ملالی حبیبی
در جستار پیش رو نگاهی داریم به خوانشهای مردسالارانه و ضد زن از اسلام در جوامع سنتی؛ خوانشهایی که به ظاهر برگرفته از فرامین اسلام اما در واقع نهتنها فرسنگها دور از اوامر الهی اسلام است، بلکه در بسیاری موارد در تضاد آشکار با اسلام محمدی (ص) نیز است. مؤمنان بر این باورند که اسلام دینی است «مطابق با نیازهای تمام ادوار و زمانها» و باور دارند که اسلام راستین برای کرامت بخشیدن به انسان آمده و از همان آوان پیدایش، سعی در برقراری حقوق برابر برای تمام اقشار جامعه داشته است که یکی از مصادیق این برابری در اسلام برابری حقوق زن و مرد است که در آیات، احادیث و روایات اسلامی منقول است. خداوند در آیه ۱۳۵ سوره «نسا» مؤمنان را به اقامهی عدل و داد فرا میخواند: «دغدغه رفتار عادلانه با تمام اعضای جامعه و حتا مخلوقات دیگر -با تأکید بر عدالت برای محرومین، از جمله زنان، یتیمان، و بردگان- موضوعی است که مکررا در مباحث اجتماعی و اخلاقی قرآن تکرار میشود»[1]. این ویژگیها، امّت اسلامی را ملزم میکند تا برای رسیدن به قوانین برابر اسلامی، در راستای اصول قرآنی برای عدالت و برابری گام بردارند. به همین منظور اسلام برای زنان حق ارث، حق انتخاب در ازدواج، حقوق خانوادگی چون مهریه، نفقه، شیربها، حق داشتن خدمه در کمک به امور وی و فرزندانش و حقوقِ بینظیر دیگری را در جامعه بدوی آن زمان قائل شد، اما پذیرش این تحولات بزرگ در جامعهی زنستیز و بسیار سنتی برآمده از عصر جاهلیتِ پیش از اسلام تحمل نشده و سعی در ارائه خوانشهای ضد زن و نابرابر از فرامین اسلام شد. در نتیجه اکثر تفاسیر و آراء نگرشی نابرابر و غیرمعقول به زنان دارند.
دین امریست فراجنسیتی
پیامبران آمدند تا جوامع انسانی و روابط حاکم بر آن را بهبود بخشند و در این امر برایشان «انسان» مطرح بود و نه جنسیت؛ آنان هیچ تأکیدی بر زن یا مرد نداشتند؛ بلکه «آدمیّت» در معنای عام آن تأکیدشان بود. آيات و نشانههای بسیاریست که این تأکید فراجنسیتی را بهوضوح نشان دهد. نماد دین مسیحیت «یک زن» است، زنی برگزیده به نام «مریم مقدس» و مسیح نیز «عیسیبنمریم» است؛ نه عیسی فرزند یک مرد. سورهای از سورههای قرآن محمد (ص) نیز بهنام مریم شد. قرآن مکررا تأکید میکند که منشأ پیدایش زن و مرد یکی است و هر دو از از یک نطفه و مضقهی واحده خلق میشوند. حضرت خدیجه (رض)، نخستین «انسان» بود که اسلام را پذیرفت، پس اولین مسلمان جهان یک «زن» است. همه و همهی این اشارات، برای متذکرشدن فراجنسیتیبودن دین است که متأسفانه در برخی جوامع مغفول مانده است. این غفلتِ عامدانه از زمان پیدایش اسلام تا به امروز در تمام جوامع اسلامی-سنتی نیز ادامه داشته و افراد، حکومتها و گروههای مختلف مذهبی و سیاسی بدون توجه به اوامر الهی و توصیههای حضرت محمد (ص) و جهت نیل به اهداف خود و سهمبردن بیشتر از منابع و ثروت و بهرهکشی از زنان که نیمی از جامعه هستند، تا به امروز به حذف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان ادامه دادند.
برتریدادن مردان در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تحقیر و فروکاستن زنان که در سنتها و هنجارهای نابرابری مانند خانهنشینی، عدم مشارکت در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و عدم برخورداری از حقوق برابر اجتماعی، خانوادگی، سیاسی و… متبادر میشود، تبدیل به روش و هنجار غالب در اکثر جوامع اسلامی شده است. قرنها مردسالاری و زنستیزی و انباشتهشدن افکار تبعیضآمیز سنتی باعث شده که نسل پشت نسل از این رویهی فکری نادرست پیروی کنند و حتا آنانی که به ترجمه، تفسیر و استخراج قرآن کریم و ارائه احکام و فرامین دین اسلام همت گماردند، خواسته و ناخواسته این افکار و هنجارهای رایج در جامعه را در کار خود انعکاس دهند. در جوامع اسلامی و سنتی زنان عموما به بهانههای واهی از حقوق برابر محروم شده و از عرصههای سیاسی و اجتماعی دور نگه داشته میشوند. حال آنکه در واقع این فرامین الهی و دستورهای دین اسلام نیست که چنین خواسته است، بلکه هنجارها و آداب و رسوم جامعه سنتی و مردسالار است که زنان را فرودست دانسته و آنها را از حقوق ابتداییشان که مورد تأیید اسلام است، دور نگهداشته است. در زمان پیامبر اسلام زنان حقوق برابر در مراودات اجتماعی و تردد داشته و حشر و نشر معقول با مردان زمان خود داشتهاند. بعضی پابهپای مردان در مناظرهها و بحثها و سخنوریهای علمی و مذهبی و سیاسی زمان خویش آزادانه مشارکت میجستند. عایشه (رض)، همسر پیامبر، خود از راویان حدیث بود و در جمعآوری متون و احادیث شفاهی نقش مهمی داشت. مؤمنان برای گرفتن پاسخ به سؤالات خود در خصوص فرایض دینی نزد زنان پیامبر (ص) و عایشه میرفتند. زنان مسلمانی مانند سیده نفیسه و سیده سکینه با علما و شاعران نشست و برخاست معقول علمی، ادبی، مذهبی و سیاسی داشتند و حتا بعضی از زنان پیامبر در میدان نبرد و غزوات همپای مردان حضور داشتند و بدون ترس از هرگونه تحقیر یا احساس شرم و ننگ و … به جنگاوری میپرداختند و از افتخارات دوران صدر اسلام و پیامبر (ص) نیز بودند و بهسان نگین خاتم از آنان یاد شده است.
زنستیزی به مثابهی ظلم
در جوامع سنتی-اسلامی این پسزنی و نادیدهگرفتن زنان توسط نسخهی سنتی و ناعادلانهای که از اسلام ایجاد کردهاند توجیه میشود و عاملان آن توجه نمیکنند که امر الهی فراجنسیتی و مشتمل بر زنان و مردان بهطور برابر بوده و است. شانه خالی کردن از آن گناهی شرعی بوده و عمل آنان «ظلم» محسوب میشود. بهعنوان یک نمونه از این مظالم در افغانستان میتوان به «ننگ دانستنِ» نام بردن زن اشاره کرد. تا جایی که کنشگران و فعالان حقوق زنان مجبور به راهاندازی کارزار «نامم_کجاست؟» شدند و پس از چند سال مبارزه، درج نام مادر در تذکره، هرچند اختیاری، به تصویب کابینه رسید. حال آنکه حتا در زمان پیامبر اسلام زنان مشارکت سیاسی، اجتماعی، علمی و مذهبی داشتند؛ دانستن نام زنان، حتا زنان پیامبر (ص)، در کل شبهجزیره عربستان نیز کاملا بلامانع بوده و چه بسا باعث فخر پیامبر گرامی اسلام بوده است؛ طوریکه بسیاری از مردان و زنان برای کسب نظر و همفکری با برخی از این زنان به حضورشان میرسیدند و همسران و دختران پیامبر همه با نام خودشان یاد میشدند.
در واقع همانگونه که در روایات نیز فراوان آمده انسان، چه مرد باشد چه زن از یک نطفه خلق میشود و پس از بلوغ فکری خود، عهدهدار تکامل خویش، تعالی جامعه و بهبود جهان اطراف خود میشود. مَثَل آب با کارد جدا نمیشود، حقیقتا در این مورد رواست؛ جدا کردن حقوق زن و مرد و امتیاز و برتریدادن به یکی نسبت به دیگری کاری است که از خواست خداوند باری تعالی نیز بهدور مینماید و همانطور که در بالا اشاره شد، ظلم به خود، به همنوع خود و به جامعه است.
1. دکاکه، م.م. (۲۰۱۵). اخلاق قرآنی، حقوق بشر، و جامعه. به سرپرستی س.ح. نصر، ک.ک. دَگلی، م.م. دکاکه، ج.ا. لمبارد. قرآن شناخت: ترجمه و تفسیر معاصر قرآن. نیویورک: هارپر وان. (صص. ۱۸۰۴-۱۷۸۵)