا پیش می‌رفت و مصلحت کشورهای منطقه در نظر گرفته نمی‌شد؛ اما اگر این روند در اختیار کشورهای منطقه قرار گیرد، حتما شکل گفت‌وگو، اهداف و روند مذاکرات تغییرات بنیادین خواهد کرد. احتمالا خواسته‌ها و شرایط جدیدی از سوی دو طرف مطرح و بن‌بست‌ها یا روزنه‌های تازه‌ای در مسیر گفت‌وگوها خلق می‌شود. اکنون باید منتظر نشست و دید که آیا کشورهای منطقه می‌توانند ابتکار عمل گفت‌وگوهای صلح را از محوریت امریکا و قطر به معادله‌ی منطقه‌ای تغییر دهند یا خیر؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *