نورلان علیایف، پژوهشگر دانشکده مطالعات بینالمللی دانشگاه وارسا
مترجم: سمیعالله مهدی
هفتین مجمع همکاریهای چین و آسیای میانه در 17 و 18 اکتوبر 2019، در شهر نانینگ، ولایت گوانگشی برگزار شد. هدف این مجمع تقویت هرچه بیشتر روابط میان چین و کشورهای آسیای میانه بود. در کنار اهداف امنیتی و اقتصادی چین در منطقه، این کشور امیدوار است تصویر خود را در ذهن مردمانی که چینستیزی در میانشان قوی است، بهبود ببخشد. بهرغم گزارشهای پرشمار و معلومات قابل دسترس در مورد پروژههای چین با این هدف، این پرسش در جای خود باقیست که واقعا قدرت نرم چین در آسیای میانه تا چه حد تأثیرگذار است.
پسزمینه: آسیای میانه مرز طولانی با چین دارد. این منطقه که در میان چین و بازارهای غرب واقع شده، نقش کلیدی در «ابتکار کمربند و راه» چین دارد. سرمایهگذاریها و قرضههای چین که سبب افزایش قرضههای دولتهای این منطقه شده و تشویش گیرافتادن در دام مقروضیت را دامن زده، بدگمانی جوامع محلی و رفتارهای ضد چین را افزایش داده است. ترس از اینکه چین زمین یا منابع طبیعی را در برابر وامهایش بگیرد، سبب اعتراضهای متعدد در سالهای پسین شده است. پس از 1991، نخبگان و مردم جمهوریتهای تازه به استقلالرسیده نگاه توأم با ترس و شک به چین داشتهاند. این احساسات ریشه در پروپاگندای ضد چین که اتحاد شوروی میان سالهای 1960 و 1980 به راه انداخته بود، دارد. میزان کمآگاهی در مورد فرهنگ، جامعه، زبان چینایی و همچنان تفاوتهای مذهبی، نگاه مردم را متأثر کرده است. برعلاوه، حضور روزافزون اقتصادی چین در منطقه، بهویژه شمار در حال افزایش کشاورزان چینایی که در آسیای میانه زمین اجاره میگیرند، این برداشتها را تقویت کرده است. همچنان ملیتهای مسلمان و ترک آسیای میانه «مرکزهای ضد افراطیت» چین در ایالت سینکیانگ را که در آنها قرغیزها و قزاقها در کنار دیگر مسلمانان از تبارهای بومی نگهداری میشوند، تقبیح میکنند. در سالهای پسین، چندین اعتراض در برابر فعالیتهای کارگران و بازارگانان چینایی به راه افتاده است.
بیجینگ با هدف بهبود چهرهی جهانی چین، چندین برنامهی قدرت نرم را در سالهای نخست دههی 2000 به راه انداخت. مهمترین وسیلهی قدرت نرم چین در آسیای میانه و در منطقههای دیگر انستیتوتهای کنفوسیوس است. بر بنیاد استراتژی چین، کنفورسیوس (نماد خرد سنتی چین)، از نیروی بلند برای جلب مخاطب در بیرون و جذب محبوبیت در سراسر جهان برخوردار است.
تنها در اوایل دههی 2000 شمار دانشآموزان انستیتوتهای کنفوسیوس در آسیای میانه به 22 هزار و 270 تن رسید، اما فقط 6 هزار و 700 تن آنها در امتحان زبان چینایی (HSK) سهم گرفتند. دانشآموزان در هر یک از این انستیتوتهای کنفوسیوس زبان چینایی، تاریخ و ارزشهای معنوی و فرهنگی چین را فرا میگیرند. گمان میرود آموزش زبان چینایی در انستیتوتهای کنفوسیوس و صنفهای درس کنفوسیوس وسیلهی موثر برای قدرت نرم چین در کشورهای آسیای میانه باشد تا بتواند تصویر چین در ذهنیتهای مردم آنجا را بهتر سازد. با اشاعهی فرهنگ و زبان چینایی از طریق انستیتوت کنفوسیوس، بیجینگ بهدنبال استحکام جذابیت چین و از میانبرداشتن پیشفرضها، خصومت و تصویر تهدیدآمیز چین است که گمان میرود در جریان حکومت شوروی شکل گرفته بود. بر بنیاد یک گزارش در مورد نفوذ قدرت نرم این کشور در قزاقستان، چین رویدادهای فرهنگی و بشردوستانه به راه میاندازد، گردشهای معلوماتی برای خبرنگاران و نمایندگان رسانهها برگزار میکند و همچنان زمینههای معالجهی ارزان با داروهای سنتی چینایی را فراهم میکند. چین همچنان زمینهی همکاری میان متخصصان قزاق و چینایی را از طریق ملاقاتهای منظم دوجانبه و گردهماییهای کارشناسان هردو کشور فراهم میکند. چین ساختارهای مشابه را با دیگر کشورهای آسیای مرکزی نیز ایجاد کرده است.
پیامدها: در سال 2019، در سراسر جهان 535 انستیتوت کنفوسیوس و یکهزار و 134 صنف درسی کنفوسیوس در 158 کشور وجود داشت. بر بنیاد معلومات دفتر مرکزی انستیتوت کنفوسیوس در شهر هانبان (که یک انستیتوت عامه مرتبط به وزارت معارف چین است)، 13 انستیتوت کنفوسیوس در آسیای میانه فعالیت دارند، بهشمول پنج مرکز در قزاقستان، چهار مرکز در قرغیزستان، دو مرکز در ازبیکستان و دو مرکز دیگر در تاجیکستان. با وجودی که چین هنوز راه دراز برای ساختن یک اندیشهی تأثیرگذار دیپلوماسی فرهنگی در پیش دارد، آموزش زبان چینایی نتایج ملموسی در سالهای اخیر داشته است. آموزش زبان چینایی در میان جوانان آسیای میانه بهگونهی روزافزون محبوب میشود و به آن بهعنوان وسیلهای برای افزایش فرصتهای مسلکی و بلندبردن تواناییهای رقابتی در بازارهای کار نگاه میشود. زبان چینایی در آسیای میانه، پس از انگلیسی، دومین زبان خارجی مورد مطالعه است. افزونبرآن، چین فرصتهای تحصیلی برای دانشجویان آسیای میانهای را به راه انداخته است. بر بنیاد آمار سال 2018 وزارت معارف چین، 492 هزار و 185 دانشجوی بینالمللی از 196 کشور جهان در یکهزار و چهار نهاد تحصیلات عالی چین درس میخواندند. قزاقستان با داشتن 11 هزار و 784 دانشجو، دهمین کشور با بیشترین شمار دانشجو در چین است. البته دانشجویان دیگر کشورهای آسیای میانه نیز در چین تحصیل میکنند.
براساس یافتههای متخصصان دانشگاه دولتی سنت پترزبورگ، چین برای اجتناب از واکنشهای ناخواسته در برابر گسترش حضور فرهنگیاش، تلاش میکند مطمئن شود که حضور فرهنگی و تمدنیاش در آسیای میانه بهعنوان تجلی هژمونی در نظر نیاید، بلکه میخواهد به آن بهعنوان همکاری با هدف مشارکت دوجانبه در پیریزی روابط تمدنی و رشتههای دوستانهی میان-فرهنگی برای تقویت حاکمیت هریک از کشورهای مشارکتکننده، دیده شود. اما انستیتوتهای کنفوسیوس که در داخل دانشگاههای محلی فعالیت میکنند از آزادی عمل چشمگیر برخوردارند. درحالیکه، دیگر انجیاوها باید همواره گزارش بدهند و از سوی نهادهای محلی نظارت میشوند، انستیتوتهای کنفوسیوس مانند نهادهای محلی فعالیت میکنند.
