وای اگر از پس امروز بود فردایی

روشن نیست که طرف‌داران دا‌کتر احمدزی چرا از کنار تقلب این گونه بی‌اعتنا می‌گذرند. فرض کنید داکتر عبدالله آدم بدی است و رییس جمهور شدنش فاجعه‌ی دردناکی خواهد بود. فرض کنید معاونان او آدم‌های مزخرفی اند. فرض کنید تیم داکتر عبدالله هزار عیب آشکار و نهان دارد. با همه‌ی این فرض‌ها، طرف‌داران داکتر احمدزی باید مسئله‌ی تقلب را جدی بگیرند. تقلبی که این دفعه به‌نفع او شده، تنها او را پیروز نمی‌کند و تنها داکتر عبدالله را شکست نمی‌دهد. کاری که این تقلب می‌کند، فراتر از این حرف‌ها‌ست. این تقلب یکی از مهم‌ترین ارکان دموکراسی را که همان انتخابات باشد، نابود می‌کند. دموکراسی سیستمی برای انتقال بدون خشونت قدرت و عزل بدون خون‌ریزی حاکمی است که فرصت مجازش به‌سر آمده است. قرار نیست دموکراسی آدم‌های خوب (از نظر ما) را بر سر کار بیاورد. در یک نظام دموکراتیکِ سالم کسی به قدرت می‌رسد که رای بیش‌تر ببرد. ممکن است تقلب در مورد مشخصی یک آدم بد را از رسیدن به قدرت بازدارد، اما همین که تقلب پذیرفته شد، دیگر کل سیستم ویران می‌شود. اساس انتخابات دموکراتیک این است که به انتخاب اکثریت احترام بگذاریم. معنای این احترام گذاشتن این نیست که هرچه این اکثریت تشخیص بدهد، درست است. احترام گذاشتن به رای اکثریت یک قرار دموکراتیک است و پابندی به این قرار دموکراتیک مزایا و فضایل خود را در جوامع دموکراتیک نشان داده است. اگر ما این سیستم دموکراتیک را اساسا هیچ قبول نداریم، حرف دیگری است. اما اگر قبولش داریم، این را هم باید بپذیریم که سلامت این سیستم مهم است. تقلب ویروسی است که کارکرد این سیستم دموکراتیک را فلج می‌کند. حال، مسئله این است که ما با سیستمی که دیگر کار نخواهد داد، چه می‌کنیم. این‌که بگوییم این بار عبدالله رییس جمهور شود خوب است یا اشرف غنی، نقطه‌ی عزیمت غلطی است. مهم این است که روندی که این‌ها را به حکومت می‌رساند، سالم باشد.

ممکن است این دفعه شما در پیِ پیروزی نامزد مطلوب خود، یکی دو روز خاطر منبسطی داشته باشید. اما وقتی که پدیده‌ی تقلبِ مفید (به‌نفع ما) در برابر تقلبِ مضر (به‌نفع رقیب ما) نهادینه شد، سرانجام دودش به چشم همه‌ی ما خواهد رفت. مخالفت با تقلب، دفاع از سلامت سیستم است. فارغ از آن‌که از چه کسی حمایت می‌کنیم، در برابر تقلب بایستیم. ما باید به نامزدهای مورد حمایت خود این خبر را برسانیم که طوق بندگی‌شان را بر گردن نداریم و در همان حال که حمایت‌شان می‌کنیم، این شهامت را هم داریم که در برابر بی‌رسمی‌های‌شان بایستیم.