نجیبه ایوبی
موضوع زنان در افغانستان همیشه جنجالی بوده است. در صد سال گذشته نهضت و مشارکت سیاسی-اجتماعی زنان حرکت کُند اما متداوم داشته است؛ البته اگر سالهای حاکمیت طالبان را از آن جدا کنیم. چون در پنج سال حاکمیت طالبان زنان حق تعلیم و کار نداشتند و از مشارکت سیاسی/ اجتماعی هم خبری نبود.
دو دههی اخیر برای زنان افغان سالهای پردستآورد بود. در این دو دهه زنان توانستند در همه عرصهها بدرخشند و در بازسازی کشورِ جنگزدهشان سهم بگیرند. در بُعد مشارکت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فعالانه شرکت کنند و موفقیتهای زیادی را هم در حکومت و هم بیرون از حکومت بهدست آورند. با وجود جنگ و ناامنی، مردم افغانستان بهخصوص زنان با تقبل سختیهای فراوان و با تلاشهای پیهم، راه خود را از میان خون و آتش بهسوی قلههای پیشرفت گشودند و امروز کمتر ساحهی کار را میتوان یافت که زنان حضور نداشته باشند.
چهل سال جنگ مردم را خسته کرده، مردم افغانستان با سپریکردن چهار دهه جنگ، امروز بیشتر از هر زمانی نیازمند صلح و آرامشاند. زخمهای چندینسالهی ملت به التیام نیاز دارد و زندگی صلحآمیز حق مشروع مردم کشور است. از مدتی به اینسو تلاشهایی از سوی طرفین جنگ و شرکای بینالمللی حکومت افغانستان صورت میگیرد. امریکا و طالبان در ۲۹ فبروری۲۰۲۰ تفاهمنامهای امضا کردند و حکومت افغانستان با امریکا نیز قبلا پیمان استراتیژیک امضا کرده است.
با آنکه بحثهای فراوانی در مورد ختم جنگ و آوردن صلح در افغانستان در سطح ملی و بینالمللی وجود دارد، اما وضعیت جاری امنیتی در کشور حکایتهایی از جنگ و خشونت در گوشه و کنار کشور حتا پایتخت دارد.
مردم کشور زیاد به آمدن صلح باورمند نیستند، چون آن را واقعی و صادقانه نمیدانند. در هر جای دنیا وقتی طرفین جنگ تصمیم گرفتهاند که به طرف گفتوگوهای صلح بروند، اولین قدم آتشبس موقت یا دایمی بوده و روی آن توافق کردهاند، اما اینجا برعکس از روزی که موضوع صلح به بحث عام بدل شده، خشونتها و جرم و جنایت در شهرها رو به افزایش است.
آنچه دراین مقطع زمانی برای مردم افغانستان مهم و ارزنده است، بحث پایاندادن جنگ و دریافت راه مشترک برای آوردن صلح دوامدار و باعزت در قالب ایجاد نظامی که همه خود را در آن ببینند میباشد، اما بدبختانه نشانههای ابتدایی بیانگر یک آینده روشن و امیدوارکننده نیست.
در وضعیت فعلی که آینده نامعلوم است، زنان بیشتر نگران خود و دستآوردهای خود میباشند. زنان در افغانستان بیشتر از هر زمانی در حرکتهای منسجم و متحد به پیش میروند و هر روز تلاش میشود تا به انسجام و اتحاد بیشتری دست یازند.
از زمانی که برگزاری مذاکرات بینالافغانی سر زبانهاست گروههای متعدد زنان طرحهایی را با توجه به نیاز برای حمایت از دستآوردها و تلاشهای زنان در طول سالهای گذشته ارایه کرده و با هیأت مذاکرهکننده حکومت در میان گذاشتهاند؛ چون زنان به این باورند که داشتن یک راهکار منطقی و ملی برای بهدستآوردن اهداف و تقاضاهای زنان در پروسه صلح شدیدا ضرورت است.
یکی از فعالیتهای زنان در هفته قبل نوشتن یک نامه مفصل عنوانی طالبان بود. زنان افغان که دیگر تقریبا در همه عرصههای اجتماعی/ سیاسی حضور دارند، حق دارند تا برای حفظ دستآوردهای چندینسالهشان حساس باشند. آنان در نامهای عنوانی طالبان نوشتند که:
«ما زنان به مثابه نصف نفوس افغانستان از دو سال گذشته بدینسو، روند مذاكرات را با جدیت تعقیب کرده و مانند میلیونها هموطن خود آرزو داریم كه این روند، چندین دهه جنگ را در افغانستان عزیز ما به پایان برساند.
ما زنان در جریان چهار دهه جنگ متقبل درگیریها و ناامنیهای زشتی بودهایم و بیشتر از هر کسی دیگر اهمیت و ضرورت صلح را میدانیم و خواهان پایان این جنگ هستیم. ما بهعنوان همسر، مادر، دختران و خواهران افغان این سرزمین، وحشت و پیامد جنگ را تجربه و تحمل کردهایم و در معرض خشونت جنگ قرار داشتیم و داریم. ما كه شاهد رنجهای بیپایان خانوادهها و مردم خود هستیم، بیش از هر کس دیگری به دنبال پایاندادن این خشونت و جنگ بیمفهوم هستیم. با این حال، ما مانند اکثریت زنان و مردان افغان، نگرانیم که اگر دستآوردهای اساسی دو دهه گذشته را حفظ نکنیم، قیمت صلح خیلی سنگین تمام خواهد شد.»
زنان افغان که تجربه تلخ محرومیت از تعلیم و تحصیل را در دوره حاکمیت طالبان دارند در این نامه نگرانی خود را در این مورد چنین ابراز کردهاند: «نظرهای شما در بخش تعلیم و تربیه نیز نگرانکننده است؛ زیرا در افغانستان سطح تعلیم و سواد در مجموع خیلی پایین است، اما سطح تعلیم زنان نسبت به مردان پایینتر است. با تأسف، سطح تعلیم دختران و زنان در مناطق تحت نفوذ شما حتا پایینتر از تمام مناطق افغانستان است. علاوه بر سطح تعلیم خیلی پایین دختران، هنوز هم ٨٠ درصد دختران در افغانستان در سن پایین وادار به ازدواج میشوند. درحالیکه در اکثریت کشورهای اسلامی، زنان بهعنوان رهبران و سیاستمداران موفق در پیشرفت كشور خود سهم میگیرند و روی پالیسیها و سیاستها کار میکنند تا زندگی هموطنان خود را بهبود بخشند. در افغانستان اما ما هنوز مبارزه میكنیم تا منحیث انسانهاي توانا و برابر شناخته شده و مورد احترام قرار گیریم .
زنان مسلمان در جهان اسلام بهویژه در تونس، مراکش، مالیزیا، اندونیزیا، سنگاپور، اردن، ترکیه، بنگلادیش، سینیگال، حتا پاکستان و بسیاری کشورهای دیگر آزادی گشتوگذار میکنند و به آموزش، کار و خدمات عامه دسترسی دارند. ما زنان افغان تا هنوز برای زندهماندن و احترام به وقار و حیثیت انسانی خود مبارزه میکنیم.»
از یک قرن قبل که ملکه ثریا تعلیمات رسمی زنان را در کشور بهوجود آورد تا حال که زنان بیشماری با کسب تعلیمات عالی توانستهاند تصویر متفاوتی از زنان افغان در سطح کشور و جهان به نمایش بگذارند، در وضعیت زنان و مشارکت اجتماعی/ سیاسیشان تحولی رونما شده که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد یا آن را نادیده گرفت.
با در نظرداشت تحولات رخداده در جهان و کشورهای اسلامی، زنان افغان تلاش دارند تا با دقت، حضور موثر خویش را در هر شرایطی برای ساختن یک افغانستان صلحآمیزحفظ و تواناییهایشان را برای زندگی صلحآمیز به نمایش بگذارند. با این رویکرد آنها در نامهشان به طالبان نوشتند که: «این برای ما و نسل جدید قابل قبول نخواهد بود تا نقش و سهم ما در بازسازی کشور محدود شود. بیش از هر زمان دیگر، ظرفیت و توانایی ما در امور سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی به اثبات رسیده. ما اجازه نخواهیم داد که توانایی، استعداد، حقوق و عزت دختران و پسران ما یک بار دیگر قربانی منافع سیاسی و وضیعت سیاسی شود.
همانطور که بارها پیشنهاد کردهایم، ما آماده مذاکره با رهبران شما برای بحث و گفتوگو در مورد نیازها و چالشهای مردم و کشور خود هستیم. ما چنین نشستها را با اعضای دولت افغانستان انجام دادهایم و معتقدیم که بحث و گفتوگو با سایر جوانب درگیر به همان اندازه مهم است.»
زنان در افغانستان از شروع جنگها (چهار دهه قبل) تا اکنون خواهان قطع جنگ بودهاند. اکنون هم که بحث صلح و گفتوگو های صلح داغ است ازین پروسه و طرفهای درگیر آن توقع دارند که در این بحث با مردم افغانستان صادق بوده و آینده مردم افغانستان را فدای اهداف سیاسی خویش نکنند و بگذارند که صلح پایدار و باعزت در کشور شکل گیرد.