درحالیکه این ابتکارهای گوناگون ممکن است در بهترسازی تصویر چین در میان نخبگان و همچنان مردمان کشورهای آسیای میانه کمک کند، چگونگی استفادهی چین از قدرت نرم، بهویژه در مقایسه با روسیه و غرب، کوتاهیهای قابل توجه نیز دارد. بهنظر گوهر نورشا، یک متخصص قزاق، با وجودی که فرهنگ چینایی و نظام آموزشی چین برای جوانان آسیای میانهای جذاب است، اما آنها با خطر دلشکستهشدن روبرویند: «آنها امیدوارند آشنایی با زبان و فرهنگ چینایی برایشان امتیاز اقتصادی در کاریابی بدهد، اما دشواریهای آموزش زبان چینایی و شمار اندک فرصت کار و همچنان جایگاه قوی زبان انگلیسی، تلاشهای چین برای جایپا بازکردن را کماثرتر از آنچه انتظار میرود، میسازد.»
برعلاوه، دشواری زبان، استفادهی عامه از رسانههای چینایی بهعنوان منبع معلومات را محدود میکند. در این زمینه، روسیه هنوز نقش هژمونیک دارد. با وجودی که چین پروژههای متعدد رسانهای به راه انداخته و سفرهای کوتاهمدت خبرنگاران محلی را با هدف پخش معلومات مثبت در مورد چین برگزار میکند، اما نفوذ این برنامهها در منطقه، در مقایسه به پروژههای روسی و غربی، خیلی ناچیز است. در کنار آن، احساسات چینستیزانه در میان قومیتهای ترک و نفوس مسلمان جمهوریتهای آسیای میانه، هنوز بسیار قوی است.
نتیجه: با وجود افزایش نفوذ قدرت نرم چین در آسیای میانه در سالهای اخیر، این نفوذ هنوز محدود است، بهویژه در مقایسه با نفوذی که روسیه و غرب در آنجا دارند. اما، نقش زبان و فرهنگ روسی در منطقه در حال کاهش است و شمار چشمگیر طبقهی جوانِ خوب-درسخوانده که نخبگان سیاسی آینده خواهند بود، یا در غرب و یا هم در چین دانش آموخته اند. چین احتمالا در سالهای آینده حضور فرهنگی و آموزشی خود در منطقه را افزایش دهد و برای این کار، روابط خوب با نخبگان سیاسی محلی ایجاد کرده است. ولی، برای دولتهای آسیای میانه، توان ایجاد توازن میان شرق، شمال و غرب، پیششرط اصلی برای اجتناب از متکیشدن به هرکدام از این قدرتهاست.
***
چین، همسایهی ما و یکی از دو قدرت بزرگ جهان، در حال گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود در حوزههای آسیای میانه و جنوب آسیا است. این کشور با راهاندازی پروژهی بلندمدت کمربند و راه «BRI» و احیای راه باستانی ابریشم هوای تسلط بر شاهراههای اقتصادی ایروشیا، شرق میانه، افریقا، حوزهی دریای جنوب چین و حتا امریکای جنوبی را در سر دارد. افغانستان، از لحاظ حغرافیایی در میان شاهراه زمینی «کمربند» و بزرگراه بحری «راه» افتاده است. با خروج زودرس نیروهای امریکایی و همپیمانان غربیاش از افغانستان، نقش کشورهای منطقه، بهویژه چین، احتمالا تعیینکنندهتر از هر زمانی دیگر میشود؛ اما شناخت حلقات دیپلماتیک، دانشگاهی، رسانهها و افکار عامهی افغانستان از این «ابرهمسایه» چیست؟ تا چه حد سیاست خارجی آن کشور پیرامون آسیای میانه و جنوب آسیا برای ما قابل فهم است؟
با ترجمه و نشر مقالههای اکادمیک که بیشتر در حوزههای دانشگاهی و یا مراکز معتبر پژوهش تولید شدهاند، تلاش داریم روزنهای برای مخاطبان در شناخت چین و برنامههای آن کشور برای منطقه و کشورما بگشاییم. ارزش علمی، تازگی، بیطرفی و عمق تحلیل مقالهها، معیارهای انتخاب ماست. آقای سمیع مهدی، خبرنگار و استاد دانشگاه کابل، پذیرفته است که هفتهی یک مقاله برای نشر در این بخش به اطلاعات روز بفرستد. البته این کار پاک از اشتباه و کوتاهی نخواهد بود و در این مسیر نیاز به نقد و رهنمایی کسانی که این ستون را دنبال میکنند داریم.