درس‌هایی از میانجی‌گری در روند صلح سودان جنوبی

درس‌هایی از میانجی‌گری در روند صلح سودان جنوبی

جمهوری سودان جنوبی در سال ۲۰۱۳ به‌‌عنوان جدیدترین ملت جهان در حالی وارد جنگ داخلی شد که فقط دو سال قبلش یک داستان موفقیت بسیار مشهور بود، زیرا چند نسل جنگ را پشت سر گذاشته و به‌طور مسالمت‌آمیز از سودان اعلام استقلال کرده بود. تقسیم‌شدن بزرگ‌ترین دولت آفریقا به سودان جنوبی این فرصت را داد تا آینده خود را رقم بزند. ولی رهبران سودان جنوبی كه فقط ۳۰ ماه از آغاز دولت‌سازى‌شان گذشته بود، مردم خسته از جنگ را به درگیری كشاندند، تعهد به آزادی را شکستاندند و پشتوانه عظیم حسن‌نیت بین‌المللی را از بین بردند.

با آغاز جنگ، بازی‌گران خارجی به سرعت به سمت برگزاری مذاکرات صلح زیر نظر «مرجع بین‌دولتی توسعه»، یکی از سازمان‌های برجسته منطقه‌ای آفریقای شرقی حرکت کردند. به مدت دو سال درحالی‌که کشورهای منطقه و حامیان بین‌المللی در اتیوپی تلاش می‌کردند برای پایان‌دادن به خشونت و طرح صلح پایدار مذاکره کنند، جنگ سودان جنوبی را ویران کرد، جان‌های بی‌شماری را گرفت، فاصله نژادی را عمیق کرد و بیش از دو میلیون غیرنظامی را هم آواره کرد.

روند صلح سودان جنوبی در دو مرحله شکل گرفت: فاز اول بر توافق قطع جنگ بین دو طرف متخاصم متمرکز بود، درحالی‌که فاز دوم دستور کار اشتراک‌کنندگان را به‌سوی یک توافق سیاسی جامع و اصلاحات ساختاری سمت می‌داد. تحت فشار فزاینده بین‌المللی، شخصیت‌های هردو قطب جنگ سودان جنوبی- سالوا کی‌یر، رییس‌جمهور و ریچارد ماشار، معاون رییس‌جمهور و رهبر شورشیان- سرانجام در اگست ۲۰۱۵ یک توافق‌نامه جامع صلح امضا کردند. اما این توافق‌نامه یک سال بعد و قبل از آن‌که اجرایی شود، از هم گسست و باعث جنگ شد.

زاک ویرتین، استاد دانشگاه پرینستون و فرستاده‌ی ویژه ایالات متحده برای سودان و سودان جنوبی در مقاله‌ای زیر عنوان «واقعیت مسموم؛ درس‌های از میانجی‌گری در روند آشفته‌ی صلح سودان جنوبی» که از سوی انستیتیوت بین‌المللی صلح به نشر رسیده است، رهبران سودان جنوبی را مسئول اصلی درگیری‌ها، ماهیت آشفته مذاکرات صلح و ویرانی‌های که میلیون‌ها تن در سودان جنوبی متحمل شده‌اند، می‌داند و در عین حال بازی‌گران بین‌المللی در روند صلح به‌ویژه رهبران گروه «مرجع بین-دولتی توسعه» را نیز مورد انتقاد می‌داند.

زمینه میانجی‌گری

طوری‌که در مقاله آقای ویرتین آمده است، فرایند صلح غالبا امور پیچیده، نامرتب و غیرخطی است. به همین ترتیب، تعداد کمی از تلاش‌های میانجی‌گری اصول مندرج در «راهنمای میانجی‌گری ملل متحد» برای مراقبت موثر را برآورده می‌کند. این راهنما مایل است در مورد طرح و مدیریت میانجی‌گری معلومات بدهد. براساس آموزه‌های آموخته‌شده از سراسر جهان، این اصول منعکس‌کننده محیط ایده‌آل برای میانجی‌گری شخص ثالث است.

این «اصول میانجی‌گری» به‌‌عنوان معیارهای مفید برای چارچوب هرگونه تلاش میانجی‌گری شخص ثالث باقی می‌ماند و به متخصصان اجازه می‌دهد تا تصمیم‌های گرفته‌شده و معضلاتی را که با آن روبه‌رو می‌شوند، ارزیابی کنند و تجزیه و تحلیل مقایسه‌ای را برای میانجی‌گری انجام دهند.

آقای ویرتین قبل از بررسی مذاکرات صلح در سودان جنوبی، ابتدا زمینه میانجی‌گری را ارزیابی می‌کند و با استفاده از راهنمای سازمان ملل، شش اصل میانجی‌گری را مشخص می‌کند که آیا هر یک در روند سودان جنوبی اعمال شده است یا خیر.

تعهد، معماری و انسجام در تلاش‌ها

میانجی‌گری زمانی موفقیت‌آمیزتر است که توسط یک میانجی باسابقه که به‌طور ایده‌آل نماینده یک نهاد واحد باشد، انجام شود. سابقه‌ی این میانجی به درگیری‌های مشخص و ارزیابی مزایای مقایسه‌ی دو پرونده بستگی دارد. پس از تعیین میانجی، هماهنگی میان مجموعه گستر‌ده‌تری از طرفداران روند صلح برای توسعه یک روند منسجم، از جمله پیام‌رسانی سیاسی مداوم‌، پشتیبانی منابع و تقسیم کار بسیار حیاتی است.

در ۲۷ دسامبر ۲۰۱۳ با اوج‌گیری خشونت‌ها در سودان جنوبی، سران کشورهای عضو «مرجع بین-دولتی توسعه» در نایروبی برای اجلاس اضطراری تشکیل جلسه دادند. آن‌ها با استناد به نگرانی‌ها در مورد درگیری، رنگ و بوی فزاینده قومی آن و گزارش‌های از جنایات گسترده، خواستار آتش‌بس و گفت‌وگوی سیاسی همه‌شمول شدند.

سالوا کی‌یر در اگست 2015 در جوبا توافق‌نامه حل اختلاف جمهوری سودان جنوبی را امضا کرد. عکس از سازمان ملل/ آیزاک بیلی
سالوا کی‌یر در اگست ۲۰۱۵ در جوبا توافق‌نامه حل اختلاف جمهوری سودان جنوبی را امضا کرد. عکس از سازمان ملل/ آیزاک بیلی

سیوم مسفین،وزیر امور خارجه پیشین اتیوپی اولین میانجی بود که در راس اعضای «مرجع بین-دولتی توسعه» منصوب شد و به دنبالش ژنرال لازارو سومبیوو از کنیا به‌‌عنوان معاون رییس هیات میانجی منصوب شد. در پی سکته‌گی نشست‌ها که معمول بود، نام ژنرال محمد احمد الدبی از سودان نیز اضافه شد تا یک تیم میانجی‌گری سه سر را تشکیل داد.

ترکیب میانجی‌های که از سوی شرکای دو جانبه سودان جنوبی – ایالات متحده تعیین شده بودند تا روند صلح را هدایت کنند، با گروه کوچکی از دیپلمات‌های اتحادیه اروپا، سازمان ملل و چین همراهی می‌شدند.

آقای ویرتین می‌گوید با بهره‌گیری از اصول بهترین روش میانجی‌گری، روند صلح سودان جنوبی زمینه یک مداخله‌ای غیرمعمول از جمله نقص در پنج زمینه اساسی آمادگی، بی‌طرفی، همه‌شمولی و استراتژی را نشان می دهد. وی مواردی را به‌عنوان درس‌های از روند صلح سودان جنوبی ارائه می‌کند:

یکم، آمادگی برای میانجی‌گری

به نظر می‌رسد یک میانجی توانا و باتجربه یک نقطه شروع است اما اغلب اوقات میانجی‌گری نه به‌‌عنوان یک صلاحیت منحصر به فرد بلکه به‌‌عنوان وظیفه‌ای قابل قبول است که توسط هر دولت‌مردی قابل نتیجه‌گیری‌ست، چون جذبه نمی‌تواند به تنهایی یک میانجی واجد شرایط را انتخاب کند و در هر صورت، یک فرایند مناسب، به بیش از یک فرد نیاز دارد.

آمادگی میانجی «دانش و مهارت‌های فردی یک میانجی« را با «یک تیم منسجم از متخصصان» و پشتیبانی کافی سیاسی، مالی و اداری از نهادهای میانجی ترکیب می‌کند. در پرونده‌ی سودان جنوبی سیوم مسفین با سیاست منطقه‌ای بسیار آشنا بود، زیرا بیش از دو دهه به‌‌عنوان رییس دیپلمات‌های اتیوپی فعالیت داشت.

ژنرال لازارو سومبیوو یک افسر حرفه‌ای بازنشسته در ارتش ملی کنیا بود که بیشتر به خاطر نقش خود به‌‌عنوان میانجی اصلی در پایان دادن جنگ داخلی سودان، مشهور بود. در نتیجه وی برای جناح‌های درگیر سودان جنوبی و شرکای اصلی دوجانبه کاملا شناخته شده بود.

انتصاب محمد احمد الدبی به‌‌عنوان واسطه سوم برای اکثر ناظران تصمیمی گیج کننده بود، چون الدبی زمانی به‌عنوان رییس آژانس اطلاعاتی قدرتمند سودان خدمت کرده بود و در تاریک‌ترین دوران جنگ‌های داخلی خارطوم نقش داشت اما در حوزه‌ی عمل دیده شد که الدبی کمترین مشارکت را در بین این سه واسطه دارد. او در درگیری نیز بی‌ضرر بود، هرچند که حضورش از دید ناظران یک آسیب به روند بود.

دوم؛ رضایت

راهنمای سازمان ملل متحد برای میانجی‌گری موثر یادآوری می‌کند: «میانجی‌گری فرایندی داوطلبانه است که به رضایت طرفین درگیری نیاز دارد.» بدون رضایت، بعید است که طرفین با حسن نیت مذاکره کنند یا به روند میانجی‌گری متعهد باشند. رضایت ممکن است مهمترین ماده تشکیل دهنده هرگونه تلاش برای میانجی‌گری باشد.

بر عکس کلمبیا که دو طرف درگیر منازعه بعد از نیم قرن دور میز مذاکره نشستند، طرف‌های متخاصم سودان جنوبی برای مذاکره در مورد آتش‌بس تحت فشار زیاد بین‌المللی قرار گرفتند و مجبور شدند چند هفته پس از شروع درگیری‌ها، روی میز بنشینند. هرچند که درگیری به جایی نرسیده بود که دو طرف برای حل و فصل آماده شوند اما هیچ یک از طرفین به کاری جز شکست حریف خود با استفاده از روش نظامی تمایل نداشت و هزینه‌های انسانی هفته‌های اول درگیری که با خشونت وحشیانه و هدف قرار دادن غیرنظامیان همراه بود، بازیگران خارجی را وادار می‌کرد که منتظر موافقت طرفین نمانند. بنابراین وضعیت حاکم نحوه اجباری کردن حل و فصل و میانجی‌گری بین دو طرف متمایل به جنگ را در زمینه صلح بین‌المللی در دوران مدرن را به وجود آورد.

طوری‌که آقای ویرتین می‌نویسد، اگر اعضای «مرجع بین‌دولتی توسعه» و شرکای بین‌المللی آنها منتظر درخواست طرفین برای میانجی‌گری بودند، احتمالا تا هنوز منتظر می‌ماندند، هیچ پروسه صلحی تحقق نمی یافت و با داشتن جنگ‌های عاری از هرگونه محدودیت، میلیون‌ها غیرنظامی در معرض خطر جدی قرار می‌گرفتند.

