بفرمایید این شوهرتان!

بفرمایید این شوهرتان!

سهیل شاهین، سخن‌گوی طالبان گفته که از نظر طالبان زنان حق دارند، شوهر خود را خودشان انتخاب کنند.

اول، این چرخش عظیم در دیدگاه طالبان کرام را به ملت شاهین‌پرور افغانستان تبریک عرض می‌کنم. طالبان حتا اگر بگویند از این پس اکسیجن به‌صورت رایگان در هوا وجود خواهد داشت و مردم حق دارند از این اکسیجن تنفس کنند، باز آدم خوشحال می‌شود. عزیزان امارتی یک رقم ما را به مرگ گرفته‌اند که آدم کوما را می‌بیند رضایت خونش بالا می‌رود.

دوم، و تو نمی‌دانی که تمام فساد در همین دوم است. من خیلی فکر کردم که در نظام مقدس امارت اسلامی زنان چگونه شوهر انتخاب خواهند کرد. اجازه بدهید فضای این انتخاب را کمی برای‌تان تصویر کنم:

زن جوانی را تصور کنید که امسال 9 ساله شده و می‌خواهد شوهری برای خود برگزیند. چی؟ نه، نشد دیگر. به نظر می‌رسد که شما فراموش کردید که تحت حاکمیت نظام امارت اسلامی هستید. جان؟ بلی بلی، منظورم همان زن جوان 9 ساله است. این زن جوان می‌خواهد شوهر خود را انتخاب کند. به او گفته می‌شود که بفرمایید، این حق شماست. خانم جوان 9 ساله‌ی مذکور چادرنماز خود را بر سر خود می‌اندازد. از او می‌پرسند کجا بخیر؟ می‌گوید بروم شوهری برای خود انتخاب کنم. می‌گویند اولا چادرنماز ممنوع است؛ باید چادری بپوشی- از همان‌ها که در نواحی روی زنان مومنه یک جالی مستطیلی دارد و تا کف پای زن را می‌پوشاند. ثانیا، تو شوهر انتخاب می‌کنی؛ گوسفند که نمی‌خری تا نگران چاقی و لاغری‌اش باشی. شوهر همین که مسلمان و مومن باشد، کافی است. یعنی اصلا لازم نیست از خانه بیرون بروی. شوهر یعنی یک مسلمان ِ نر و ریشمند که زمان جفت‌گیری‌اش فرا رسیده باشد. ما در جامعه‌ی خود هزاران مسلمان داریم که هم نر باشند و هم ریش داشته باشند و هم غسل جنابت بر آنان واجب گردیده باشد. خوب، بگو یکی از آن‌ها را قبول داری.

خانم جوان مذکور، یعنی همان خانم جوان 9 ساله، می‌بیند که این قسمی زحمتش کم‌تر است. از کسانی که با بیرون از خانه ارتباط دارند، می‌پرسد که در میان مردان زن‌خواه جامعه چه آپشن‌ها وجود دارند. به او می‌گویند:

«خَنُوم، حاجی صاحب ذاکرشاه می‌باشند که شصت و هفت را پوره کرده‌اند، تکره می‌باشند. عزت جان است و بسیار خوب جوان است؛ زن اولش بسیار بسیار همراهش خوش است. سید عالم و برکت الله و موسی خان استند. بچه‌های عصمت کاکای سر بازار که یک نفرشان اگر قسمت باشد شما شوی کنید. نواسه‌ی استاذ محمدسلیم نواب خواهش دارد که شما را بگیرد؛ هر چار زن قبلی‌اش فوت کرده‌اند. قاری آصف را پدرش زن می‌پالد که برای شما یک شوهر می‌شود. مردها زیاد هستند. سی-چهل نفر استند که شما بالای‌شان انگشت خود را بگذارید و انتخاب کنید. منتها ما شما را به اکرام‌الدین داده‌ایم که قومندان امر به معروف و نهی از منکر را برادرشان می‌باشد که هم برادر و هم پدرتان گفتند که انتخاب شما هم اکرام‌الدین است».

خانم جوان 9 ساله‌ی مذکور خوب که دقت می‌کند متوجه می‌شود که خودش همان اکرام‌الدین را انتخاب کرده. تنها مشکلی که باقی می‌ماند این است که هنوز اکرام‌الدین را ندیده است و درباره‌ی او چیزی نمی‌داند. بعد که بیش‌تر در بحر تفکر فرو می‌رود، در آن اعماق بحر تفکر درمی‌یابد که آدم در 9 سالگی چه فکرهایی دارد. خنده‌اش می‌گیرد و با خود می‌گوید:

«من فقط 9 ساله‌ام. نمی‌شود که همه چیز را درباره‌ی اکرام‌الدین بدانم. اکرام‌الدین حتما مرد است. زن که با زن عروسی نمی‌کند».

خانم جوان 9 ساله‌ی مذکور لحظه‌ای چرت می‌زند. سوال‌های دیگری در ذهنش می‌رویند:

«چرا زن با زن عروسی نمی‌کند؟ مرد چه هست؟ نمی‌شود مادرم شوهر من شود؟ به پدرم بگویم من می‌خواهم عروس خودت شوم. پدرم قبول نخواهد کرد؟ چرا  آدم خاله‌ی خود را شوی نکند؟»

این سوال‌های خانم جوان 9 ساله‌ی مذکور نشان می‌دهند که حق با سهیل شاهین است. یعنی زنان حق دارند خودشان با آزادی کامل شوهر خود را مطابق شریعت غرای امارت اسلامی برای‌شان انتخاب شود. گرامر جمله مشکل دارد؟ گرامر مهم نیست؛ آدم باید ایمانش کامل باشد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *