توقف فعالیتها از جمله ترانسپورت عمومی در شهر و به دنبال آن کاهش بیپیشینهی آلودگی هوا در روزهای قرنطین باعث شد که خیلیها از جمله حمید عمر دوچرخه بخرند و کلافگی و وضعیت روحی ناخوشایند ناشی از قرنطین را با دوچرخهسواری رفع کنند.
حدود پنج ماه پیش که کابل قرنطینه اعلام شد، حمید دوچرخه خرید. یکی از عواملی که به حمید انگیزه داد به دوچرخهسواری روی بیاورد، پاکی هوا بود. او سپس یک گروه کوچک دوستانه تشکیل داد که گاه و ناگاه در ایام قرنطین در شهر دوچرخهسواری میکردند. بعدا که آنان عکسهایی از جریان دوچرخهسواریشان را در شبکههای اجتماعی همگانی کردند، به تعداد دوچرخهسواران در گروه اضافه شد و حالا شمارشان به حدود ۱۸۰ نفر میرسند.
مدیریت ترافیک شهر کابل هم تأیید میکند که پس از شیوع ویروس کرونا و وضع قرنطین و در نهایت توقف ترانسپورت عمومی شمار دوچرخهها در شهر بهصورت چشمگیری افزایش یافته است. خانمحمد شینواری، مدیر ترافیک شهر کابل به روزنامه اطلاعات روز میگوید بررسی جریان ترافیک کابل در این اواخر نشان میدهد که گشتوگذار بایسکل در سطح شهر، نسبت به هر زمانی در گذشته افزایش یافته است.
مدیر ترافیک کابل میگوید برعلاوه قرنطین، منع گشتوگذار موترسایکلهای بدون مجوز بهدلیل مسائل امنیتی هم روی افزایش استفاده از بایسکل تأثیرگذار بوده است: «خیلیها که قبلا موترسکلتهای بدون جواز داشتند، بهدلیل اینکه از سوی پولیس ترافیک متوقف میشد، موترسکلتهایشان را گذاشته و بایسکل گرفتهاند.»
حمید میگوید هدف دوچرخهسواری او و گروهی که او در آن عضو است ضمن تفریح و ورزش، ترویج فرهنگ دوچرخهسواری بهویژه عادیسازی دوچرخهسواری بانوان در شهر است: «هدف ما از این کار این است که دستکم بایسکلرانی ترویج شود. ابتدا ما با یک گروه کوچک این کار را آغاز کردیم. بعدا کمکم به تعداد ما اضافه شد و حالا نزدیک به ۱۸۰ نفر در این گروه عضو هستند.»
براساس معلومات اداره ملی حفاظت از محیط زیست، حدود ۳۰ درصد از آلودگی هوای پایتخت از گشتوگذار موترها و بهخصوص موترهای دودزا ناشی میشود.
قاسم رحیمی، سخنگوی اداره ملی حفاظت از محیط زیست میگوید که ترویج فرهنگ استفاده از بایسکل، دستکم میتواند در کاهش آلودگی ناشی از گشتوگذار موترهای شهری مؤثر باشد.
آقای رحیمی میگوید که این اداره در هماهنگی با ورزشکاران و نهادهای مدنی پیوسته تلاش کرده است که شهروندان کابل را به استفاده از بایسکل تشویق کند. او بهعنوان نمونه به مسابقه چند هفته قبل دوچرخهرانی در جادهی دارالامان که در آن حدود ۱۰۰ ورزشکار اشتراک کرده بودند اشاره کرد و گفت که یکی از حامیان اصلی آن برنامه، ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست بود.
آقای رحیمی تأکید میکند که معضل آلودگی هوای پایتخت چندبعدی است و میطلبد که هر شهروند در حد توان برای کاهش آلودگی هوا کار کند: «بایسکلرانی یک از این موارد است که شهروندان با استفاده از آن دستکم سبب کاهش آلودگی ناشی از گشتوگذار موترهای که تیل مصرف میکنند میشود.»
عصمت فرزاد، آموزگار در یکی از مکتبهای خصوصی در کابل نیز در میانههای ماه جوزا بود که تصمیم گرفت دوچرخه بخرد و بهجای استفاده از ترانسپورت عمومی برای رفتوآمد به کار و بازار از دوچرخه استفاده کند. عصمت میگوید که دلیل اصلی که باعث شده چنین تصمیمی بگیرد، افزایش آمار بیماران کرونا در پایتخت بود.
عصمت به محض خریدن بایسکل به دنبال گروههای آماتور دوچرخهسواری برآمد و بهزودی به یک گروه کوچک ملحق شد. او و تیمش برنامهریزی کردند که جمعهها صبح زود فاصلههای دور و نزدیک را دوچرخهسواری کنند.
