قابله‌های افغانستان

قابله‌های افغانستان در خط اول مقابله با میزان بالای مرگ‌ومیر مادران

«نیمه‌شب شانزده اسد، صدای بلندی از پشت دروازه‌ی خانه آمد. شوهرم رفت که ببیند. شخصی که در تاریکی شب پشت دروازه ایستاده بود، از من درخواست کمک کرد. مادری درحال زایمان بود.»

این برای شیرین شروع بزرگ‌ترین چالش کاری بود که او تاکنون به عنوان قابله با آن روبه‌رو شده است.

شیرین ۳۱ ساله مسئول خانه‌ی بهداشت خانواده در ولسوالی شهرستان دایکندی است. خانه‌های بهداشت خانواده تسهیلات مردمی هستند که خدمات اساسی بهداشت باروری از جمله تنظیم خانواده، مراقبت‌های قبل از زایمان، خدمات زایمان مصون، مراقبت از نوزادان و واکسیناسیون را در جوامع دورافتاده ارائه می‌دهند.

شیرین مرد پشت دروازه را می‌شناخت. او از خویشاوندان فاطمه، یکی از مریضان شیرین بود. شیرین می‌گوید: «آن‌شب وضعیت او وخیم بود.»

فاطمه، مادر شش فرزند، آن‌شب در حال به دنیاآوردن هفتمین فرزندش بود. شیرین بلافاصله نگران شد. معاینه فاطمه قبلا نشان داده بود که زایمان خطرناکی در انتظار وی است.

شیرین می‌گوید: «معلوم شد که نوزاد فاطمه کج شده و زایمان باید بریچ (برعکس) باشد. من درباره وضعیت فاطمه اطلاعات و مشوره دادم اما توصیه کردم که برای رسیدگی بیشتر او را به شفاخانه ولایتی نیلی در مرکز دایکندی ببرند.»

اما خانواده فاطمه قادر به این کار نبودند. فاطمه می‌گوید: «ما یک خانواده فقیر هستیم و وضعیت بد اقتصادی و در دسترس‌نبودن موتر یک مشکل بزرگ بود. ما مجبور بودیم ۱۳ هزار افغانی را کرایه موتر کنیم تا به شفاخانه ولایتی نیلی برسیم. این ممکن نبود.»

قابله‌ها؛ فرشته‌های نجات

براساس گزارش سازمان ملل متحد، افغانستان یکی از بالاترین میزان مرگ‌ومیر مادران در جهان را دارد. در هر ۱۰۰ هزار تولد زنده، ۶۳۸ زن جان خود را از دست می‌دهند. فقر، عدم‌دسترسی به خدمات بهداشتی و نابرابری جنسیتی به افزایش این رقم نگران‌کننده کمک می‌کند. در افغانستان کمتر از ۶۰ درصد زایمان‌ها به کمک متخصصان صحی مجرب صورت می‌گیرد.

برای رسیدگی به این نگرانی‌ها، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد از برنامه‌ آموزش قابلگی در افغانستان حمایت می‌کند. این برنامه آموزشی با حمایت مالی دولت کانادا آغاز شده است که قابله‌ها را برای ارائه خدمات اساسی بهداشت مادران و سایر خدمات مامایی آموزش می‌دهد. قابله‌ها پس از فراغت از این دوره آموزشی در خانه‌های بهداشت خانواده که توسط صندوق جمعیت سازمان ملل متحد تأسیس شده، کار می‌کنند. خانه‌های بهداشت خانواده تنها تسهیلاتی است که خدمات پزشکی اولیه را در دورافتاده‌ترین مناطق افغانستان به مردم ارائه می‌دهد.

شیرین در سال ۲۰۱۵ از برنامه آموزش قابلگی فارغ شد. او از آن‌زمان تاکنون در خانه بهداشت خانواده روستای اوشو غولکه ولسوالی شهرستان کار می‌کند. او تاکنون به صدها زن کمک کرده است.

شوهرش از کار او حمایت می‌کند. همان شب شانزده اسد، او بود که شیرین را با موتورسایکل به روستایی که فاطمه و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کنند، برد.

شوهر شیرین می‌گوید: «هدف، نجات‌دادن مادر و نوزادش بود. من عهد کرده‌ام که از همسرم در این کار حمایت کنم، حتا اگر نیمه‌شب باشد.»

خلاقیت، سرعت

شیرین پس از رسیدن به خانه‌ی فاطمه، او را گرفتار درد وحشت‌ناکی یافت. فاطمه فریاد می‌زد و کمک می‌خواست. شیرین سعی کرد راهی برای خانواده‌ی فاطمه برای انتقال سریع او به شفاخانه ولایتی پیدا کند، اما خانواده گفتند که این کار ناممکن است.

هرچند شیرین قابله مجربی است، اما توانایی مدیریت عوارض جدی مانند زایمان بریچ را ندارد. اما با دیدن فاطمه در آن وضعیت، او مجبور به عمل فی‌البداهه شد.

او می‌گوید: «من با یک متخصص بیماری‌های زنانه که در شفاخانه ولایتی کار می‌کند، تماس گرفتم و خواستار راهنمایی شدم. این تنها چاره‌ای بود که برای نجات‌دادن مادر و نوزادش به ذهنم رسید. متخصص به من گفت که برای تغییر موقعیت کودک در رحم مادر تلاش کنم. من با دقت راهنمایی‌های متخصص را اجرا کردم.»

فاطمه زایمان سختی داشت، اما در نهایت تلاش‌های شیرین نتیجه داد.

او می‌گوید: «بالاخره رحم شروع به انقباض کرد و یک نوزاد پسر پس از یک ساعت و ۴۵ دقیقه زایمان متولد شد. او سالم و تندرست بود.»

خانواده‌ی فاطمه سرانجام آرامش یافتند.

مادر شوهر فاطمه می‌گوید: «نمی‌توانم به شما بگویم که وقتی شنیدم فاطمه و نوزادش زنده هستند چقدر خوشحال شدم. من از شیرین به خاطر بودنش در آن‌جا و کمک به زنان نیازمند بسیار سپاسگزارم.»

فاطمه بعدا نوزاد خود را برای مراقبت‌های پس از تولد به خانه بهداشت خانواده، پیش شیرین آورد. او می‌گوید: «من از شیرین سپاسگزارم. او نه‌تنها زندگی مرا بلکه زندگی فرزندم را نیز نجات داد.»

و خود شیرین نیز سپاسگزار است. او هرچند آن‌شب تجربه دشواری را پشت سر گذاشت، اما احساس می‌کند که به عنوان یک قابله رشد کرده است.

او می‌گوید: «من به کاری که انجام دادم بسیار افتخار کردم.»