این بازیگران بیشرم
این هم یکی دیگر از مشکلات دموکراسی وارداتی است. نمایندگان مجلس هنوز بهدرستی نمیدانند که نمایندگی یعنی چه. کار یک نماینده به نمایش گذاشتن خواستها و نیازهای مردمی است که از طرف آنها به عنوان نماینده برگزیده شده است. نمایندگان شورای ملی به احتمال زیاد منصب نمایندگی را با اربابی اشتباه گرفتهاند. یک نماینده همیشه نماینده است و در مقام نمایندگی جایی برای خودنمایی و مطرح کردن خواستها و نیازهای خود نمیماند. گویا مردم این افراد را برگزیده تا آنان از خودشان و از شکم و شهرت خودشان نمایندگی کنند. تصویب لایحهی «قانون حقوق و مصئونیتهای اعضای شورای ملی» نشان داد که این افراد واقعا قصدی جز نمایندگی از شهوت و شکم خودشان ندارند.
ریشهی مشکل حتا در دموکراسی وارداتی هم نیست. کافی است نمایندگان ما چشم بینا برای دیدن داشته باشند. کافی است این جماعت شکمپرست به جای اینکه همواره پشت به مردم نمایندگی کنند، یکبار چشمشان را به سوی مردم بگردانند و ببینند که مردم در چه وضعیتی بهسر میبرند. کسی که حقوق مادامالعمری میخواهد، هرگز فقر و بیچارگی موکلان خود را ندیده است. اگر مردم حتا برای یک لحظه به چشم این نمایندگان بیچشم میآمد، خیال و رویای تصویب چنین قوانین ظالمانهای را نیز درسر نمیپروراندند. مردمی که نان شب و روز خود را ندارند، مردمی که از ترس طالب زندگی عادیشان فلج شده و مجبورند که در شرایط جنگ و ترور عمرشان را سپری کنند، چگونه میتوانند حقوق مادامالعمری به شاهزادگان خوشبختی که اشتباها نام نمایندگی مردم را به عهده گرفتهاند، بپردازند؟
نمایندگان مجلس احتمالا با چشمان بسته زندگی و نمایندگی میکنند. کسی باید این خوابدیدگان بیشرم را بیدار کند.