طولانیترین سفری که عصمت و گروهش با بایسکل رفته، سفر به «پل صیاد» در ولایت کاپیسا بوده است. پل صیاد از پایتخت ۷۸ کیلومتر فاصله دارد: «بعد از سفر به ولایت کاپیسا که طولانیترین سفر ما با دوچرخه بود، تقربیا بهصورت منظم هر جمعه تا بند قرغه با بایسکل میرویم و برمیگردیم.»
عصمت دوچرخهسواری در ایام قرنطین را لذتبخش و فراموشنشدنی توصیف میکند.
شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن وضع قیود گشتوگذار در شهرها زندگی را از روند معمول آن خارج کرد. اکثر فعالیتها متوقف شد و شهر خلوت. حتا پس از آنکه قیودات کم کم برداشته شد، اکثر کارها رونق گذشتهاش را ندارد. در این میان اما کار دوچرخهفروشان بر خلاف سایر فعالیتهای اقتصادی، رونق گرفته است.
حاجی زلمی حدود پنج سال میشود که در ساحه کوته سنگی بایسکل و قطعات بایسکل میفروشد. اما در این پنج سال، هیچگاه به پیمانهی امسال از کارش راضی نیست. او میگوید کابل که قرنطین شد، نزدیک به دو ماه فروشگاهش قفل بود، اما پس از آنکه دکانش را باز کرد کارش رونق گرفت و تا حالا همچنان پررونق است.
حمید میگوید در آغاز شمار کمی از اعضای گروه، بایسکل شخصی داشتند و اکثر اعضای گروه بهویژه دختران، با دوچرخههایی که امانت میگرفتند دوچرخهسواری میکردند. اما حالا به گفتهی حمید اکثر اعضای گروه بایسکل شخصی دارند.
در کابل و دیگر شهرهای کشور بهدلیل فقر فرهنگی، جادهها و کوچهها برای خانمها امن نیست. زنان با خروج از خانه با انواع خشونتهای جسمی و کلامی روبهرو میشوند. در این میان خانمهای دوچرخهسوار بیشتر مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. این ناهنجاری اجتماعی استفاده از دوچرخه را برای خانمها دشوار کرده است.
حمید میگوید که پس از آنکه گروه دوچرخهسواری آنان شکل گرفت، خانمهای زیادی علاقهمندی نشان دادند که به گروه آنان بپیوندند، اما چالشهای مثل جرایم جنایی و فقر فرهنگی مانع آنان شده است.
بهرغم تمام این چالشها، به گفتهی حمید ۴۰ درصد گروه بایسکلسواری را که او در آن عضو است خانمها تشکیل میدهند. صاحبه، همسر حمید یکی از خانمهایی است که در این گروه عضو است.
دوچرخهسواری برای صاحبه حالا به فعالیت عادی روزانه تبدیل شده است. پیش از آنکه شهر کابل قرنطین شود، صاحبه و چهار خانم همراهش با موتر به دانشگاه میرفتند، اما حالا که دانشگاهها باز شده است، او و همراهان خانمش با دوچرخه به دانشگاه میروند: «با موتر حمله فسخ قرارداد کردیم.»
دوچرخه ضمن اینکه صاحبه را از پرداخت کرایه موتر بینیاز کرده، ترافیک سنگین و عذابآور کابل را نیز از دوش او برداشته است. او میگوید فاصلهای که او قبلا از خانه تا دانشگاه که با موتر در ۴۵ دقیقه طی میکرد حالا در نیم ساعت با بایسکل میرود: «با بایسکل حدود نیم ساعت از وقتم صرفهجویی میشود.»
صاحبه بهرغم چالشهای فراوانی که دوچرخهسواری دارد، این کار را مفید میخواند و مشتاق است که آن را ادامه دهد. گروه ۱۸۰ نفری که صاحبه و حمید در آن عضو هستند هر جمعه صبح زود تور دوچرخهسواری راهاندازی میکنند و جادههای خلوت شهر را رکاب میزنند.
عصمت فرزاد هم با وجود نزدیکبودن محل کارش، فعلا بیشتر اوقات با دوچرخه به کار میرود و در ضمن برای رفتوآمد به شهر نیز از آن استفاده میکند: «استفاده از بایسکل جدا از مسأله به صرفه بودن آن بهلحاظ اقتصادی، در کاهش آلودگی هوا و محیط زیست نیز نقش مهمی دارد. خوشبختانه در این اواخر استفاده از بایسکل در میان دانشجویان و کارمندان ادارات دولتی و مؤسسات خصوصی بیشتر شده است.»