سوم؛ بی‌طرفی

برای موفقیت هرگونه میانجی‌گری، طرفین باید معتقد باشند که میانجی تعیین شده منصف و متعادل است. ناگفته نماند که هرگونه علاقه مادی به نتیجه مذاکره، اعتبار یک میانجی را به خطر می‌اندازد. متأسفانه، روند صلح سودان جنوبی با میانجی‌گری اعضای مرجع بین‌دولتی توسعه هم با جانب‌داری و هم با منافع مادی کشورهای عضو آن خراب شد.

از منافع دولت‌های منطقه‌ای که روند کار را پیچیده‌تر کرد، دخالت نظامی اوگاندا در سودان جنوبی بسیار مهم بود، چون یووری موسونی، رییس‌جمهور وقت اوگاندا در نخستین روزهای جنگ نیروهای اوگاندا و هواپیماهای جنگی را به سودان جنوبی فرستاد و در کنار نیروهای دولتی جنگید و خود را به‌‌عنوان متحد اصلی جوبا معرفی کرد.

ارتش موسونی که نقش مهمی در متوقف‌کردن حمله مخالفان در جنوری ۲۰۱۴ به پایتخت داشت، به‌‌عنوان نیروی نجات‌بخش دولت کی‌یر و عامل جلوگیری از ظلم‌های بیشتر در جوبا شناخته شد. منطقه و جامعه‌ جهانی از این اقدام پیش‌گیرانه استقبال کردند اما در عین حال نگران سخنان موسونی و خطرات ناشی از احتمال مشارکت حزبی بیشتر در اوگاندا بودند، زیرا هنگامی‌که درگیری اولیه به پایان رسید، ارتش اوگاندا نه تنها در سودان جنوبی باقی ماند بلکه حملات هماهنگ هوایی و زمینی را نیز علیه مخالفان انجام داد.

سرانجام توافقنامه آتش‌بس که در جنوری ۲۰۱۴ امضا شد، صریحا خواستار عقب‌نشینی گروه‌های مسلح و نیروهای متحد دعوت شده از صحنه جنگ شد. این خواست اشاره‌ به ارتش اوگاندا بود، اما موسونی با نادیده گرفتن آن، شرکای «مرجع بین‌دولتی توسعه» و طرفداران روند صلح را ناامید کرد. بعدا فاز دوم شروع شد، یک دیپلمات اوگاندایی دعوت شد تا در کنار میانجی‌ها به بحث و گفت‌وگو بپیوندد اما طرف مخالف حکومت سودان جنوبی از مشارکت وی جلوگیری کردند.

همچنان ادعاهایی وجود داشت که سیوم مسفین و لازارو سومبیو به مذاکره‌کنندگان دولت کمک می‌کردند تا روند را به نفع خود تحت تأثیر قرار دهند. اگرچه این یک نگرانی نسبتا کمتر بود، اما با توجه به تاریخ آشفته سودان با سودان جنوبی، سوالات در مورد بی‌طرفی الدبی نیز باقی بود.

چهارم؛ همه‌شمولی

سوال اساسی در هر روند صلح همیشه این است که چه ‌کسی پشت میز مذاکره می‌نشیند و چه کسی نمی‌نشیند. سودان جنوبی نیز از این قاعده مستثنا نبود. بهترین روش‌های میانجی‌گری نشان می‌دهد كه روندهای صلح فراگیر به احتمال زیاد ریشه اصلی درگیری را برطرف می‌كند و مشروعیت این روند را افزایش می‌دهد.

مذاکره برای تقسیم قدرت بین مخالفان مسلح ممکن است برای متوقف‌کردن فوری خشونت کافی باشد، اما تحقق صلح پایدار در سودان جنوبی هم به مشارکت گسترده‌تر در یک فرایند سیاسی به‌شمول تعیین اهداف آن و هم به مالکیت نتایج آن نیاز داشت. با این حساب بود که ایالات متحده برای مرحله دوم مذاکرات چارچوب «چند ذینفع» را پیشنهاد داد.

فرستاده‌های ایالات متحده برای اطمینان از شمولیت سایر احزاب سیاسی، بازداشت‌شدگان سابق، گروه‌های جامعه مدنی، سازمان‌های زنان، کلیساها و بزرگان از نزدیک با سیوم و نمایندگان سودان جنوبی همکاری کردند، اما دولت حاضر به بحث در مورد انتقال قدرت سیاسی نشد. سیوم برای هفته‌های پر از ناامیدی تلاش می‌کرد تا جلب توافق کند اما مذاکره‌کنندگان دولت با دندان و ناخن می‌جنگیدند تا دامنه‌ی روند و فهرست شرکت‌کنندگان را محدود کنند.

طرف ریچارد ماشار بیشتر می‌توانست از یک فرآیند فراگیر سود ببرد، زیرا با بلند شدن صداهای بیشتر قدرت دولت محدود می‌شد اما او هیات‌اش نتوانستند این واقعیت را درک کنند، زیرا معتقد بودند که بهتر است کیک را به دو قسمت تقسیم کنند. در نتیجه، هردو نهایت توطئه کردند تا مشارکت را محدود کنند. بنا میانجی‌ها با وجود حمایت قوی از طرفداران روند صلح، چارچوب چند سهام‌دار را پیش بردند.

طرفداران روند صلح از میانجی‌ها تقاضا کردند که چنین نقض‌های آشکار روند را نادیده نگیرند اما در هر دو مورد، میانجی‌ها تصمیم گرفتند طبق برنامه زمان‌بندی شده، گفت‌وگوها را ادامه دهند. ادامه روند بسیار ناامید کننده به نظر می‌رسید و میانجی‌ها در یافتن یک نقطه مشترک با دشواری روبه‌رو بودند، زیرا مشاوره گسترده‌تر می توانست سبب کندی و ناپایداری فرایند شود.

راهنمای سازمان ملل برای میانجی‌گری موثر تأکید می‌کند که مشارکت نیازی به یک کرسی ندارد و به میانجی‌ها توصیه می‌کند سازوکارهای جای‌گزینی برای گسترش مشارکت ایجاد کنند. دیپلمات‌های آمریکایی به همین منظور مجموعه‌ای از اقداماتی پیشنهادی كه ممكن است میانجی‌ها برای گسترش مشاركت استفاده كنند، را نوشتند.

پنجم؛ استراتژی و تعیین تسلسل

استراتژی و تعیین تسلسل عناصر بنیادی هرگونه تلاش برای میانجی‌گری است و می‌تواند یک میانجی را برای هدایت فرایند و همچنین پاسخ‌گویی موثر به چالش‌هایی که از ناگزیری به‌وجود می‌آیند، قرار دهد. استراتژی‌های هر مرحله از یک میانجی‌گری می‌تواند بر اساس شناسایی اهداف، تجزیه و تحلیل جامع درگیری، نقشه برداری از ذینفع‌ها و موقعیت، منافع و قدرت چانه‌زنی شان و قدردانی از در دسترس بودن اهرم فشار ساخته و تنظیم شوند.

روایت‌های درگیری اغلب در بین طرف‌های رقیب متفاوت است اما همزمان با ورود روند صلح سودان جنوبی به مرحله دوم، هیچ توافقی بین ذینفع‌ها در مورد ماهیت و منشأ درگیری یا آنچه برای حل و فصل لازم بود، وجود نداشت و این عدم اجماع وظایف تجزیه و تحلیل درگیری و شناسایی اهداف مناسب برای مذاکرات صلح را دشوارتر می‌کرد.