Abdullah Watandar

ظلم آشکار و دعوت مردم به سکوت

بهترین راهِ بردن انتخابات آن است که مدیران مستقل پروسه را با تمام توان و امکانات عامه و بیت‌المالی که در اختیار دارند، به خدمت بگیری. بدترین سناریو اما وقتی رقم می‌خورد که این مدیران بی‌انصاف ندانند که شبکه‌های تیلفون افغانستان امن نیستند و به‌سادگی می‌توانند در دست‌رس کارمندان کارکشته‌‌ی تیم رقیب قرار بگیرند.

با انتشار فایل صوتی آقای امرخیل، هیچ شکی باقی نمی‌ماند که کمیسیون‌های دوگانه، با بی‌انصافی تمام برای پیروزی یک نامزد فعالیت کرده‌اند. بی‌اعتباری کامل و مستند کمیسیون مستقل انتخابات، بدترین اتفاقی بود که برای افغانستان افتاد. این یک شکست به تمام معنا برای تمام ملت است.

متهم کردن کسانی که برای حق خود جنجال و سروصدا می‌کنند، نه تنها بی‌انصافی است، بل‌که بی‌باوری به آرا و نظر مردم هم است. تلاش یک تعداد از روشنفکران و نخبگان هزاره برای حساسیت‌زدایی در مقابل ظلم و تقلب در درون جامعه، دور از انتظار است. خشونت را در هر شکلی باید محکوم کرد، اما دعوت مردم به سکوت در مقابل پامال شدن آشکار نظر و رای‌شان، دعوت به پذیرش ظلم و حق‌کشی است. اگر سکوت و پذیرش بی‌سروصدای ظلم می‌توانست کسی را به خوش‌بختی برساند، هزاره‌ها باید در یک قرن گذشته از خوش‌بخت‌ترین‌ها در افغانستان می‌بودند، مردمی که از تمام حقوق شهروندی، به بارکشی و ریسمان به‌دوشی‌ قناعت کرده بودند.

اینک که انتخابات به پایان رسیده است و تمام روند هم بی‌اعتبار شده است، نخبگان ما، حتا آنانی که با د‌کتر اشرف غنی کار می‌کردند، لطف کنند و اندکی نگرانی برای رای و نظر مردم‌شان هم نشان بدهند. آخر چگونه به خود می‌قبولانند که به هر قیمتی که شده، حتا با زیر پا کردن خواست و حق مشروع مردم‌شان، تقلب و تبه‌کاری آنانی را که به انتخابات و مردم‌سالاری اصلا باوری ندارند، توجیه کنند؟

شخصا د‌کتر اشرف غنی را مفیدتر می‌دانستم و از بدبین‌ترین‌ها نسبت به جمعیت اسلامی افغانستان هستم. اما مهم‌تر از این شخص و آن شخص و این تیم و آن تیم، اصل پذیرش رای و نظر مردم است. کسی که با رای و نظر مردم به قدرت نرسد، نمی‌تواند برای کشور مفید باشد‌ و اگر نقش مردم در تعیین حاکمان را از میان برداریم، آن‌چه بر جای می‌ماند، زور است. هیچ کشوری به اندازه‌ی افغانستان، پیامد استفاده از زور را تجربه نکرده است. جمعیتی‌ها هم حق دارند در مقابل مسخره شدن پروسه‌ای که به آن تن داده بودند و سرنوشت‌شان را به آن سپرده بودند، اعتراض و سر‌و‌صدا کنند. تن دادن به سازوکار دموکراتیک و بیزاری از خشونت، به معنای پذیرش ظلم نیست.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *