چرا دموکراسی مهم است؟
در فرهنگِ علوم معاصرِ سیاسی، دموکراسی را نوعِ اداره و حاکمیت بر قدرت سیاسی تفسیر کردهاند که توسط آرای شهروندان انتخاب گردیده و دارای سه پیامد اساسی میباشد. نخست، دموکراسی همسانی شهروندان را در برابر حاکمیت و قانون تسجیل مینماید. دوم، زمینهی همسانی اجتماعی و سیاسی شهروندان را در برابر همدیگر فراهم میآورد. (این اصل را بهنام جوهر مردمسالاری democratic spirit نیز نامیدهاند). سوم، مسئولیتپذیری شهروندان در برابر قانون و حاکمیت و برعکس، قانون و حاکمیت در برابر شهروندان را تقویت میبخشد.
بنا بر مادهی 24 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، معنای نظامِ دموکراتیک این است که مالکِ حاکمیت سیاسی شهروندان هستند، نه رهبران! رهبرانِ احزاب سیاسی، بازیگرانِ خواستگاههای شهروندان هستند که برای مأموریت ویژهای از سوی آنها برگزدیده میشوند. این اصل بهنام civic participation یاد میگردد. دموکراسی، فرهنگ مسئولیتپذیری رهبران سیاسی را تعریف میکند. زیرا آنان فقط و فقط بنا بر ارادهی مردم در حاکمیت سیاسی حضور مییابند. نکتهی دیگری را که باید در نظر داشت، این است که دموکراسی سنگپایهی حاکمیت قانون است، نه روشی برای تحمیل خواستگاه رهبران سیاسی یا ایدیولوژیک! جوهر این سنگپایهی دموکراسی را نقش شهروندان در تشخیص اهداف و دورنمای قوانین ملی و بینالمللی نظام تعیین مینماید. به اینگونه روش، دموکراسی نمایندگی representative democracy میگویند. این اشتباه جدی است که رهبران سیاسی با تشکیل گروههای سیاسی و اجتماعی، بدون اجماع ملی از نام شهروندان تصمیمگیری مینمایند. ما برآنیم که دموکراسی را تمرین نماییم، اما عملکرد ما نباید تمامیتخواهانه باشد. دموکراسی تنها انتخابات نیست! انتخابات چرخهای قطار مردمسالاری را از نقطهی آغاز در حرکت میآورد. مهمترین مرحلهی دموکراسی را میانهی دو انتخابات تشکیل میدهد. این میانهی زمانی، عملگرا بودن رهبران و گروههای سیاسی را در زمان حاکمیت سیاسی تشخیص مینمایند. پس دموکراسی را باید پاسداری و نظارت کرد. در نظام دموکراتیک، حاکمیت سیاسی امانتی است که از سوی شهروندان به رهبران سپرده میشود. این شهروندان هستند که تصمیم میگیرند چه زمانی این امانت را برگردانند و به نماینده یا رهبر دیگری بسپارند!