امکان خوانش زنانه از شهر | در ارتباط به درج نام مادر در شناسنامه

امکان خوانش زنانه از شهر | در ارتباط به درج نام مادر در شناسنامه

حسین‌علی کریمی

از نگاه بسیاری از کسانی که دغدغه حضور زنان را در عرصه‌های اجتماعی دارند، اضافه‌کردن نام مادر در شناسنامه، پیروزی بزرگی است. آن‌ها این طور تصور می‌کنند که یک جایگاه نمادین قابل ملاحظه را برای تحقق آرمان‌های‌شان به‌دست آورده‌اند. بنابراین به خود حق می‌دهند تا در فضاهای اجتماعی، خشنودی‌شان را جشن بگیرند و خواهان به تصویب‌رسیدن آن از سوی مجلس نمایندگان باشند. با توجه به ساختارهای پدرسالارانه نظام اجتماعی و حقوقی افغانستان این موضوع می‌تواند یک دستآورد مهم تلقی شود. با این وجود، این رخداد بُعد دیگری دارد که همواره نقش مهم‌تری از وجود قوانین و الزامات حقوقی برای رهایی‌بخشی زنان داشته است. در واقع عواملی چون فرهنگ، فهم سنتی از مناسبات اجتماعی، تلقی دینی و نهایتا تقابل اجتماع روستایی و شهری، می‌تواند هر لحظه آرمان‌های زنان را در این عرصه به بیراهه ببرند.

تلاش برای کسب جایگاه نمادین نام مادر در شناسنامه در فضای شهر رخ داده است. بنابراین می‌توان آن را از زاویه‌ای تازه، بررسی کرد. زوایه‌ای که فضای شهر امکان تحلیل آن را برای ما مهیا می‌کند. بدن زنانه، امروز بیش از هر زمان دیگری در فضای شهری در تقلای گذاشتن نشانی از خود در ساختارهای جامعه است. با توجه به این‌که نوع آگاهی زنان دچار تحول عمیق از زیست شهری شده، زنان بیش از هر زمان دیگری از این مسأله آگاهند که امکان تکثیر خوانش زنانه از شهر برای آنان مهیا است. زیرا شهر بزرگ‌ترین اختراع جامعه بشری است و فرایند شهری‌شدن امری است که حتا روستاهای ما را به واسطه مصرف روستانشینان از فضاهای شهری بیش از پیش دگرگون کرده است.

موقعیت، نقش و کارکردهای زنان در طول تاریخ، وابستگی مطلقی به نظام‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جوامع داشته است. به این معنا که همواره موقعیت آنان متناسب به وضعیت‌های یادشده صورت‌بندی شده است. زنان با رخنه در هر یک از صورت‌بندی‌های شکل‌گرفته، همواره کوشیده‌اند گفتمانی ورای هژمونی پدرسالارانه ایجاد کنند. نفوذ در ساختارهای چهارگانه و تفسیر زنانه از آن‌ها همواره چالش اصلی زنان بوده است. با این وجود در دهه‌های اخیر به مدد رسانه و شبکه‌های اجتماعی، نفوذ و امکان تأثیرگذاری در صورت‌بندی‌های یادشده بیش‌تر شده و بیش از هر زمانی، امکان تغییر در مناسبات میان زن و فضا و به رسمیت شناخته‌شدن حق زنانه از شهر فراهم شده است.

به واسطه فرایند جهانی‌شدن، رشد شهرنشینی و رسانه، زنان در فضای شهری بیش از گذشته تلاش می‌کنند تا تفسیرهای خود را از پدیده‌های اطراف‌شان ارائه کنند و در واقع امکان خوانش زنانه از محیط و شهر را برای خود فراهم سازند. زنان به واسطه حضور در محیط‌های شهری از طریق سازمان ها، تشکل‌ها، ادبیات، نوشتن کتاب، ساخت موسیقی، ورزش و… هر روز بیش از گذشته در زنانه‌ترشدن فضاهای بازنمایی‌شده تأثیر می‌گذارند.

زنان با آگاهی از این‌که شهر روش زندگی است و معنایی است که ما برای زندگی امروز و آینده خودمان برگزیده‌ایم در تکاپوی حضور در فضاهای شهری و خوانش زنانه از شهر، تلاش می‌کنند تا سلسله‌مراتب قدرت را به نفع خود تغییر دهند. آن‌ها نقش و جایگاه خود را در نظام خانواده، اجتماع، فرهنگ، سیاست و روابط فردی‌شان میان زنان و مردان بازتعریف می‌کنند و از این رهرو به دنبال تفسیر جدیدی از فضای شهری به نفع خود می‌باشند.

افغانستان به سرعت در حال تجربه شهرنشینی است. واقعیتی که بسیاری از ساحات زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است. در این فرایند پرشتاب، متأسفانه زنان هنوز در اندرونی و محیط خانه‌ها محصورند و فضاهای شهری ایجادشده برای حضور آنان، تغییرات چندان جدی‌ای در عمق مناسبات فضایی شهری به نفع آنان ایجاد نکرده است. به بیان دیگر، فرصت ها و فضاهایی را که سیاست‌گذاران شهری مانند فضاهای خرید، رستوران ها و… در اختیار زنان قرار می‌دهند، بیش‌تر با هدف تشویق زنان به مصرف بیش‌تر صورت می‌گیرد.

قطعا مهم است که ما در قانون خودمان چه امری را ادعا می‌کنیم. درج نام مادر در شناسنامه امری است در راستای زنانه‌ترشدن فضاهای بازنمایی‌شده. اما مهم‌تر از آن این است که فرهنگ ما چه تفسیری از عدالت جنسیتی دارد. در صحبت از رهایی بخشی زنان در فضای شهری، همواره این پرسش را باید طرح کنیم که چقدر مسأله حق به شهر برای زنان تحقق پیدا کرده است؟ چقدر آن‌ها توانسته‌اند در پالیسی‌ها، کارکردها، نقش‌ها و فضاهای تولید و توزیع سهیم شوند. چه میزان زمینه مشارکت آنان در جامعه فراهم شده است؟ باید ببینیم چقدر در عمل، فضاهای شهری ما به زنان و مردان امکان دیده‌شدن، بروز خلاقیت، مشارکت و ابراز وجود می‌دهند. باید باربار از خود پرسید که فرهنگ پدرسالارانه‌ی ما با واژه‌هایی چون کوچ، سیاسر، زنکه و غیره چقدر از خود انعطاف‌پذیری نشان می‌دهد؟ چقدر فضاهای شهری ما امکان انتخاب به زنان را می‌دهد؟ و سیاست‌گذاران شهری ما چگونه عدالت را با توجه به حق شهر برای زنان توزیع می‌کنند؟

ثبتِ نامِ مادر در تذکره هرچند دستاوردی ارزشمند برای زنان محسوب می‌شود و در واقع به‌عنوان امری نمادین، نشانی از فرایند رمزگذاری و رمزگشایی زنانه در محیط‌های سلطه‌ی مردانه قابل تفسیر است، ولی نباید فراموش کرد که به معنای افزایش عاملیت زنان در فضاهای شهری ما نیست. لازمه زنانه‌شدن فضاهای شهری، ایجاد تحولات عمیق در ساختارها، پالسی‌ها و نظام‌های شهری است. یعنی احیای مدیریت و برنامه‌ریزی شهری با رویکرد به جغرافیای مدرن، تغییر گفتمان شهری از مهندسی معطوف به کمیت به انسان‌شناسی، بازخوانی معماری، بازخوانی فضا، افزایش کیفیت زندگی و تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی شهری. تنها از این طریق می‌توان بستری مناسب برای روایت‌های زنان از شهر و رهایی‌بخشی آنان خلق کرد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *