«کم‌رسی به وظیفه را نمی‌خواهم با مادربودنم توجیه کنم»

«کم‌رسی به وظیفه را نمی‌خواهم با مادربودنم توجیه کنم»

هدیه ارمغان

سوژه اجتماعی را برای گزارش انتخاب کرده بود. ناگزیر بود برود در میان مردم. با ضبط‌کننده قدیمی صدا که مایک دستی در آن وصل بود، در سرک عمومی از پولیس ترافیک در مورد گزارشش پرسید. خیلی زود خودش را در میان جمعیت یافت. مردم جمع شدند، هر قدر تجمع بیش‌تر می‌شد، احساس ناراحتی می‌کرد، چون تنها زن آن تجمع بود. این کار هر روزه‌ی دختر جوانی از انگشت‌شمار دخترانی بود که در شهر کار رسانه‌ای می‌کرد.

وقتی بعدازظهرها خانه می‌رفت مادر نگران حال او بود. مادرش هر روز می‌پرسید دختران دیگر هم با او کار می‌کنند؟ بارها می‌گفت: «اگر همسایه‌ها از کارکردن تو خبر شوند، شاید من و پدرت را ملامت کنند. نمی‌دانیم چی جوابی برای‌شان خواهیم داد؟» اما دختر مثل همیشه مادرش را قناعت می‌داد و رویاهایش را که با تحصیل و کار تحقق می‌پذیرفت، تعریف می‌کرد. بعد از گذشت چند سال مبارزه او به‌عنوان بهترین تهیه‌کننده‌ی برنامه‌های اجتماعی در بین همکارانش (زن و مرد) انتخاب شد. هدفش را تعقیب می‌کرد تا بعد از شش سال کار با رسانه‌های محلی در یکی از رسانه‌های مهم دیداری کشور به‌عنوان گوینده‌ی برنامه‌های اجتماعی ظاهر شد و دیگر دغدغه‌اش خبرشدن همسایه‌ها از کارکردن او نبود.

او هزینه تحصیل در دانشگاه و مصارف روزمره خویش و یک مقدار مصارف خانه را نیز می‌پرداخت و همواره این را برای خود افتخار می‌دانست.

او من هستم: هدیه ارمغان. بعد از 12 سال کار رسانه‌ای و حقوق بشری همچنان برای حقوق زنان دادخواهی می‌کنم.

شاید امروز بیش‌تر از آن روز در برابر حق کارم ایستادگی می‌کنم، چون از طرف دیگر مادر دو فرزند هستم و غیرحاضری و یا کم‌رسی به شغل‌ام را نمی‌خواهم به‌دلیل مادربودنم به اداره‌ام توجیه کنم.

طالبان روایت بنیادگرایانه در برابر زنان را مطرح کردند؛ روایتی که زنان را به نیستی و نابودی سوق می‌داد و می‌خواست صدای آنان را برای همیشه خاموش کند. بعد از آن دوره، تفکر طالبانی آن‌چنان بر جامعه حاکم بود که زنان افغانستان در دو دهه اخیر راه‌های سختی را آمده‌اند تا به حقوق ابتدایی‌شان رسیده‌اند. زنان به‌دلیل این‌که سال‌ها بدون محرم شرعی از خانه بیرون نشده بودند، از خانه بیرون‌شدن‌شان دشوار بود و جسارت می‌خواست. با تمام ریسک این توانایی را در خود دیده به قصد آموزش و کار، از خانه‌های بیرون شدند. در این دو دهه اما در بعضی نقاط افغانستان وضعیت برای زنان با دوره‌ی طالبان تغییر نکرده است.

کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان تحقیق ملی زنان، صلح و امنیت را در سال 1397 با توجه به اهمیت موضوع و تبعات منفی منازعات مسلحانه بر زندگی زنان و نقش زنان در تحکیم صلح پایدار راه‌اندازی کرد تا از این طریق دریافت‌ها از پیامدهای ناگوار ناامنی و جنگ بر وضعیت حقوق بشری زنان و بررسی نقش زنان در روند صلح , چالش‌های موجود در این زمینه را مشخص و پیشنهادهای موثری را به هدف از بین‌بردن چالش‌ها به آدرس دولت و جامعه جهانی مطرح کند. من به‌عنوان کارمند این کمیسیون در مصاحبه‌هایی که برای این تحقیق از ولایات درجه سوم با زنان داشتم، دریافتم که معلم‌بودن یک زن در خانواده از هر نگاه به‌خصوص از نگاه اقتصادی بسیار اهمیت دارد. همچنین کارکردن زنان در ادارات و ولسوالی‌ها برای زنانی که به آن اداره مراجعه می‌کنند، کارها را آسان و راحت می‌کند. حتا زنانی که در خانه‌ها محصورند نمی‌خواهند دختران‌شان که دانش‌آموزان مکاتب‌اند، رویای تحصیل در سال‌های آینده از آنان گرفته شود.

با وجود تلاش‌ها و دادخواهی‌های نهادهای حامی زنان در این دو دهه، هنوز هم در بسیاری از نقاط افغانستان هیچ زنی شاغل وجود ندارد. آرزوی زنان روستایی افغانستان در قرن 21 آموختن سواد است. 78 درصد از زن‌ها در چهاردیواری خانه‌هایند و کار روزمره‌شان کارهای داخل خانه و بدون مزد است که به‌دلیل سنت‌های رایج، عدم داشتن سواد و یا نداشتن آگاهی تن به فقر و وابستگی اقتصادی به مردان‌شان داده‌اند. ذهنیت اجتماعی نسبت به کار زنان که البته ریشه در برداشت مذهبی و سنت‌های محافظه‌کارانه دارد، منفی است و این ذهنیت زندگی زنان را به‌شدت متأثر کرده است. از نیاز های مبرم جامعه است تا آگاهی‌دهی و دادخواهی در برابر حق کار زنان به‌طور منسجم صورت گیرد تا عوامل بازدارنده زنان از حقوق‌شان فهرست شود و برای از بین‌بردن آن، کارهایی بنیادین صورت گیرد اما پیش از این‌ها در شروع مذاکرات بین‌الافغانی نگرانی زنان در مقابل از دست‌دادن حقوق‌شان بیش‌تر شده است؛ چون طالبان در گذشته زنان را از این حقوق محروم کرده بودند و هنوز هم که در جریان مذاکرات بین‌الافغانی هستیم ثابت نکرده‌اند که نظرشان نسبت به زنان تغییر کرده است یا خیر.

با این حال مگر می‌شود دسترسی به حق تحصیل و کار را به‌سادگی از دست داد؟ به هیچ قیمتی حاضر به از دست‌دادن حق‌های حقوق بشری زنان نیستیم. به همین دلیل زنان قدرت را در باهمی و دادخواهی دیده‌اند و کارزاری را زیر نام کارزار روایت زنانه به‌ راه انداخته‌اند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *